کتاب مارکس و آزادی

کتاب الکترونیکی مارکس و آزادی نوشتهٔ تری ایگلتون با ترجمهٔ امین مدی در نشر نو به چاپ رسیده است. کتاب مارکس و آزادی اثری مختصر در باب عقاید کارل مارکس است. ایگلتون ابتدا عقاید کلیدی مارکس را در زمینه‌های مدّنظر بیان می‌کند و سپس صحبتی پیرامون آن عقاید مطرح می‌شود. تری ایگلتون رابطهٔ بین تولید، کار و مالکیت را که سه هستهٔ اصلی افکار مارکس بودند در این کتاب به‌خوبی به تصویر می‌کشد. بسیاری تری ایگلتون را تأثیرگذارترین منتقد ادبی زندهٔ بریتانیا می‌دانند.

درباره کتاب مارکس و آزادی

کتاب با مقدمهٔ مختصری از عقاید مارکس آغاز می‌شود و سپس اثرات این عقاید در زمینه‌های فلسفه، انسان‌شناسی، تاریخ و سیاست بیان می‌شود. مارکس و آزادی، فضایی قوی از آثار مهم مارکس نظیر: سرمایه، ایدئولوژی آلمانی، خانوادهٔ مقدس و هیجدهم برومر فراهم ساخته که در سایهٔ جنبه‌های سیاسی و تاریخی ایده‌های مارکس، نویسنده به توضیح جنبشی پرداخته که در آن طبقه‌های اجتماعی و تاریخی در نزاع‌اند.

تری ایگلتون با تأمل در اینکه مارکس بیشتر دغدغهٔ تفاوت‌ها را دارد تا برابری، شرح می‌دهد که آزادی برای مارکس مستلزم رهایی از کار دستمزدی است، یعنی نوعی وفور در تولید و فراوانی آنچه به لحاظ مادی ضروری است. ایگلتون در این کتاب بدون جانب‌داری و توجه به نکات منفی که اغلب به این نظریه‌پرداز سیاسی نسبت داده می‌شود، توضیح می‌دهد که آزادی از دیدگاه مارکس یعنی رهایی کارگر از بردگی و کار تجاری که از حد نیازهای اساسی فراتر رفته است. ایگلتون آرمان‌شهر مارکس، جایی است که اغلب کارها به‌صورت ماشینی انجام شده و در سایهٔ رهاسازی ثروت حاصل از شکوفایی فردی، لذت بردن از مزهٔ هلو برابر با لذت بردن از ساخت یک سد باشد.

ما زمانی آزادیم که، همچون هنرمندان، رها از مهمیزِ احتیاجات جسمانی، تولید کنیم و همین سرشت است که مارکس آن را جوهر تمامِ انسان‌ها می‌داند.

تری ایگلتون نظریه‌پرداز ادبی بریتانیایی است. او باتکیه‌بر نظریه‌های مارکسیست‌های اروپایی از جمله والتر بنیامین، لویی آلتوسر و پیر ماشری، مخاطبان فراوانی یافت و با پیروی از افکار این نظریه‌پردازان از شیوه‌ای ماتریالیستی برای مطالعه ادبیات بهره برد. این شیوه او در نوشته‌هایش در مورد ساموئل ریچاردسون و خواهران برونته نمود دارد.

کتاب مارکس و آزادی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این اثر برای دانشجویان فلسفه و علوم سیاسی که در صدد آشنایی با عقاید مارکس می‌باشند بسیار مفید است؛ چرا که افکار او را به‌صورت خلاصه و طبقه‌بندی‌شده در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

بخشی از کتاب مارکس و آزادی

آیا این هستی نوعی غایت یا هدفی دارد؟ آیا مارکس متفکری غایت‌باور است؟ از یک منظر آری، از منظری دیگر خیر. زیرا غایتِ هستی نوعی ما، در یک همانگویی خلاقانه، محقق کردن خودش است. نزد مارکس، همچون دیگر رادیکال‌های رمانتیک، موجودیت بشر هیچ هدفی غایی، جز تکاملِ خودخرسندساز ندارد یا نباید داشته باشد:

هنگامی‌که کارگران کمونیست گرد هم می‌آیند، هدف فوریِ آنها آموزش، پروپاگاندا و غیره است. اما همزمان نیازی جدید مطرح می‌شود - نیاز به جامعه - و چیزی که به‌ظاهر وسیله بود تبدیل به هدف می‌شود. این تکامل عملی را می‌توان به شکلی قابل توجه در گردهمایی‌های کارگران سوسیالیست فرانسه مشاهده کرد. سیگارکشیدن، خوردن و نوشیدن و غیره دیگر وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط میان مردم نیست. گروه، انجمن و مباحثه، که به نوبهٔ خود جامعه را هدف قرار می‌دهند، برای آنها کافی است. برای آن‌ها برادری انسان‌ها عبارتی پوچ نیست، واقعیت است و نجابت انسانی را می‌توان در چهره‌های خسته از کارشان دید.