دانلود و خرید کتاب نصف النهار خون کارمک مک کارتی ترجمه مجید یزدانی
تصویر جلد کتاب نصف النهار خون

کتاب نصف النهار خون

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۱از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نصف النهار خون

کتاب نصف النهار خون؛ یا سرخی غروب در غرب نوشتهٔ کارمک مک کارتی و ترجمهٔ مجید یزدانی است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نصف النهار خون

نصف النهار خون تحسین‌شده‌ترین کتاب کارمک مک کارتی، یکی از صد رمان شاخص نود سال اخیر و سومین رمان برتر امریکا در خلال سال‌های ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۰ به انتخاب منتقدان نیویورک تایمز است. داستانی است با ریتم آهنگین و شبیه به زبان کتاب مقدس و با شخصیت‌پردازی‌های پیچیده و خاص. از پسرکی که در نوجوانی همانند خالق قصه‌اش، مک کارتی، از خانه می‌گریزد و تا آخر داستان که مردی چهل و پنج ساله شده، حتی نامش برای خواننده فاش نمی‌شود تا سارقی اسب دزد با صورت داغ خورده و گوش‌های بُریده و یک تبهکار تبعیدی که رشته‌ای از گوش‌های بُریدهٔ مقتولانش را به گردن آویخته. از دیوید براونِ با جسارت و دیوانگیِ منحصربه فردش تا کشیش سابق، تابین، که زین و تپانچه را به ردا و کتاب ترجیح داده است و درخشان‌تر و ترسناک‌تر از همه قاضی هولدن؛ تبهکاری دانشمند با حدود ۲۱۵ سانتی متر قد و بدون کوچک‌ترین اثری از مو در سراسر بدن، ولو مژه یا ابرو. هیولایی رنگ پریده با مهارتی فوق بشری در هر کار. حقوق دانی که ویولن می‌نوازد، شکار می‌کند، با هر دو دست می‌نویسد، نقاشی می‌کشد و طرح می‌زند و از فقه، روان شناسی، الاهیات، نجوم، زمین شناسی و شیمی سر درمی‌آورد و به چندین زبان تکلم می‌کند و از قضا دستی هم در باستان شناسی دارد. این قاضیْ پیشوای معنوی شورشیان گلانتون است؛ گانگسترهایی که تحت فرماندهی جان جوئل گلانتون در نواحی مرزی در سال‌های پس از جنگِ مکزیک می‌تازند و خون می‌ریزند و از طرف فرمانداران ایالت‌های شمالی مکزیک برای کُشتن سرخ پوست‌های مخالف و کَندن پوست سر آن‌ها استخدام شده اند. قاضی هولدن، نظریه پرداز محترم و محبوب این گروه خشن است. با نامیرایی شیطان گونه یا شاید خداگونه‌اش که گذر عمر تغییری در ظاهرش ایجاد نمی‌کند، رسالت هستی و فلسفهٔ جنگ را برای هم رزمانش تبیین می‌کند و به بهترین نحو آن‌ها را برای ادامهٔ کار می‌شوراند. 

قهرمان این کتاب نوجوانی است که با نام بچه شناخته می‌شود. او باید با خشونت و بی‌رحمی وصف‌ناپذیری با گروهی تبهکار مقابله کند که مأموریت دارند سرخپوست‌ها را به قتل برسانند و پوست سر آن ها را بفروشند. بنابراین این داستان پر از صحنه‌های خشن و ناراحت‌کننده است.

داستان سرخیِ غروب در غرب (عنوان فرعی کتاب) را به نوعی می‌توان نگاهی گذرا به یک مقطع حساسِ تاریخی دانست. چون بخش اعظم قصه در حالی در دشت‌های شمال مکزیک و تگزاس، آریزونا و نیومکزیکوِ سال‌های ۱۸۴۹ و ۱۸۵۰ و هم زمان با شورش‌ها و ناامنی‌های پس از جنگ امریکا و مکزیک رخ می‌دهد که شخصیت‌های واقعی بسیاری نظیر جان جوئل گلانتون، ژنرال دونیفان، مانگاس کلرادوس، فرماندار بورنت، کابالو اِن پِلو و… ردپای خود را در داستان مهیج و خونبار کارمک مک کارتی به جای گذاشته اند.

خواندن کتاب نصف النهار خون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات امریکا پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نصف النهار خون

روزگار گدایی، روزگار دله دزدی. روزهای راندن در راه‌هایی که هیچ کس جز او از آن‌ها نمی‌گذشت. ناحیه‌ای پوشیده از جنگل‌های کاج را پشت سر گذاشته است و پیشِ رویش خورشیدِ انتهای روز در آن سوی جلگه‌ای بی‌انتها غروب می‌کند و تاریکی همچون رعد نازل می‌شود و بادی سرد علف‌ها را بر هم می‌ساید. آسمانِ شب پُر می‌شود از سوسوی ستاره‌ها و در پهنه‌اش به ندرت تکه‌ای یک دست سیاه پیداست و ستاره ها، که تعدادشان کم هم نیست، در تمام طول شب در مسیر قوس‌های شوم‌شان فرومی ریزند.

از ترس مردم از بی راهه می‌رود. کایوت‌های کوچک سراسر شب زوزه می‌کشند و سپیده ی صبح زمانی به او می‌رسد که برای در امان ماندن از وزش باد میان علف‌های مرغزار دراز کشیده است. قاطر پابندزده بالای سرش ایستاده و در جست وجوی روشنایی به مشرق می‌نگرد.

خورشیدی که برمی آید پولادرنگ است. سایه ی سواره‌اش تا کیلومترها پیشِ رویش امتداد دارد. کلاهی از برگ، که خودش آن را درست کرده است، بر سر دارد و آن برگ‌ها زیر آفتاب خشک و پلاسیده شده‌اندو او به هیبت مترسکی آواره در باغ برای ترساندنِ پرندگان درآمده است.

غروب به سوی باریکه ی دودی حرکت می‌کند که اریب از میان تپه‌های پست برمی خیزد و قبل از تاریکی به ورودی دخمه‌ای می‌رسد که راهب پیری مثل گورکن‌ها در دل خاک حفرش کرده است. منزوی، نیمه دیوانه، با چشمانی سرخ که انگار با رشته‌هایی داغ در چشم خانه به بند کشیده شده اند. اما اندامی وزین دارد. بی حرف، به سختی پیاده شدن پسر از قاطر را تماشا کرد. باد شدیدی می‌وزید و لباس‌های مندرسش دور بدنش تکان می‌خورد.

پسر گفت: دود آتیشت رو دیدم. فکر کردم شاید بتونی به یه مرد یه کاسه آب بدی.

راهب پیر به موهای چرکش چنگ زد و به زمین نگاه کرد. برگشت و وارد دخمه‌اش شد و پسر هم رفت دنبالش.

آلیس در سرزمین نجایب
۱۴۰۱/۱۲/۱۲

[📚]داستان: پسرکی فرز که در جهان غرب وحشی بزرگ شده است، به گروهی از شکارچیان پوست سر ایالتی ملحق می‌شود تا سرخپوستانی که بیابان‌های اطراف شهرها را تصرف کرده‌اند و شهروندان آمریکایی را سلاخی می‌کنند، نابود کنند... - - [📝]نظر: غرب وحشی براتون

- بیشتر
neginafshari
۱۴۰۱/۰۲/۰۸

لطفا این کتاب رو به طاقچه بی نهایت اضافه کنید. سپاس

علیرضا
۱۴۰۲/۱۲/۰۳

داستان پردازی شگفت انگیز نویسنده چنان بی‌پروا است که خیال را تا لایه‌های عمیق‌تر داستان می‌برد و تصویرپردازی‌های دقیق و جزئی آن‌قدر ذهن را درگیر می‌کند که گویی کارگردانی با پیشرفته‌ترین ابزارها صحنه‌هایی آخرالزمانی را آفریده است. شکوه داستان از آغاز

- بیشتر
tata.b
۱۴۰۲/۰۶/۲۳

{ 🔸🔸🔸🔸 مطالعه نسخه چاپی 🔸🔸🔸🔸 } این کتاب برخلاف کتاب نگهبان باغ و مشابه کتاب جایی برای پیرمرد ها نیست نثر بسیار قوی ای داره و کاملا فضا سازی بجا و اندازه است، داستان درمورد پسریه که وارد غرب وحشی

- بیشتر
کفتر شرودینگر
۱۴۰۲/۰۹/۲۷

حجم کشت و کشتار تو کتاب عجیبه ینی از وسطا یه شخصیت جدید معرفی میشه احتمال میدی دو سه صفحه بعد بمیره خیلیم با جزئیات چطور مردن طرفو توضیح میده تا وسطا خوندم بیخیالش شدم ... تا اونجاش که اتفاقی جز

- بیشتر
عبدالی امید
۱۴۰۲/۰۱/۰۹

این کتاب نثر عجیبی و عالی داره و داستانش هم وسترنه ولی خدا وکیلی باید دست مترجمش بوسی واقعا هر صفحه از این کتاب که ترجمه اش واقعا ادبی و عالیه

حتی خدا هم توی مکزیک نیست. هرگز هم نخواهد بود. اون جا با مردمی سروکار داریم که عملاً از اداره ی خودشون عاجزند. و تو می‌دونی چی سر مردمی می‌آد که نمی‌تونند خودشون کشورشون رو اداره کنند؟ درسته. دیگران می‌آن و به شون حکومت می‌کنند.
عباس
وقتی برّه‌ها توی کوهستان گم می‌شن از ترس فریاد می‌زنند. بعضی وقت‌ها مادر می‌آد، بعضی وقت‌ها هم گرگ
عباس
چهارتا چیز هست که می‌تونند دنیا رو نابود کنند: زن ها، ویسکی، پول و کاکاسیاه ها.
عباس
فقط طبیعته که می‌تونه بشر رو تسلیم خودش کنه و بشر فقط وقتی که موجودیت نهاییش دست‌یافتنی بشه و بی‌پرده در مقابل خودش بایسته می‌تونه به‌شایستگی فرمانروای زمین باشه.
p.ch
کتاب مقدس می‌گه کسی که با شمشیر زندگی کرده با شمشیر هم می‌میره. قاضی لبخند زد، صورتش از چربی می‌درخشید. کدوم مرد راستینی می‌تونه راهی جز این داشته باشه؟ اروینگ گفت: کتاب مقدس در واقع جنگ رو شرارت‌آمیز می‌دونه، بااین‌حال داستان‌های جنگی و خونین زیادی داره. قاضی گفت: فرقی نداره که مردم دربارهٔ جنگ چی فکر کنند، جنگ همیشه خواهد بود. مثل اینه که از مردم بپرسی نظرشون دربارهٔ سنگ چیه. جنگ همیشه بوده. قبل از این‌که بشر باشه، جنگ منتظرش بوده. حرفهٔ غایی چشم‌انتظار آخرین حرفه‌ای مونده، این راهیه که بوده و خواهد بود. راه همونه و راه دیگه‌ای هم نیست.
Emad Shooshtari

حجم

۳۹۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

حجم

۳۹۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۹۶ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۴۴,۵۰۰
۵۰%
تومان