کتاب صوتی زوربای یونانی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی زوربای یونانی

دانلود و خرید کتاب صوتی زوربای یونانی

معرفی کتاب صوتی زوربای یونانی

کتاب صوتی زوربای یونانی نوشته‌ی نیکوس کازانتزاکیس و با ترجمه‌ی محمد قاضی توسط نشر ماه آوا منتشر شده است. این اثر با صدای مهدی پاکدل، رضا عمرانی و جمعی از گویندگان روایت می‌شود و داستانی از مواجهه‌ی دو جهان‌بینی متفاوت را در قالب رمانی کلاسیک به تصویر می‌کشد. رمان «زوربای یونانی» در سال ۱۹۶۴ به فیلمی به همین نام با بازی آنتونی کویین و کارگردانی میکل کاکویانیس تبدیل شد که برنده‌ی سه جایزه‌ی اسکار شد. زوربای یونانی اثری درخشان در ادبیات جهان است که به بررسی معنای زندگی، آزادی و لذت زیستن می‌پردازد. نیکوس کازانتزاکیس در مجموع ۹ بار برای جایزه نوبل ادبیات نامزد شد. او در سال ۱۹۵۶ جایزه‌ی صلح بین‌المللی را در وین دریافت کرد. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب صوتی زوربای یونانی

زوربای یونانی از آثار برجسته‌ی نیکوس کازانتزاکیس است که در قالب رمان و با روایتی داستانی به زندگی و فلسفه‌ی زیستن می‌پردازد. این کتاب در دوره‌ای نوشته شده است که دغدغه‌های فلسفی و معنوی نویسنده به اوج خود رسیده بود و بازتابی از جست‌وجوی معنای زندگی در دنیای مدرن است. روایت داستان حول محور دو شخصیت اصلی شکل می‌گیرد: راوی که مردی اهل مطالعه و اندیشه است و زوربا که نماد سرزندگی، تجربه‌گرایی و شور زندگی به‌شمار می‌رود. ساختار کتاب مبتنی‌بر گفت‌وگوها و تعاملات این دو شخصیت است که هر یک نماینده‌ی نوعی نگرش به جهان هستند. این رمان با نثری توصیفی و جزئی‌نگر، فضای یونان و جزیره‌ی کرت را به‌خوبی ترسیم می‌کند و در عین حال به مسائل عمیق انسانی مانند آزادی، عشق، مرگ و معنای وجود می‌پردازد. نسخه‌ی صوتی این کتاب با اجرای چندین گوینده، تجربه‌ای متفاوت از شنیدن یک اثر کلاسیک را فراهم می‌کند.

خلاصه کتاب صوتی زوربای یونانی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان زوربای یونانی با سفر راوی به جزیره‌ی کرت آغاز می‌شود؛ جایی که تصمیم دارد یک معدن زغال سنگ را راه‌اندازی کند و از زندگی کتابی و ذهنی خود فاصله بگیرد. در همین آغاز با مردی به نام الکسیس زوربا آشنا می‌شود؛ مردی پرشور، بی‌پروا و سرشار از انرژی که نگاهش به زندگی کاملاً متفاوت از راوی است. زوربا با گذشته‌ای پرماجرا، تجربه‌های گوناگون و روحیه‌ای آزاد به‌عنوان سرکارگر به راوی می‌پیوندد و رابطه‌ای عمیق میان این دو شکل می‌گیرد. در طول اقامت در کرت، راوی و زوربا با مردم محلی، کارگران معدن و شخصیت‌هایی مانند بانو هورتانس روبه‌رو می‌شوند. زوربا با رفتارهای غیرمنتظره و نگاه بی‌واسطه‌اش به زندگی، راوی را به چالش می‌کشد و او را به تجربه‌کردن، رقصیدن و لذت‌بردن از لحظه‌ها دعوت می‌کند. در مقابل راوی که همواره درگیر اندیشه‌ها و دغدغه‌های فلسفی است، به‌تدریج تحت‌تأثیر شور زندگی زوربا قرار می‌گیرد و میان عقل و احساس، تردید و رهایی، دست‌وپنجه نرم می‌کند. ماجراهای معدن، روابط انسانی، عشق، مرگ و شادی، همگی در بستر طبیعت وحشی و فرهنگ سنتی یونان روایت می‌شوند. داستان با فرازونشیب‌های عاطفی و فلسفی پیش می‌رود و درنهایت، دو جهان‌بینی متفاوت را در برابر هم قرار می‌دهد؛ یکی جست‌وجوی معنا در اندیشه و دیگری یافتن معنا در زیستن و تجربه‌کردن.

چرا باید کتاب صوتی زوربای یونانی را بشنویم؟

این کتاب با شخصیت‌پردازی منحصربه‌فرد و روایت پرکشش، به بررسی تضاد میان عقل و احساس، اندیشه و عمل می‌پردازد. شنیدن زوربای یونانی فرصتی است برای مواجهه با پرسش‌های بنیادین درباره‌ی زندگی، آزادی و شادی. روایت چندصدایی و فضاسازی دقیق، شنونده را به دل فرهنگ و طبیعت یونان می‌برد و تجربه‌ای عمیق از مواجهه با فلسفه‌ی زیستن ارائه می‌دهد. این اثر نه‌تنها داستانی جذاب بلکه سفری درونی به سوی شناخت خود و جهان است.

شنیدن کتاب صوتی زوربای یونانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های فلسفی، دوستداران ادبیات کلاسیک و کسانی که دغدغه‌ی معنای زندگی، آزادی و تجربه‌ی زیستن دارند، مناسب است. همچنین برای افرادی که به‌دنبال مواجهه با شخصیت‌هایی الهام‌بخش و روایت‌هایی عمیق هستند، شنیدن این اثر پیشنهاد می‌شود.

درباره نیکوس کازانتزاکیس

نیکوس کازانتزاکیس (۲ مارس ۱۸۸۳ – ۲۶ اکتبر ۱۹۵۷) نویسنده، شاعر، فیلسوف، روزنامه‌نگار و سیاستمدار برجسته‌ی یونانی بود که به‌عنوان یکی از ستون‌های ادبیات مدرن یونان شناخته می‌شود و آثارش بیش از هر نویسنده‌ی یونانی دیگر ترجمه شده است. او در نه سال مختلف برای جایزه‌ی نوبل ادبیات نامزد شد و همچنان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان یونان در قرن بیستم به‌شمار می‌آید. کازانتزاکیس در شهر کاندیه (امروزه ایراکلیو) در جزیره‌ی کرت به دنیا آمد، زمانی که کرت هنوز بخشی از امپراتوری عثمانی بود و به یونان مدرن نپیوسته بود. خانواده‌ی او اصالتاً از روستای میرتیا بودند. طبق اسناد خانوادگی، او در ۱۸ فوریه ۱۸۸۳ متولد شد، هرچند ثبت احوال ایراکلیو سال تولد او را ۱۸۸۱ ذکر کرده بود و این اختلاف توسط خود کازانتزاکیس در نامه‌هایش روشن شد. از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶ او در دانشگاه آتن در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد و رساله‌ی دکترای خود را با موضوع «فریدریش نیچه در فلسفه حقوق و دولت» نوشت. سپس در سال ۱۹۰۷ به دانشگاه سوربن پاریس رفت و تحت تأثیر فلسفه‌ی هنری برگسون قرار گرفت. این تجربه‌ ذهن او را به‌سوی ترکیب شهود، تجربه‌ی شخصی و تفکر عقلانی باز کرد و تأثیر عمیقی بر آثار و شخصیت ادبی او گذاشت. او در این دوره همچنین اولین اثر خود را با نام «مار و سوسن» (Serpent and Lily) منتشر کرد و با نام مستعار کارما نیروا می‌نوشت. در سال ۱۹۰۹ یک نمایشنامه‌ی یک‌پرده‌ای با عنوان «کمدی» نوشت که موضوعات اگزیستانسیالیستی آن پیش از جریان اگزیستانسیالیسم پس از جنگ جهانی دوم در اروپا قرار داشت.

در سال ۱۹۱۱ با گالاتیا آلکسیو ازدواج کرد اما این ازدواج در ۱۹۲۶ به طلاق منجر شد. دو سال قبل از طلاق، کازانتزاکیس با النا سامیو آشنا شد و رابطه‌ی عاشقانه‌ای بین آن‌ها شکل گرفت که در ۱۹۴۵ به ازدواج ختم شد. سامیو در زندگی حرفه‌ای او نقشی کلیدی داشت، نسخه‌های اولیه آثارش را تایپ می‌کرد، او را در سفرها همراهی می‌کرد و امور مالی و کسب‌وکارش را مدیریت می‌کرد. این ازدواج تا زمان مرگ کازانتزاکیس ادامه یافت و سامیو تا سال ۲۰۰۴ زنده بود. کازانتزاکیس در طول زندگی خود سفرهای گسترده‌ای داشت و در کشورهای مختلفی از جمله فرانسه، آلمان، ایتالیا، روسیه، اسپانیا، چین، ژاپن، مصر، جزیره سینا، قبرس و اژینا زندگی و سفر کرد. این سفرها باعث آشنایی او با فلسفه‌ها، فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف شد و تأثیر عمیقی بر آثار ادبی و فلسفی او گذاشت. در برلین او با کمونیسم آشنا شد و در ابتدا شیفته‌ی لنین گردید اما تجربه‌هایش در اتحاد شوروی و مشاهده‌ی ظهور استالین، او را نسبت به کمونیسم دولتی بدبین کرد و ایدئولوژی ملی‌گرایانه او به‌تدریج جای خود را به جهان‌بینی جهانی‌تر داد.

از نظر ادبی، کازانتزاکیس نوشتن به زبان دموتیک یونانی را ترجیح می‌داد تا روح مردم را بهتر بازتاب دهد و نشان دهد که زبان عامیانه می‌تواند آثار هنری و ادبی تولید کند. او این کار را با ثبت اصطلاحات، استعاره‌ها و عبارات محلی که در سفرهایش می‌شنید انجام داد تا این زبان و فرهنگ عامیانه برای نسل‌های بعد حفظ شود. آثار برجسته‌ی او شامل رمان‌های «زوربای یونانی» (۱۹۴۶)، «مسیح باز مصلوب» (۱۹۴۸)، «کاپیتان میخالیس» (۱۹۵۳، ترجمه شده به «آزادی یا مرگ») و «آخرین وسوسه‌ی مسیح» (۱۹۵۵) هستند. همچنین «اودیسه: دنباله‌ی مدرن» را در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۸ نوشت؛ این شعر حماسی، داستان اودیسئوس را پس از پایان اودیسه هومر روایت می‌کند و شامل ۲۴ بخش و ۳۳۳۳۳ بیت است. علاوه بر رمان، او آثار فلسفی و مذهبی نیز نوشت، از جمله «نجات‌دهندگان خدا: تمرین‌های روحانی»، و سفرنامه‌های متعددی درباره‌ی یونان، اسپانیا، چین، ژاپن، ایتالیا، روسیه و انگلستان.

کازانتزاکیس رابطه‌ی پیچیده‌ای با مذهب داشت. اگرچه ارتدکس یونانی بود اما همواره در آثارش به بازنگری و پرسشگری درباره‌ی ایمان مسیحی می‌پرداخت. رمان‌هایی مانند «آخرین وسوسه‌ی مسیح» و «مسیح باز مصلوب» نقدهای گسترده‌ای نسبت به اخلاق و ارزش‌های مسیحی ارائه می‌دهند. او با برخی از روحانیان ارتدکس و منتقدان محافظه‌کار دچار تنش شد و حتی تلاش‌هایی برای تحریم مذهبی او صورت گرفت اما خودش با فلسفه‌ای مستقل و صریح به دفاع از دیدگاه‌هایش پرداخت. از نظر سیاسی، کازانتزاکیس معتقد بود که تنها سوسیالیسم به‌عنوان هدف و دموکراسی به‌عنوان وسیله می‌تواند مشکلات اجتماعی و انسانی زمانه را حل کند. او در دوره‌ای کوتاه به‌عنوان رهبر یک حزب کوچک چپ‌گرا در یونان فعالیت کرد و مدتی وزیر بدون پست بود. با وجود انتقادات گسترده از سوی جناح راست و چپ، او همواره به نقد اجتماعی، مذهبی و فلسفی خود ادامه داد و آثارش پیام جهانی داشتند. کازانتزاکیس در ۱۹۵۷ و در ۷۴سالگی در فریبورگ آلمان درگذشت. پس از مرگ، در بالاترین نقطه‌ی دیوارهای ایراکلیو دفن شد، با چشم‌انداز کوه‌ها و دریای کرت و روی سنگ قبرش جمله‌ی معروف او حک شد: «من به چیزی امیدوار نیستم، از چیزی نمی‌ترسم، من آزاد هستم.» میراث او شامل مجموعه‌ی گسترده‌ای از رمان‌ها، نمایشنامه‌ها، سفرنامه‌ها، شعرها، مقالات فلسفی و ترجمه‌های ادبی است و تأثیر او بر ادبیات، فلسفه و فرهنگ یونان مدرن همچنان برجسته و پایدار باقی مانده است.

درباره محمد قاضی

محمد قاضی در دوازدهم مرداد ۱۲۹۲ در مهاباد به دنیا آمد و فرزند میرزا عبدالخالق قاضی بود. زندگی او با تلخی و مرگ‌های زودهنگام در خانواده آغاز شد؛ او خود را محمد ثالث می‌دانست، زیرا دو برادر و یک خواهر پیش از او از دنیا رفته بودند. پدرش، امام جمعه مهاباد و خانواده‌اش از قاضیان برجسته‌ی شهر بودند. محمد قاضی زبان فرانسه را نزد ادیب کُرد گیو مکریانی فراگرفت و به‌سبب نبود دبیرستان در مهاباد، با همراهی عمویش میرزا جواد قاضی راهی تهران شد تا تحصیلات خود را ادامه دهد. او در دارالفنون دیپلم ادبی گرفت و سپس در سال ۱۳۱۸ کارشناسی رشته‌ی حقوق را از دانشگاه تهران دریافت کرد. محمد قاضی در طول تحصیل همواره جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود و از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ دوره‌ی خدمت نظام را با درجه‌ی ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند. در مهر ۱۳۲۰ به استخدام وزارت دارایی درآمد و تا سال ۱۳۵۵ در این وزارتخانه مشغول بود. او از اعضای حزب توده‌ی ایران بود و تا پایان عمر به عقاید خود وفادار ماند. نخستین تجربه‌های او در ترجمه به دهه‌ی ۱۳۲۰ بازمی‌گردد و با اثر کوچکی از ویکتور هوگو به نام «کلود ولگرد» آغاز شد اما پس از آن برای مدتی ترجمه را کنار گذاشت. سال ۱۳۲۹ با ترجمه‌ی «جزیره پنگوئن‌ها» اثر آناتول فرانس که انتشار آن ابتدا با مقاومت ناشران روبه‌رو شده بود، قدم مهمی در عرصه‌ی ترجمه برداشت و این اثر پس از چاپ، به‌دلیل روانی و شیوایی زبان محمد قاضی، به اثری پرمخاطب تبدیل شد و نجف دریابندری آن را نقطه‌ی عطف ترجمه در ایران نامید. در سال ۱۳۳۳، او «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدید چاپ شد و به یکی از محبوب‌ترین آثار ادبی در ایران تبدیل گشت. ترجمه‌ی دوره‌ی کامل «دن کیشوت» از میگل د سروانتس در سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷، برای محمد قاضی جایزه‌ی بهترین ترجمه‌ی سال از دانشگاه تهران را به ارمغان آورد.

پس از بازنشستگی، محمد قاضی با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری کرد و آثاری چون «باخانمان»، «ماجراجوی جوان» و «زوربای یونانی» از نیکوس کازانتزاکیس را به فارسی برگرداند. بیماری سرطان حنجره در سال ۱۳۵۴ و ازدست‌دادن تارهای صوتی نتوانست او را از ترجمه بازدارد و تا پایان عمرش به فعالیت ادبی ادامه داد. در مجموع، محمد قاضی حدود پنجاه سال به ترجمه و تألیف پرداخت و ۶۸ اثر ارزشمند که شامل ترجمه‌های ادبی و نوشته‌های خود او بود، به جای گذاشت. ترجمه‌های محمد قاضی شامل شاهکارهایی همچون «دن کیشوت»، «شازده کوچولو»، «زوربای یونانی»، «نان و شراب»، «باخانمان»، «ماجراجوی جوان» و «جزیره پنگوئن‌ها» است که بیشتر از زبان فرانسه به فارسی صورت گرفته و برخی آثار را نیز از کردی ترجمه کرده است. در مقدمه‌ی کتاب‌هایش، تحلیل‌های ادبی و دیدگاه‌های فلسفی خود را بیان می‌کرد. در ترجمه‌ی «زوربای یونانی» خود را «زوربای ایرانی» معرفی نمود. سبک ترجمه‌ی او روان، پیراسته و وفادار به متن اصلی بود و تلاش داشت مفاهیم و ظرایف ادبی را به دقیق‌ترین شکل به فارسی منتقل کند. محمد قاضی همچنین شعر می‌سرود و تجربه‌های خود در ترجمه را در کتاب «سرگذشت ترجمه‌های من» بازگو کرده است. او در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در تهران درگذشت و در مهاباد به خاک سپرده شد. به پاس خدمات او در معرفی و ترجمه‌ی آثار برجسته‌ی ادبی جهان، نام «بوستان سهیل» در تهران در سال ۱۳۹۴ به «بوستان محمد قاضی» تغییر یافت تا یاد و نام او در فرهنگ ادبی ایران ماندگار شود.

بخشی از کتاب زوربای یونانی

«من برای اینکه سر به‌سرش بگذارم گفتم: _ ولی این تقصیر خودت است، زوربا! یعنی تو این قدرت را نداری که افکارت را متمرکز کنی. _ نمی‌دانم، ارباب. شاید حق با تو باشد. البته مواردی هست که حتی سلیمان حکیم نیز . . . ببین ارباب، یک روز من داشتم از کنار دهکده‌ای می‌گذشتم. بابای پیر نودساله‌ای را دیدم که داشت یک نهال بادام می‌کاشت. به‌او گفتم: «هی، پدر! درخت بادام می‌کاری؟» و او با آن پشت خمیده‌اش رو به‌من برگشت و گفت: «آره، فرزند، من طوری رفتار می‌کنم که انگار هیچ وقت نخواهم‌مرد.» من در جواب گفتم: «ولی پدر، من طوری رفتار می‌کنم که انگار هر آن ممکن است بمیرم.» حالا ارباب، حق با کدام یک از ما دو نفر بود؟ نگاهی پیروزمندانه به‌من کرد و باز گفت: _ اینجاست که گیرت انداختم! من ساکت بودم. دو راه سربالا و سخت‌گذر هر دو ممکن است به‌قله برسند. رفتارکردن با این تصور که هرگز مرگی در کار نخواهدبود و رفتارکردن با این خیال که هر لحظه ممکن است مرگ سربرسد شاید هر دو یکی باشد؛ لیکن در آن لحظه که زوربا این سؤال را از من کرد، نمی‌دانستم. زوربا به‌لحنی تمسخرآمیز باز گفت: _ ها، چه شد؟ بی‌خود خونت را کثیف نکن، ارباب. این بحث به‌جایی نمی‌رسد. از موضوع دیگری صحبت کنیم. من در این لحظه به‌فکر ناهار هستم و مرغ‌پلو دارچین‌زده، و الان از کله‌ام مثل همان پلو بخار بلند است. اول برویم و غذامان را بخوریم، بعد خواهیم‌دید. هر چیزی به‌وقت خودش. حالا در برابر ما دیس پلو است، بنا بر این باید به‌فکر پلو باشیم؛ فردا زغال لینییت در برابر ما خواهدبود، و لذا فکر ما هم»

نظرات کاربران

ریحانه
۱۴۰۴/۰۷/۲۲

زوربا چه آدم اصیلی ...چه کتاب روح نوازی ...چقدر خوشحالم که این جام شربت شیرین و معطر رو سر کشیدم .آقای عمرانی دمت گرم و سرت خوش باد

زمان

۱۵ ساعت و ۴۰ دقیقه

حجم

۹۱۵٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۱۵ ساعت و ۴۰ دقیقه

حجم

۹۱۵٫۹ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۳۵۰,۰۰۰
۱۷۵,۰۰۰
۵۰%
تومان