دانلود و خرید کتاب صوتی صدای پایین پله ها
معرفی کتاب صوتی صدای پایین پله ها
کتاب صوتی صدای پایین پله ها نوشتهٔ لینوود بارکلی و ترجمهٔ فرنوش جزینی است. فرهاد اتقیایی گویندگی این رمان خارجی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب داستانی مهیج از زندگی مردی را روایت کرده که سالهاست از صداهایی عجیب رنج میبرد؛ صداهایی که هیچ توضیحی منطقی برایشان وجود ندارد.
درباره کتاب صوتی صدای پایین پله ها
گفته شده است که لینوود بارکلی استاد فریب دادن است. او در کتاب صوتی صدای پایین پله ها به سراغ مردی رفته است که سالها است از شنیدن صداهایی عجیبغریب رنج میبرد. صداهایی که هرچند او همیشه میشنود، اما نمیتواند هیچ توضیح منطقی برایشان پیدا کند. شاری لاپنا، که یکی از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز است و با نوشتن کتابهای جنایی مانند غریبهای در خانه و زوج همسایه مشهور شده است، این داستان را اثری فوقالعادۀ و متنی کاملاً اثرگذار میداند که چرخشهایی دارد که انتظارش را ندارید.
شنیدن کتاب صوتی صدای پایین پله ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
صدای پایین پله ها کتابی است برای تمام آنهایی که به مطالعه کتابها و رمانهایی با درونمایهٔ روانشناسی علاقه دارند.
بخشی از کتاب صوتی صدای پایین پله ها
«آنا وایت، پزشک پائول، پس از نهار پشت میزش نشست و لپتاپش را باز کرد و از سه جلسهای که صبح جمعه با مراجعینش داشت، یادداشتهایی برداشت.
اولین درمانجوی او تکنسین بازنشستهٔ رادیولوژی بود که از اندوهِ مرگِ سگش روزگار سختی را میگذراند. او مدام خود را برای غفلت از سگش و رفتن حیوان داخل خیابان و برخورد با یک ماشین، سرزنش میکرد. آنا درک میکرد که چرا ادامهٔ زندگی برای آن زن تا این اندازه دشوار شده بود. دومین بیمار آن روزش پائول دِیویس بود که روزبهروز وضعیتش بهبود بیشتری مییافت. آنا هنوز کاملاً موافق ایدهٔ نوشتن درباره کِنیث هافمن نبود، اما این کار ازطرفی میتوانست نتیجهٔ خوبی برای پائول داشته باشد. آنا نمیخواست مانع او شود. اگر پائول باور داشت که این کار در روند بهبودیاش مؤثر است، او حق نداشت ناامیدش کند.
و درنهایت، درمانجوی سوم گاوین هیچنز بود.
پروندهٔ گاوین برای آنا بسیار دشوار بود.
گاوین گفته بود میخواهد خوب شود و آنا هم میخواست باور کند که او حقیقت را میگوید، اما شک داشت و باور به آن برایش راحت نبود. آنا میدانست که آن مرد کاملاً با او روراست نیست. او خبر نداشت که گاوین یک دروغگوی بهتماممعناست و مشخصاً نمیگذاشت کاری پیش برود.
حداقل گاوین حقایق اصلی را دربارهٔ اینکه چه چیزی او را به این روز انداخته بود، انکار نمیکرد.
او در یک کافیشاپ از میزِ کنار دستش تلفن همراهِ یک پرستار بچه را در فرصتی مغتنم کش رفته و با آن به پدر بینوای سربازی که در عراق مرده بود، تماس گرفته بود. گاوین ادعا کرده بود که پسرِ مردهٔ اوست. گفته بود که خبر مرگش جعلی بوده و بااینحال مجبور نیست بازگردد و با پدری که تا این حد از او تنفر دارد، روبرو شود.
گاوین حتی آن مرد را هم نمیشناخت. او نام آن مرد و داستانش را در یک روزنامه خوانده و با خود فکر کرده بود که میتواند سرگرمی خوبی برایش باشد.
چیزی که گاوین پیشبینیاش را نکرده بود، دوربین مداربستهٔ آنجا بود.
تماسِ گرفتهشده ردیابی و آن زن صاحبِ گوشی شناسایی شد، اما او قسم خورد که چنین تماسی نگرفته است. بهعلاوه، کسی که این خبر را به آن پیرمرد داده بود یک آقا بود نه خانم. آن زن میدانست که زمان تماس در کافیشاپ بوده است. پلیس با بررسی دوربینهای آن مکان مشاهده کرد که گاوین تلفن آن زن را لحظهای که نگاهش سمت دیگری بود، برداشت و پس از پایان تماس دوباره آن را سر جایش گذاشت.
گاوین سعی کرده بود رفتارش را یک «شوخی» وانمود کند، اما دادگاه آن را نپذیرفته بود. یک نگاه به گذشتهٔ گاوین کافی بود تا بهراحتی صحتوسقم ادعای او برای همه آشکار شود. رفتنِ مخفیانه داخل خانهٔ یک پیرزن و پنهانکردن گربهاش زیر شیروانی گواه دیگری بر رفتار ناهنجار او بود.
آنا کوشیده بود گاوین را متقاعد کند تا با کندوکاو در خود، علت ارتکاب این شوخیهای آزاردهنده را دریابد. او هم بهسرعت پدر سادیسمی و بیمحبتش را مقصر همهٔ آن رفتارها دانسته بود.
گاوین داستانهایی از محرومیتهایش در زندگی و سوءاستفادههایی که از او شده، گفته بود. پدرش چیزهایی را که او در آنها خوب بود (تئاترِ مدرسه، طراحی، نواختن فلوت) مسخره میکرد و او را بهخاطرِ نداشتههایش (فوتبال، بیسبال و تقریباً هرچه به ورزش مربوط میشد) سرزنش میکرد. پدر گاوین هیچگاه اسم او را کامل و درست صدا نمیکرد و از او انتظارهایی چون تعمیر موتور یک خودرو یا گرفتن حالِ یکی در جاهایی مثل کافه و میخانه داشت، در غیر این صورت القاب بسیار ناخوشایند و ناپسندی به او نسبت میداد.»
زمان
۱۳ ساعت و ۲۶ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۹۷٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۲۶ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۹۷٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
من عاشقاین کتاب شدم ❤️
آخه چرا اینجوری تمام شد؟؟؟😢😢😢