کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب
معرفی کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب
کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب اثری در ژانر وسترن به قلم کورمک مک کارتی است که به روایت کشتار بومیان قارهٔ آمریکا در نیمهٔ دوم قرن نوزده میپردازد. این کتاب که منتقدان به آن لقب «رمان بزرگ آمریکایی» دادهاند، داستان گروهی از شکارچیان است که در مرزهای تگزاس و مکزیک دست به قتل و جنایت زدهاند. این کتاب با ترجمه روشنک ضرابی و ویراستاری فاطمه قضاوی در کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است. این رمان تندترین و درعینحال عمیقترین و دقیقترین اثر مککارتی به شمار میآید. بعدازظهر خونین اعمال وحشتناک و خشونتآمیز آمریکاییها، سرخپوستها و مکزیکیها را قاطعانه نشان میدهد. نیویورک تایمز دربارهاش مینویسد: «این کتاب چون سیلیای میماند که ناگهان به صورت خواننده وارد شود» و آن را جزو صد کتاب برتر بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۵ میداند. مککارتی با استفاده از پولی که از بورس تحقیقاتی مک آرتور در سال ۱۹۸۱ به دست آورد، رمان بعدازظهر خونین یا سرخی غروب در غرب را نوشت که در ۱۹۸۵ چاپ شد و بهترین کار وی محسوب میشود.
درباره کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب
داستان پسری نوجوان را روایت میکند که هیچ اسمی ندارد و همه او را «بچه» خطاب میکنند. این پسر به گروه غیرقانونی شکارچیان هندی میپیوندد که توسط فرماندار مکزیک استخدام شدهاند تا پوست سر آپاچی را ببرند. سردستهٔ این شکارچیان قاضی هولدن، نه تنها ظاهرش، بلکه تکتک رفتارهایش عجیب و ترسناک است؛ مثلا این که از هر علم و هنری سر در میآورد، از نواختن ویولن گرفته تا روانشناسی و نجوم. در این گروه همه تشنهٔ خون هستند.
رمانی که هرچقدر هم تلاش کنید، نادیده گرفتن آن دشوار است؛ صدایی پرشور که نمیتوان آن را نشنید. هر صفحه از کتاب اصالت نویسندهی خود را آشکار میکند. بسیاری بر این عقیده هستند که بعد از ظهر خونین، مهمترین کتاب کورمک مک کارتی است. او تمام مدت از شما میخواهد که شر و بدی را نه برای درک آن، بلکه برای اثبات این که واقعیتی غیرقابل توضیح است، شاهد باشیم. زبان استادانهی او دنیایی را برای ما ترسیم میکند که میان واقعیت و سوررئال جای میگیرد.
این داستان طعم مرگ و خون دارد و به نظر میرسد آقای مک کارتی از این موضوع لذت میبرد! بعد از ظهر خونین در سال ۱۹۸۵ منتشر شده و اثری مهیج و غنی است که نمیتوان از مطالعهی آن دست کشید. جزئیات این کتاب مهم، تا مدتها پس از این که آخرین صفحهی رمان را خواندهاید، به یادتان خواهد ماند. این اثر باعث میشود به تحلیل و واکاوی شخصیتها برآیید و آنها را از لحاظ اخلاقی و فلسفی بررسی کنید. بعد از ظهر خونین کتابی مهم است که شما را به تامل وادار خواهد کرد.
این کتاب تحسینهای بسیاری را دریافت کرده است:
- یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم. (هارولد بلوم، منتقد ادبی آمریکایی)
- بزرگترین رمان آمریکایی در ۲۵ سال گذشته. (الکساندر همن، نویسندهی آمریکایی)
- مک کارتی یک راوی متولد شده است و نوشتههای او خط به خط تاثیرگذار است. (رابرت پن وارن، نویسنده آمریکایی)
- مک کارتی نویسندهایست که باید خوانده شود، تحسین گردد و صادقانه مورد حسادت واقع شود. (رالف الیسون، نویسنده)
کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب مناسب چه کسانی است؟
اگر به رمانهای تاریخی و وسترنی علاقهمند هستید، از مطالعهی کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب غافل نشوید.
درباره کورمک مککارتی
کورمک مککارتی با نام اصلی چارلز مککارتی در ژوئیه ۱۹۳۳ در پراویدنس در ایالت رودآیلند به دنیا آمد و در ۱۹۳۷ همراه خانوادهاش به ناکسویل، تنسی نقلمکان کرد. او سومین فرزند خانواده بود و سالها بعد نام خود را به کورمک تغییر داد. وی دربارهٔ علت تغییر نام خود اینگونه میگوید: «ما آدمهای پولداری به حساب میآمدیم؛ حال آنکه آدمهای دوروبرمان در آلونکهای یک یا دواتاقه زندگی میکردند.» او که همنام پدرش، چارلز، بود، تنفر داشت که اسمش عروسک معروف چارلی مککارتی را تداعی میکرد. وی علیرغم ابراز نارضایتی صریح و آشکار پدرش، نام خود را به کورمک مککارتی تغییر داد. کتاب بعدازظهر خونین یکی از متفاوتترین رمانهای کورمک مککارتی است.
کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به مطالعهٔ رمانهایی با موضوع تاریخ آمریکا علاقه دارید، این رمان به شما پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بعد از ظهر خونین یا سرخی غروب در غرب
حالا دیگر پسر از هرچه بود جدا شده است. اصلونسبش که سرنوشتش را تعیین میکرد از بین رفته است. از سرزمینی که برایش وحشیگری و بیرحمی را رقم میزد جدا شده است. شاید حالا میتواند به قالب مردی درآید که همیشه آرزویش را داشته است. مسافران کشتی آدمهایی بدبین هستند. از یکدیگر فاصله گرفتهاند و هیچکس از دیگری علت سوارشدنش به قایق را نمیپرسد. روی عرشه میخوابد، مسافری میان مسافران دیگر. ساحل را تماشا میکند که با حرکت کشتی بالا و پایین میرود. مرغان دریایی خاکستری اطراف ساحل نشستهاند. پلیکانها در امتداد ساحل، بر فراز تپههای شنی خاکستری پرواز میکنند.
همگی بهآرامی وسایل خود را از کشتی خالی میکنند؛ مهاجران و بردههایشان. همگی پستی و ارتفاع ساحل، نرمی شن و کاجهای سوزنی شناور را میان مه وارسی میکنند.
در خیابانهای باریک بندرگاه قدم میزند. هوا مملو از بوی نمک و چوبهای تازهبریدهشده است. شبهنگام در تاریکی خیابان، روسپیها چون ارواحی تشنه او را صدا میزنند. یک هفته گذشته است و او همچنان به سفرش ادامه میدهد. پول کمی در کیفش دارد. تنها در دل شب از جادهای شنی بهسوی جنوب میرود. دستهایش را در جیب کت کهنهاش کرده است. از جادهٔ خاکی کنار لجنزاری میگذرد. مرغان ماهیخوار در لانههایشان چون شمعهایی میان خزهها میدرخشند. بادی تند شروع به وزیدن میکند. چمنهای اطراف جاده در سیاهی شب بهآرامی تکان میخورند. برای پیدا کردن کاری روزمزد، بهسمت شمال، بهطرف زمینهای کشاورزی و روستاییِ آنجا حرکت میکند. بیرون از ده، صحنهای از پدرکُشی میبیند. مردی را دار زدهاند و دوستان مرد سعی میکنند جسدش را از طناب پایین بکشند. شلوار مرد از ادرار سیاه شده است.
در کارخانهٔ چوببری و همینطور مرکز قرنطینه بیمارهای مسری مشغول به کار میشود. بهجای دستمزد، از کشاورزی قاطر پیرش را میگیرد. در بهار سال ۱۸۴۹، سوار حیوان میشود و از میان شهر تازهتأسیس و جمهوریخواه فردونیا به شهر ناکودوچز میرود.
حجم
۳۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۳۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه