
دانلود و خرید کتاب صوتی رازهای خاموشی
معرفی کتاب صوتی رازهای خاموشی
کتاب صوتی رازهای خاموشی نوشتهٔ جومپا لاهیری و ترجمهٔ فائزه فرهادی است. مهدی پاکدل گویندگی این داستان کوتاه صوتی را انجام داده و نوین کتاب گویا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی رازهای خاموشی
کتاب صوتی رازهای خاموشی (از مجموعهٔ «تنهاییهای بلند») برابر با داستان کوتاه و معاصری از نویسندهای هندوستانی و دربارهٔ زوجی جوان است که در پی قطع برق بهدلیل تعمیرات، با چالشهای زندگی و غمهای پنهان و خاموش زندگیشان مواجه میشوند. «شوبا» به «شوکومار» خبر میدهد که برق از امشب قطع خواهد شد و این موضوع یادآور خاطرات تلخ و شیرین گذشتهشان میشود. در طول شبهای تاریک، آنها به اعتراف مینشینند و رازهای مگویی را برای یکدیگر برملا میکنند. بهتدریج ارتباط عاطفیشان را دوباره زنده میکنند، اما با بازگشت برق و روشنشدن زندگی روزمره، وضعیت طور دیگری رقم میخورد و داستان با پایان غیرمنتظرهاش شنونده را میخکوب میکند.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
شنیدن کتاب صوتی رازهای خاموشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر هندوستان و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره جومپا لاهیری
جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) با نام اصلی «نیلانجانا سودشنا» ۱۱ ژوئیهٔ ۱۹۶۷ در لندن از پدر و مادری هندی متولد شد. او نویسندهٔ برندهٔ جایزهٔ ادبی پولتیزر در سال ۲۰۰۰ است. خانوادهٔ او زمانی که دخترشان سهساله بود، به آمریکا مهاجرت کردند. پدرش کتابدار دانشگاه بود و مادرش هم علاقهٔ بسیاری به این داشت که بچههایش با فرهنگ بنگالی آشنا شوند. این است که زندگی او در دوران کودکی با سفرهایی به هند پر شده است. این خصیصه در داستانهایش نیز بازتاب پیدا کرده است. جومپا لاهیری در کالج برنارد، مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت و در دانشگاه بوستون در رشتههای زبان انگلیسی، ادبیات خلاق و ادبیات تطبیقی فوقلیسانس گرفت. بعد هم در رشتهٔ مطالعات رنسانس مدرک دکترا گرفت. او در سال ۲۰۰۱ با آلبرتو ووروولیاس - بوش روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها دو فرزند به نامهای «اکتاویو» و «نور» دارند. باراک اوباما در دوران ریاستجمهوریاش در آمریکا، جومپا لاهیری و پنج نفر دیگر را به عضویت كميتهٔ هنری و علوم انسانی درآورد و کار و فعالیت در زمینههای فرهنگی و اجتماعی را بر عهدهٔ آنان سپرد.
از میان کتابهای جومپا لاهیری میتوان به مجموعه داستان «مترجم دردها» اشاره کرد که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و سال بعد، جایزهٔ ادبی پولیتزر را از آن خودش کرد. «خاک غریب» (مجموعه داستان)، «همنام» (رمان)، «پاتوقها» (رمان) و «گودی» (رمان) هم از جمله کتابهای پرفروش او هستند. «همنام» در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و چند سال بعد در ساخت فیلمی به همین نام مورداقتباس قرار گرفت. کتاب «به عبارت دیگر» نیز مجموعهای از نوشتهها و یادداشتهای لاهیری دربارهٔ یادگرفتن زبان جدید است. او که تصمیم گرفته بود زبان ایتالیایی بخواند، در این کتاب از تجربهٔ غرقشدن در یک زبان و فرهنگ و دنیای جدید و لذت آموختن آن نوشته است. عموم موضوعاتی که لاهیری در داستانهایش به آنها میپردازد، مهاجرت است. خانوادههایی که از هند به لندن و آمریکا مهاجرت کردهاند و این مهاجرت، تفاوت فرهنگی، دغدغههای والدین، مسائلی که با آن روبهرو میشوند، اهمیت فرهنگ کشور مبدأ و تأثیر آن در زندگی فرزندانشان و... در کتابها و آثار او بازتابی گسترده دارند.
بخشی از کتاب صوتی رازهای خاموشی
«گفته بود در آینده هیچ مشکلی برای بچهدارشدن نخواهند داشت. این روزها شوبا وقتی شوکومار هنوز خواب بود، از خانه بیرون میزد. وقتی شوکومار از خواب میشد، مدتی به موهای سیاه و بلند شوبا که به بالشت چسبیده بود، خیره میماند. بعد شوبا را در دفتر کارش، در مرکز شهر تصور میکرد که بسیار آراسته و مرتب نشسته و درحالیکه دارد سومین فنجان قهوهاش را مینوشد، مشغول غلطگیری نقشهها با مداد رنگی است. شوبا قول داده بود این کار را برای پایاننامهی او هم انجام دهد.»
زمان
۱ ساعت
حجم
۵۵٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت
حجم
۵۵٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد