دانلود و خرید کتاب صوتی مجموعه داستان های شاهنامه (جلد سوم: زال و رودابه)
معرفی کتاب صوتی مجموعه داستان های شاهنامه (جلد سوم: زال و رودابه)
کتاب صوتی «زال و رودابه» اثر ابوالقاسم فردوسی با گردآوری محسن دامادی و گویندگی فرهاد اتقیایی در انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده است. کتاب «زال و رودابه» جلد سوم از مجموعه داستانهای شاهنامه است. محسن دامادی در این مجموعه، داستانهای شاهنامه را به زبانِ روان امروزی نوشته تا هر کس بتواند بهآسانی شاهنامه را بخواند و با این اثر ملی ارتباط برقرار کند. مهمتر از این، نویسنده تلاش کرده تا در هر داستان، جهانبینی شاعر بزرگ وطنپرست ایرانی که به دلیلِ سلطهٔ بیگانه به رمز و راز بیان شده، واکاوی کند و سرانجام کلاس آموزشی فردوسی برای علاقهمندان داستان نویسی و فیلمسازی اقتباسی در هر داستان بیان شده است.
این شیوه در هر یک از داستانهای مجموعه که بهتدریج منتشر خواهد شد رعایت شده، تا با مطالعهٔ هر داستان، برای خواننده یک دریچه تازه به چشمانداز این شاهکار بزرگ ادبیات پارسی گشوده شود.
درباره کتاب صوتی زال و رودابه
به چهره چنان بود بر سانِ شید
ولیکن همه موی بودش سپید
در روزگارِ پادشاهیِ منوچهر، سامِ پهلوان فرزندِ نریمان، صاحبِ نوزادی شد که او را از چشمِ پدر پنهان کردند، زیرا نوزاد با موی سفید به دنیا آمد. سام نوزاد را اسبابِ شرمساری دید تا افتخار! تصمیم گرفت از شَرِ او خلاص شود. دستور داد کودک را به کوه انداختند. پرنده ای (سیمرغ) در کوه آشیان داشت، نوزاد را دید و به لانه برد.
سال ها گذشت. شبی سام خوابی عجیب دید. خواب گُزاران (مُعَبَران، تعبیرکنندگانِ خواب) مژده (بشارت) دادند فرزندِ او زنده است. سام دو دل بود، اما خوابِ او تکرار شد. سام به کوه رفت. با دشواری فرزندش زال را یافت، زال نمی خواست نزدِ پدر بازگردد و بر تختِ شاهیِ زابل بنشیند.
زال به کابل رفت. مهراب پادشاه کابل، فرزندِ ضحاکِ تازی (عرب) خراج گزارِ زابل بود، یعنی به حکومتِ زابل مالیات می داد. زال شنید مهراب دختری به نامِ رودابه دارد که در زیبایی مانند ندارد. ندیده به او دل باخت. همین حال را رودابه داشت و چنان بی تاب بود که به ندیمانِ حَرَم گفت کاری کنند زال خطر را به جان بخرد و به دیدارِ او بیاید.
زال و رودابه پنهانی دیدار و عهد کردند ازدواج کنند. این خبر به گوشِ سام و منوچهر رسید. آنها با این پیوند مخالف بودند. حتی شاه چنان خشمگین شد که فرمان داد سام به کابل حمله و آنجا را با خاک یکسان کند. زال برای نجاتِ جانِ رودابه به تکاپو افتاد. او بی خبر بود که مهراب برای خاموش کردنِ خشمِ شاه ایران می خواهد رودابه را جلوی چشمِ مردمِ کابل بکشد...
کسی نمی دانست چه خواهد شد؟ آیا زال می توانست معشوق را نجات دهد؟ آیا قرار بود رودابه قربانیِ خشم و کینهٔ شاه ایران از مهرابِ کابلی شود؟ و...
چاره نیست جز آنکه گوشِ جان به قصه ی پر از مشکلِ زال و رودابه بسپاریم...
کتاب صوتی زال و رودابه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به شاهنامه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صوتی زال و رودابه
نوزاد را تا یک هفته به سام نشان ندادند، یعنی کسی شهامت نداشت به سام بگوید از همسرِ زیبای تو پیرپسری متولد شد. لابد هر بار سام گفت بچه را بیاورید ببینم، بهانه ای جور کردند! اما تا کِی می شد نوزاد را از چشمِ پدر پنهان کرد؟
یکی دایه بودش به کِردار شیر
بَرِ پهلوان اندر آمد دلیر
دایه خانمی شیردل در اندرونی بود، گفت باید حقیقت را به سام گفت. خودش آمد و مثل شیر جلوی سام ایستاد و گفت: پهلوان، آرزوی تو برآورده شد! نزدِ یزدانِ پاک سپاسگزار باش که بچه سالم است، تن او مانند نقره ی خام سپید است، سیمای او بهشت را به یادِ آدم می آورد، حالا ایرادِ (آهو) او موی سفید اوست، این هم بخت و سرنوشتِ تو بود، راضی باش.
بدادت خدای آنچه می خواستی
کجا جان بدین خواهش آراستی
... تنش نقره ی پاک و رُخ چون بهشت
بَرو بَر نبینی یک اندام زشت
از آهو همان کَش سپیدست موی
چنین بود بَختَت ایا نامجوی
سام با چه حالی نوزاد را دید، خدا داند. دایه از درونِ پُر آشوبِ او خبر نداشت.
یکی پیر سر پورِ پُر مایه دید
که چون او ندید و نه از کس شنید
همه موی اندام او همچو برف
ولیکن به رُخ سُرخ بود و شِگَرف
نوزادی که درشت، سرخ و سفید و سالم بود، اما گویی پیر به دنیا بیاید. تا آن زمان کسی چنین نوزادی ندیده و نشنیده بود. سام با دیدن فرزندِ سپیدموی خود، از کارِ دنیا ناامید شد.
چو فرزند را دید مویش سپید
ببود از جهان یکسره ناامید
زمان
۳ ساعت و ۲۸ دقیقه
حجم
۱۹۶٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۳ ساعت و ۲۸ دقیقه
حجم
۱۹۶٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
احساس میکردم دارم این داستانو زندگی میکنم بسیار لذت بردم
درود بسیار « روزگار به نیکویی سرشار » نوشتار و گفتار؛ بیکران روان و دلنشین - فردوسی بزرگ در این داستان، کودکی زال و پرورش یافتن او در دامان سیمرغ دانا، شیدایی میان او و رودابه را به نمایش میکشد. شیدایی زال
عالی
عالی تر از هر عالی