دانلود و خرید کتاب خنده در تاریکی ولادیمیر ناباکوف
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خنده در تاریکی

کتاب خنده در تاریکی

معرفی کتاب خنده در تاریکی

کتاب خنده در تاریکی نوشتهٔ ولادیمیر ناباکوف با ترجمهٔ امید نیک‌فرجام در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. در برلین آلمان، مردی زندگی می‌کند به نام آلبینوس که همه چیز را برای عشق رها می‌کند. آلبینوس ثروتمند، محترم و خوشبخت است. اما برای معشوقه‌ٔ جوانش زنش را ترک می‌کند. این ترک کردن با یک فاجعه همراه می‌شود. این کتاب شما را به دنیای عجیبی می‌برد که لذت آن را هرگز فراموش نخواهید کرد. عشق و خیانت درون‌مایه‌ٔ اصلی این کتاب است و تاریکی‌ای که نویسنده از آن حرف می‌زند اتفاقی ترسناک در داستان است. این کتاب نخستین بار با نام تاریک خانه دوربین در سال ۱۹۳۶ از روسی به انگلیسی ترجمه و منتشر شد؛ اما ناباکوف از این ترجمه ناراضی بود و آن را با ترجمه‌ٔ خنده در تاریکی در سال ۱۹۳۸ مجدداً منتشر کرد.

درباره کتاب خنده در تاریکی

خنده در تاریکی رمانی ظریف و طنز‌آمیز دربارهٔ عشق و دروغ است. زاویه‌ دید این اثر سوم شخص است. شروع کتاب، طوفانی و شوکه کننده است و مخاطب را غافلگیر می‌کند: «روزی روزگاری در شهر برلین آلمان مردی زندگی می‌کرد به نام آلبینوس. او متمول و محترم و خوشبخت بود؛ یک روز همسرش را به خاطر دختری جوان ترک کرد؛ عشق ورزید؛ مورد بی‌مهری قرار گرفت؛ و زندگی‌اش در بدبختی و فلاکت به پایان رسید. این کل داستان است و اگر در نقل آن لذت و منفعت مادی نبود همین‌جا رهایش می‌کردیم؛ گرچه چکیده‌ زندگی انسان را می‌توان بر سنگ قبری پوشیده از خزه جا داد، نقل جزئیات همواره لطفی دیگر دارد.» به همین سادگی، در سه خط ابتدایی کتاب کل داستان آشکار می‌شود. خنده در تاریکی مانند رمان‌های مدرن، خط روایی پیچیده با ارجاعات فراوان ندارد. داستان کتاب، خطی و کاملا رئالیستی است اما موضوعات مطرح شده در کتاب سبب شده‌اند تا رمان از اثری ساده به داستانی پر پیچ و خم تبدیل شود. نکته‌ جالب دیگر کتاب، پرش‌های زمانی آن است. ناباکوف با هوشمندی و زیرکی، متناسب با ساختار روایت، زمان رخداد قصه را تغییر می‌دهد.

کتاب خنده در تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی رئالیستی به خصوص دوست‌داران ادبیات روسیه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ولادیمیر ناباکوف

ولادیمیـر نـاباکوف، نویسنـده، متـرجم، شـاعر، منتـقد چنـدزبـانه در ۲۲ اوریل ۱۸۹۹ در سنت پترزبورگ روسیه به دنیا آمد. خانواده ناباکوف جزء اشراف و ملاکان روسیه بودند. پدر او حقوق‌دانی آزاداندیش و دوست‌دار انگلیس و مخالف تزار و یکی از پایه‌گذاران حزب مشروطه دموکراتیک بود که تزار آن را منحل کرد. وی علاوه بر سیاست‌مداری و انجام فعالیت‌های حزبی و آزادی‌خواهی روزنامه‌نگاری دمکرات بود و مقالات تندی درباره آزادی و ضد اختناق و دیکتاتوری تزار می نوشت. مادر ناباکوف النا نیز از خانواده اشرافی و روشنفکر بود. ناباکوف در یک چنین خانواده‌ای به دنیا آمد و زیر نظر مربیان خصوصی تعلیم دید و در هفت سالگی به سه زبان روسی، انگلیسی و فرانسه صحبت کرد. در ۱۱ سالگی که وارد مدرسه شد، آثار شکسپیر را به انگلیسی، تولستوی را به روسی و فلوبر را به فرانسه خوانده بود. این آشنایی ولادیمیر به زبان های مختلف همواره در زندگی او نقش مهمی را ایفا کرد.

ناباکوف ۲۶ ساله بود که انقلاب اکتبر روسیه به وقوع پیوست. این انقلاب در بدو امر در فوریه ۱۹۱۷ موجب خلع نیکلای دوم آخرین تزار روسیه از سلطنت شد و دولت موقتی به رهبری الکساندر کرنسکی سرکار آمد. پدر ناباکوف با این حکومت همکاری داشت و مسوولیتی هم در آن پذیرفته بود. هم‌زمان با انقلاب بلشویک همراه خانواده به کریمه و از آنجا به انگلستان، آلمان و فرانسه وارد آمریکا شد. این رمان نویس متفکر معاصر که زبان غنی، چندلایه و کنایه آمیزش بسیار چشمگیر است، تا زمان مرگش در ۲ ژوئیه ۱۹۷۷ ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرده است. ناباکوف سال های پایانی عمر را در مونترو، سوئیس، به سر برد. «لولیتا» مهم ترین اثر ناباکوف است. او همچنین کتابی تئوری دارد که ادبیات روسیه را درآن تحلیل کرده است و نویسندگان روسیه و آثارشان را مورد نقد و بررسی قرار داده است، ناباکوف همواره با داستایوفسکی خصومت داشت و او را دیوانه می‌خواند و تولستوی را ستایش می‌کرد.

بخشی از کتاب خنده در تاریکی

ماجرا از اینجا آغاز شد که یک شب فکر زیبایی به سر آلبینوس زد. البته آن‌طور که عبارتی در یکی از آثار کُنراد (نه آن لهستانی معروف، بلکه اودو کنراد، نویسندهٔ خاطرات مرد فراموشکار و آن چیز دیگر دربارهٔ شعبده‌باز پیری که در برنامهٔ خداحافظی‌اش خود را همچون شبح محو می‌کند) اشاره به این امر دارد، آن فکر تمام و کمال از آنِ خودش نبود. اما او به آن علاقه‌مند شد، با آن بازی‌بازی کرد، و گذاشت که در وجودش ریشه بدواند، و این در سرزمین آزاد ذهن یعنی شرعاً و قانوناً مالک چیزی شدن. او به عنوان منتقد هنری و کارشناس نقاشی غالباً خود را این‌طور سرگرم کرده بود که از این یا آن استاد بزرگ خواسته بود مناظر و چهره‌هایی را برایش امضا کند که او، آلبینوس، در زندگی واقعی به آنها برمی‌خورد: این‌کار زندگی‌اش را به نگارخانه‌ای عالی تبدیل می‌کرد ـ نگارخانه‌ای پر از آثار تقلبی دلپسند و مسرت‌بخش. سپس یک شب که به ذهن فرهیخته‌اش تعطیلی داده و داشت مقاله‌ای کوتاه (چیز درخشانی نبود، چون او مرد آن‌قدرها بااستعدادی نبود) در باب هنر سینما می‌نوشت، آن فکر بکر و زیبا به سراغش آمد.

مانا
۱۴۰۱/۰۲/۲۱

خیلی سال پیش خواندم در آن زمان خیلی هیاهو کرد. برای تکنیکال پسندها خوبه

حبیب اسدی
۱۴۰۲/۰۵/۱۳

سرگذشتی جالب و عبرت‌ آمیز از چشمانی که میبینه ولی نمیبینه!

پرنیان
۱۴۰۱/۰۱/۱۷

اصلا کتاب نمیشه گفت بهش

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

حجم

۱۹۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۲۴۷ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان