کتاب شب مادر
معرفی کتاب شب مادر
کتاب الکترونیکی «شب مادر» نوشتهٔ کورت ونهگات با ترجمه ع.ا. بهرامی در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسیده است. شب مادر سومین رمان ونه گات است؛ به زعم بیشتر منتقدان، این اثر در کنار دو کتاب «گهواره گربه» و «سلاخخانه شماره پنج»، از شاهکارهای ارزندهٔ این نویسنده به شمار میرود. در این رمان که نخستین بار در سال 1961 به چاپ رسید، داستان مردی را میشنوید که به جرم همکاری با نازیها در طول جنگ جهانی دوم، در انتظار اعدام توسط دولت اسرائیل به سر میبرد.
درباره کتاب شب مادر
ما همان چیزی هستیم که بدان تظاهر میکنیم، پس همیشه باید مواظب باشیم ببینیم به چه چیزی تظاهر می کنیم.
داستان این کتاب از خاطرات مردی آمریکایی به نام هاوارد کمبل جونیور به وجود آمده که در سال 1923 و در یازده سالگی به آلمان می رود و بعدها به نمایشنامه نویسی شناخته شده و یکی از مروجین برجسته ی تفکرات نازی ها تبدیل می شود. او که در زمان جنگ جهانی دوم جاسوس بود، اکنون و پس از پایان آن نبرد خونین، به عنوان یک جنایتکار جنگی در دادگاه محاکمه می شود. اما آیا او واقعاً گناهکار است؟ ونه گات در این رمان درخشان که سرشار از شوخ طبعی های خاص و تاریک این نویسنده ی بزرگ است، بخش های سیاه و سفید روح انسان را در هم می آمیزد و داستانی خاکستری به وجود می آورد که تا مدت ها از ذهن مخاطبین پاک نخواهد شد.
کتاب شب مادر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کمدی سیاه و دوستداران داستانهایی با درونمایههای سیاسی و تاریخی از مطالعهٔ شب مادر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب شب مادر
من پانزده سال در این برزخ به سر بردم. در پایان جنگ جهانی دوم آلمان را ترک گفته، ناپدید شدم. و باز در گرین ویچ ویلج سر درآوردم؛ البته ناشناس. در این محله آپارتمان غمباری زیر شیروانی اجاره کردم. با موشها که لای دیوارها جیرجیر میکردند و بر دیوارها خنج میکشیدند، همخانه بودم.
تا همین یک ماه قبل که برای محاکمه مرا به اسرائیل آوردند، در همان آپارتمان زیر شیروانی زندگی میکردم. این آپارتمان پر از موش من یک حسن داشت. پنجرهی پشت آن مشرف به یک پارک کوچک خصوصی بود. یک باغ بهشت کوچک که از ادغام حیاط خلوتهای ساختمانها به وجود آمده بود. خانهها از چهار طرف این پارک را، این باغ بهشت را همچون دیوار در بر گرفته بودند، و آن را از خیابانها جدا میکردند.
...
میخواستند پیامد اعمالم را نشانم بدهند.
چوبه های دار اهردروف را طوری درست کرده بودند که میتوانستند در هر نوبت شش نفر را به دار بیاویزند. وقتی آن روز چوبه های دار را دیدم در انتهای هر یک از طناب ها یک نگهبان مرده ی اردوگاه تاب مبخورد و همه پیش بینی میکردند به زودی زود مرا نیز به دار بیاویزند. خودم هم همین پیش بینی را میکردم، و به آرامش شش نگهبانی که به طناب ها آویزان بودند علاقه مند شدم.
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه بسیار سر سری،انگار مترجم فقط میخواسته سریع ترجمه رو تموم کنه ،بدون دقت در ترجمه درست جملات، برای همین هم احتمالا از سال ۹۳، دیگه چاپ نشده ایکاش مترجم دیگری، این اثر رو ترجمه کنه
قطعا از کتاب های بسیار اثرگذار.......راجع به یک مجری رادیویی. که آمریکایی آلمانی هست......او جاسوسی هست که نمیداند چه می کند......او چنان بیان جدالی دارد که از اثرگذارترین. آدم های هیتلر به شمار می آید.........پس از اتمام جنگ......دارای چنان موقعیت