کتاب وقتی سروها برگ میریزند
۴٫۲
(۱۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب وقتی سروها برگ میریزند
«وقتی سروها برگ میریزند» رمانی نوشته فهیم عطار( -۱۳۵۴)، نویسنده ایرانی است. این کتاب به زندگی دانشجویی میپردازد که با تلاش فراوان در دانشگاه پذیرفته شده است و از اهواز به تهران آمده است. این داستان پنج فصل به نام بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بیفصلی دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«منتظم کلاسور قطور و رنگ و رورفتهای را انداخت روی میز و گفت: «بگیر بخون. از الف تا ی. انگلیسیت که خوبه؟ هرچی که از لودرهای چهارصد باید بدونی، این تو نوشته. جواب همه سؤالای مشتری رو باید توی آستینت داشته باشی. اگه پرسید لاستیک چی میخوره، چند اسب بخاره، باکتش چقدر ظرفیت داره، چند سیلندره. خلاصه همهچی. هر اشتباهی هم که بکنی، میذارم کف دست دکتر. باید بفهمه کسی بهتر از من گیرش نمیآد. اگه یه مشتری رو بپرونی، دُکی هم تو رو میپرونه.» و قهقهه چندشآوری سر داد.
چند صفحه از کلاسور را ورق زدم. هیچ کلمه و اصطلاح آشنایی به چشمم نخورد. بس که این دنیای جدید غریبه بود. نه لودرها را میشناختم و نه از تعمیراتشان سر درمیآوردم.
فکرم رفت سمت پدرم. داشتیم میرفتیم شیراز؛ خاطرهای مبهم و کمرنگ از سفری شبانه. از ایذه که رد کردیم، خوردیم به شب و تاریکی افتاد به جانمان. بعد هم گرفتار گردنههای پیچ در پیچ شدیم. ژیان مثل معتادی که تریاکش دیر شده باشد، خمار بود و مِسمِس میکرد. پدرم سینهاش را چسبانده بود به فرمان و چهارچشمی جاده را میپایید و میراند. هروقت صدای قیژ موتور ماشین بلند میشد، میفهمیدیم افتاده توی سرازیری. هروقت هم ناله سر میداد یعنی خورده به تور سربالایی. مامان گفت: «محمود، میگن این کوهها راهزن داره. بذار طلاهامو قایم کنم توی کلمن که اگر گرفتنمون، پیداشون نکنن.»
احتمالاً گم شدهام
سارا سالار
پاهای آویزان آن زنالهه علیخانی
هشت و چهل و چهارکاوه فولادی نسب
آن چنان ترهاجر رزمپا
جایی به نام تاماساکوفلامک جنیدی
هست یا نیست؟سارا سالار
پاندای محجوب بامبو به دست با چشمهایی دور سیاه، در اندیشهی انقراضجابر حسینزاده نودهی
فرشته از تهرانمژده الفت
با هم بودنآنا گاوالدا
این جا بدون مردمونا زارع
یک رمانس دانشگاهی مرگبارمحمود سعیدنیا
خط چهار مترولیلی فرهادپور
آمیخته به بوی ادویههامریم منوچهری
من ژانت نیستممحمد طلوعی
روز حلزونزهرا عبدی
شب شمسمیلاد حسینی
تاریخ خزران
د. م. دانلپ
سفر فلسفی در جستجوی معنای زندگییووال لوری
آرامش در پرتو ایمانجوئل اوستین
نخستین دولت های ایرانی پس از اسلاممحسن جعفری
نفت و قدرت سیاسیتیموتی میچل
دانشنامه فلسفه استنفورد؛ یاکوبیجورج دی جووانی
شاهنشاهی هخامنشیجان مانوئل کوک
سفر به سرزمین خدایانیوسف خوش کلام
فرزندان کاپیتان گرانتژول ورن
شاه اسماعیل صفوی و تغییر مذهببهزاد کریمی
حجم
۳۵۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۳۵۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب قابهای خالی رو وتعدادی از دلنوشته های ایشون رو هم تو کانالشون خوندم ودوستشون داشتم .به همین دلیل این کتاب رو هم خریدم.باید بگم از این ۹۷۰ صفحه ..اصل وهدف داستان تو ۲۰۰ ،۳۰۰ صفحه اخره...یه نگاه فلسفی به
از آقای عطار کتاب قابهای خالی رو خونده بودم و دوست داشتم این کتاب رو به پشتوانه همون قابهای خالی خوندم که البته حتی میتونم بگم خیلی زیباتر بود. قلم بسیار دلنشین و لطیف و بااحساسی دارند. به امید کتابهای
یعنی طاقچه خیلی محشری...مرسی❤❤❤
کتاب زیبا و دوست داشتنی من که عاشق اش شدم🤍🖤
عالیه این کتاب .