کتاب روانشناسی رنج
معرفی کتاب روانشناسی رنج
کتاب روانشناسی رنج؛ رویکرد متمرکز بر احساسات نوشتهٔ لادیسلاو تیمولاک و ترجمهٔ عبدالواحد شهنوازی و مهری امیری است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روانشناسی رنج
درمان متمرکز بر هیجانات یک تحقیق مبتنی بر رواندرمانی است که تا به امروز بهطور عمده درمورد افسردگی، آسیب و اضطراب زوج مطالعه شده است. شواهد نشان میدهد که این درمان تاثیر دیر پای و متحولکننده دارد. لادیسلاو تیمولاک درمان متمرکز بر احساسات را به عنوان یک رویکرد درمانی ویژه معرفی میکند که رنج روانشناختی انسان را هدف قرار میدهد، دیدگاهی ارائه میکند که تاکید بیشتری بر پرداختن به اضطراب، به جای اجتناب یا سرکوب آن دارد.
با تمرکز روی آخرین پیشرفتها در درمان متمرکز بر احساسات، تغییر درد هیجانی در روان درمانی یک نظریه از رنج انسان و مدلی از درمان که آن رنج را هدف قرار میدهد معرفی میکند. مدل رنج، فرض میکند که درد هیجانی تجربه شده پاسخی است به آسیبی که مانع تحقق نیازهای اساسی انسان از دوست داشته شدن، امنیت، و تایید شدن میشود یا آنها را نقض میکند. این کتاب بر روش ویژهای از تغییر درد هیجانی در روان درمانی تمرکز میکند، از طریق کمک کردن به مراجع تا درد را تحمل کند، به مراجع کمک میکند تا ریشه تجربیات هیجانی مشکل را شناسایی کند، نیازهای مرتبط با درد اصلی را که برآورده نشدهاند یا نقض شدهاند شناسایی کند و پاسخگویی به (با مهربانی و خشم محافظ) نیازهای زیربنایی مراجع که درد اصلی را تغییر میدهد.
تغییر درد هیجانی در روان درمانی شرح میدهد چگونه میتوان درد هیجانی را مفهومسازی کرد و در درمان هدف قرار داد. نکات کاربردی را برای درمانگرانی که با درد هیجانی کار میکنند فراهم میکند و آنگاه نشان میدهد چگونه میتوان آن را قابل تحملتر کرد و تغییر داد به مراجع اجازه میدهد تا نسبت به درد دیگران حساستر باشد، و در صورت نیاز از آنها حمایت کند.
لادسیلاو تیمولاک مدیر دوره دکترا در روانشناسی دانشکده ترینیتی دوبلین است. او نویسنده چندین کتاب، تعدادی از فصلهای کتابهای مختلف و مقالات تحقیقی است. وی مشغول آموزش روانشناسان و رواندرمانگران است، و یک دفتر خصوصی پاره وقت را اداره میکند.
برخی از گفتههای افراد معروف دربارهٔ این کتاب:
با این کتاب لادسیلاو تیمولاک بینش خود را در روند تغییر درمانی نشان میدهد و در مورد اینکه چگونه مردم درد هیجانی را تغییر بدهند، تلاشی موثر صورت داده است.
«لسلی اس. گیرینبرگ، پی اچ دی، استاد بازنشسته ممتاز پژوهش، بخش روانشناسی، دانشگاه یورک، تورنتو، کانادا.»
این کتاب شرح مختصر، واضح، جالب توجه، و معرفی شخصی برای درمان متمرکز بر احساسات امروزی را فراهم میکند، به جدیدترین نظریه، مطالعات و تحقیق اشاره میکند. تیمولاک فرمول بندی مفید، قابل درک، ساده و زیبا از ماهیت و تغییر اضطراب هیجانی انسان ایجاد کرده است. مطالعهٔ آن بسیار توصیه میشود.
«رابرت الیوت، پی اچ دی، استاد مشاوره، دانشگاه استراتکلید، اسکاتلند، استاد بازنشسته روانشناسی، دانشگاه تولدو، امریکا»
پیشرفت جسورانه نوین در درمان متمرکز بر احساسات. این کتاب انعکاسی قوی است از اینکه چگونه رنج انسان تغییر میکند. تیمولاک مفاهیم اصلی نظریه پیچیدهٔ تغییر که درمانگران از طریق حرفهشان شناسایی خواهند کرد را به عنوان یک راهنمای در دسترس که جای زیادی برای تفکر باقی میگذارد، استخراج میکند.
این کتابی است که چارچوب نظری پژوهشی آگاهانه، اصول کاربردی و فرایندهای انجام درمان، و انبوهی از مثالهای واضح توصیف شده ارائه میدهد. من این کتاب را به همه دانشجویان و کارکنان مشاوره و روان درمانی توصیه میکنم.
«جان مک لئود، پی اچ دی، استاد بازنشسته مشاوره، دانشگاه آبرتی، اسکاتلند، استادیار روانشناسی، دانشگاه اسلو، نروژ»
خواندن کتاب روانشناسی رنج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب برای روانشناسان بالینی و مشاوران، رواندرمانگران و مشاوران تمرین و آموزش، همچنین برای متخصصان حرفهای جامعالشرایطی که تحت آموزش بیشتر در درمان متمرکز بر احساسات هستند ضروری است.
بخشی از کتاب روانشناسی رنج
«همهٔ ما میخواهیم که ایمن باشیم و از آسیب دوری کنیم، هم در زمان حال و هم در بلند مدت. میخواهیم از احساس درد هیجانی یا فیزیکی اجتناب کنیم. جستجوی امنیت بقای ما را تضمین میکند. اگر بیدقت باشیم و حواسمان را جمع نکنیم، ممکن است کلاً وجود نداشته باشیم. اضطراب، ما را در مورد خطرها آگاه میسازد، خطراتی که ممکن است کشنده یا آسیبزا باشد. به همین دلیل است که اضطراب دلهرهآور از آسیب آینده میتواند پیامد ریشهدار تجربهٔ آسیبزا باشد. تجربهٔ آسیبزا، درد را به ما یادآوری می کند و بنابراین، میخواهیم از آن اجتناب کنیم. ما از هر درد احتمالی که مشابه با آسیب است میترسیم و از هر موقعیتی که به نوعی با موقعیت اصلی آسیبزا همخوانی دارد بیمناک میشویم. این اجتناب میتواند خیلی دقیق باشد که ممکن است خارج از آگاهی ما اتفاق بیفتد. ممکن است بدون آگاهی هوشیارانه درک کنیم. به علاوه، ما نیز با اضطرابمان استدلال کردن را بسیار دشوار می دانیم زیرا مسیر شبکه ترس در مغز، که بیشتر آن زیر قشری است، آن را تقریباً نفوذ ناپذیر می سازد تا تفکر منطقی را کند، سازد (اهمن و راک، ۲۰۰۷).
بنابراین، با هر تجربهٔ ترس/ وحشت، ممکن است ترس آن نوع تجربه را گسترش بدهیم. ممکن است بطور فزایندهای بیمناک شویم مبادا واکنش بدنی ناتوان کنندهٔ آسیبزا به دنبال چنین تجربههایی و همینطور درد و بینظمی که چنین آسیب و ناتوانی را ایجاد میکند، سراغمان بیاید. بنابراین، علاوه برخود ترس/ وحشت اولیه، ما احتمالاً اضطراب دلهره آور ثانویه را گسترش میدهیم که از ترس/ وحشت اولیه که تجربه ها را به همراه دارد میترسد. چنین اضطراب دلهرهآوری نه تنها ما را از خطر و درد احتمالی آگاه میکند بلکه به خودی خودی، فوق العاده ناراحت کننده، ناخوشایند و دردناک است.»
حجم
۴۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه
حجم
۴۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۲ صفحه