کتاب همه چیز را می دانم
معرفی کتاب همه چیز را می دانم
کتاب همه چیز را می دانم نوشتهٔ متیو فارل با ترجمهٔ نیوشا افخمی در نشر البرز به چاپ رسیده است. این کتاب داستان یک روانپزشک حاذق است به سلامت عقل خود شک میکند، زیرا فاجعهای رخ داده است که شواهد علیه او هستند. متیو فارل داستاننویس جوان و خوشذوق آمریکایی در سال ۲۰۱۹ کتاب همه چیز را میدانم را نوشته است که داستان یک تصادف مشکوک و جنایتی هولناک را روایت میکند. متیو فارل در این رمان روانشناختی و جنایی از شیوهٔ روایی جریان سیال ذهن استفاده کرده و از عنصر تعلیق و غافلگیری بسیار بهره برده است. این داستان تحسینهای بسیاری را به خود اختصاص داده است:
- تریلری مهیج و نفسگیر که از نخستین صفحه ذهن شما را درگیر خود میکند. حتی تا سطر آخر این کتاب مجبور به حدس زدن خواهید شد! این رمان حسابی غافلگیرتان میکند. (جنیفر هیلر)
- یک داستان پلیسی هیجانانگیز! فارل ذهن شما را از مسیرهای پر پیچ و خم تاریکی برای کشف داستان عبور میدهد. (هفتهنامه ناشران)
درباره کتاب همه چیز را می دانم
آماندا بروک، همسر روانپزشک مشهوری به نام رندال بروک در تصادفی کشته شده است. رندال متخصص رواندرمانی بالینی بیمارانی است که تجربیات تلخ و وحشتانگیزی را از سر گذراندهاند و سلامت روانشان به دلیل دیدن صحنههای تکاندهنده به خطر افتاده است. خود رندال بروک نیز یک سری تجربیات تلخ را پشت سر گذاشته و از این نظر به بیمارانش شباهت دارد. چیزی که رندال دربارهٔ آن مطمئن است، این است که او هرگز مرتکب قتل همسرش نشده؛ اما یافتههای سوزان آدلر چیز دیگری را نشان میدهد.
سوزان آدلر یک کارآگاه پلیس است که مأموریت دارد علت تصادفی را کشف کند. او و همکارانش اطلاعات دقیقی دربارهٔ قربانیان حادثه و دیگر جزئیات به دست آوردند؛ همین ادله آنها را به سمتوسویی سوق داد که این تصادف صرفاً یک پیشآمد نبوده است. تصادف ساختگی چه کسانی را هدف گرفته بود و چرا آنها باید کشته میشدند؟ آیا یک روانپزشک خود میتواند مرتکب قتل همسرش شود؟ داستان همه چیز را میدانم دائماً ذهن شما را با این پرسش درگیر میکند.
کتاب همه چیز را میدانم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به داستانهای معمایی و جنایی و روانشناختی علاقهمندید و مشکلی با صحنههای ترسناک و دلخراش ندارید، خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب همه چیز را میدانم
پیتر مدام دستهایش را به شلوارش میمالید و میخواست حرفهایی را که میزند با دقت انتخاب کند. «داریم پیشرفت میکنیم، اما در مسیرِ درکِ کامل این آزمایش یه سری فرازوفرودهایی وجود داره. مسیری که بیمار باید طی کنه تا به بهبودی برسه یه خط صاف نیست. گمون میکنم قبل از اینکه تغییرات محسوسی درموردِ جِری مشاهده کنیم، به حداقل هشت تا ده جلسهٔ دیگه نیاز داره. اما ما به اونجا خواهیم رسید.»
دکتر لینهارت که پشتش به پیتر و رندال بود، بهسمت لبهٔ صندلیاش سُر خورد و برگشت تا آنها را ببیند. فکرش مغشوش بود. با انگشتان لاغر و کشیدهاش لکهٔ قهوهای روی پیشانیاش را خاراند. «چیزی که من دیدم بیماری بود که طی روند بهبودی، ناگهان بهسمت فانتزیهای خشونتآمیز خودش برمیگرده. چطور از من توقع دارید وقتی در مسیر قابلقبولی قرار نداریم بهدنبال ادامهٔ راه باشم؟ این نهتنها پیشرفت نیست که پسرفت هم هست. اگه خودم بخوام درموردش حرف بزنم میگم که مسئلهٔ خیلی بزرگیه.»
حجم
۳۰۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۳۰۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
خلاصه کتاب : داستان از جایی شروع میشه که رندال بروک روانشناس دانشگاه کوآریم همسر زیبا و ثروتمند خودش رو توی یه تصادف از دست میده همسری که عاشقانه دوستش داشته … اما بنظر میرسه که پلیس معتقده این تصادف ساختگی بوده
داستان در ژانر جنایی روانشناسی هست و مناسب برای کسانی که به مسائل روانشناسی بخصوص روانشناسی جرم و جنایت علاقمندند. داستان تعلیق نسبتا خوبی داره و با وجودیکه از اواسط داستان ماجرا قابل حدسه ولی تا پایان شما رو دنبال
۱۰۹. "دکتر رندال بروک" و "دکتر پیتر ریمز" دوستانی که سالها پیش در نیویورک با هم آشنا شدن روی یک پروژه روانشناسی در دانشگاه کواریم کار میکنن و اعتقاد دارن در شرف دستیابی به نتایجی هستن که میتونه تغییرات بزرگی ایجاد
کناب بسیارجذاب و عالی روانشناختی جناییه و اگر اهل خوندن کتاب های جنایی باشید از اواسط کناب میتونید ماجرا رو حدس بزنید ولی با این وجود تا انتهای کتاب رو بی وقفه میخونید فقط یک سوال دوستان اون شخصی که اخر داستان دو صفحه اخر
بسیار عالی بود. داستان پردازی و شخصیت پردازی عالی بود و خواننده را به بازی و چالش میکشوند
جنائی،رازآلود،معمائی، همراه باتعلیق وفضاسازی بسیارعالی، حتا اگرمیشد بعضی جاها ازداستان راحدس زد هم، اززیبائیهای آن کاسته نشده، کتابی روانشناختی که عدم اعتماد درنگاه اول را بخوبی عیان ساخته، بنظرم خیلی جالب وخواندنی وهیجان انگیز بود.
کتاب هم جناییه هم معماییه هم روانشناختیه،یک روانپزشک حاذق بنام رندال بروک همسر زیبا و بسیار ثروتمندشو بنام آماندا بروک در اثر تصادف از دست میده،طبق تحقیقات پلیس مشخص میشه تصادف ساختگیه و در اصل به قتل رسیده...... پردازش داستان خوب
میشه گفت یه کتاب جنایی روانشناسی هست داستانش از یه جایی قابل حدسه اما در عین حال جذابه و خواننده رو تا انتها با خودش همراه میکنه . خوندنش رو توصیه میکم
علیرغم ریتم مناسب تعلیق و غافلگیری های بجا بشدت بی منطق است همه چیز در آخر که گره گشایی رخ میدهد جور شده و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادن تا قضیه انتقامگیری فلانی راه
رمان دارای چندین شخصیت کلیدیه:سوزان که بازپرس زن و درعین حال هم مادر مجرد یک دوقلو هست،رندال که دکتری روانپزشک با اسرار خاص خودشه ودر یک شب اتفاقی برای همسرش زندگیش رو متزلزل میکنه،تم داستان درجاهایی کاملا جنایی و در