دانلود و خرید کتاب صوتی تراس
معرفی کتاب صوتی تراس
کتاب صوتی تراس نوشتهٔ ژان کلود کری یر و ترجمهٔ اصغر نوری است. آرمان سلطان زاده و مهبد قناعت پیشه و... گویندگی این نمایشنامهٔ صوتی و فرانسوی را انجام دادهاند و آوانامه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی تراس
کتاب صوتی تراس (La terrasse) حاوی نمایشنامهای به قلم ژان کلود کری یر است. شخصیتهای این نمایشنامهٔ فرانسوی عبارتند از مادلن، اتیین، زن دفتر املاک، همسر تیمسار، آقای آستروک، موریس و تیمسار. این نمایشنامه در حالی آغاز میشود که مرد و زنی در اتاقِ نشیمنِ آپارتمانی مرفه و روبهروی هم نشستهاند. دستور صحنه میگوید که این دو نفر در حال تمامکردن ناهارشان هستند. زن (مادلن) سیب میخورد. مرد (اتیین) روزنامه میخواند. مادلن دیالوگها را میآغازد.
نمایشنامهٔ «تراس» زندگی یک زوج جوان در دنیای امروز را روایت میکند؛ زوجی که در کشمکش جدایی از یکدیگر هستند. نویسنده، موضوعی را برگزیده است که مضمونی جهانشمول و کاملاً امروزی دارد. نداشتن تفاهم حقیقی در زندگی، مسئلهای است که میتوان گفت انسان معاصر در عصر حاضر در هر نقطه از جهان با آن روبهرو است؛ وضعیتی که هیچکس درست نمیداند دنبال چیست و هر کسی به نوعی در حال فرار از وضعیت شکستخورده و رسیدن به وضعیتی تازه و مطلوب است؛ بدون آنکه دقیقاً بداند در این وضعیت تغییریافته و جدید در چه جایگاهی قرار گرفته و چه باید بکند. نمایشنامهٔ تراس برای اولین بار در ایران، در آبان و آذر ۱۳۹۰ و به کارگردانی «محمدرضا خاکی» در سالن اصلی مجموعهٔ تئاتر شهر (تهران) به روی صحنه رفت.
شنیدن کتاب صوتی تراس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان کلود کری یر
ژان کلود کری یر (Jean-Claude Carrière) در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۱ به دنیا آمد و در ۸ فوریهٔ ۲۰۲۱ در پاریس درگذشت. او رماننویس، فیلمنامهنویس، بازیگری فرانسوی و رئیس مدرسهٔ عالی تصویر و صدای فرانسه بود. او در سال ۱۹۸۱ جزو هیئتداوران جشنوارهٔ کن بود. کاریر همکاری طولانیمدتی با «لوییس بونوئل» داشت. همسر او «نهال تجدد» نویسندهٔ ایرانی و دختر «مهین تجدد» یکی از پیشتازان عرصهٔ نمایشنامهنویسی در ایران است. علاقهٔ اصلی کاریر اقتباس از ادبیات بود و گفته شده است که بیشتر کارگردانهایی که دوست دارند از مشهورترین داستانهای تاریخ ادبیات اقتباس کنند، بهسراغ او میروند. او آثار گوناگونی در زمینهٔ ادبیات و سینما دارد جوایز گوناگونی نیز دریافت کرده است.
درباره اصغر نوری
اصغر نوری ۲۰ مرداد ۱۳۵۵ در تبریز به دنیا آمد. او مترجم، نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتری بوده است که در مقطع کارشناسی در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه و در مقطع کارشناسیارشد در رشتهٔ کارگردانی تئاتر تحصیلات دانشگاهی خود را به اتمام رسانده است. اصغر نوری با ترجمهٔ رمانها و نمایشنامههای نسل نوی نویسندگان و نمایشنامهنویسان فرانسوی، نقش پررنگی در آشناکردن مخاطبان با نویسندگان نسل اخیر فرانسه داشته است. «آگوتا کریستوف»، «پاتریک مودیانو»، «ژوئل اگلوف»، «بریژیت ژیرو»، «مارسل امه» و «دیدیه ون کولارت» از نویسندگانی هستند که اصغر نوری آثاری از آنها به پارسی ترجمه کرده است.
از ویژگیهای ممتاز اصغر نوری پیرامون ترجمه، وسواس در انتخاب عناوین و دقت و باریکبینی در فرایند ترجمه بوده است. او در جایی پیرامون معیارهای اصلی خود درمورد عناوینی که برای ترجمه انتخاب میکند گفته است که ۲ معیار اصلی و کلی برای انتخاب کتاب بهمنظور ترجمه دارد؛ اول اینکه از خواندن کتاب لذت ببرد و حس کند توانایی ترجمهاش را دارد و دیگر اینکه متقاعد شود این کتاب ربطی هرچند بسیار اندک با زندگی ایرانی دارد و میتواند به پرسشهایی یک فرد ایرانی جواب دهد. این مترجم ایرانی باور دارد که ترجمه کار طاقتفرسایی است؛ پس لازم است هدفمند و با برنامه انجام شود.
کتابهای «بازی و شکار (۲ نمایشنامه)» نوشتهٔ اصغر نوری و کتابهای «نوشتن مادام بوواری» (نوشتهٔ گوستاو فلوبر)، «بی سواد و فرقی نمیکند»، «دروغ سوم»، «دفتر بزرگ»، «مدرک»، «میخها» و «دیروز» (همه نوشتهٔ آگوتا کریستوف) بخشی از ترجمههای او هستند.
بخشی از کتاب صوتی تراس
«موریس: آدم باید دیوونه باشه که با ماشین بره ونیز. مخصوصاً شب، اون هم با یه لات. (اتیین بهآرامی از پنجره جدا میشود و چند قدم توی اتاق برمیدارد. میرود طرف پلکانی که به تراس منتهی میشود. وقتی پایش را روی پلهی اول میگذارد، موریس از او میپرسد:) کجا دارین میرین؟
اتیین: من؟
موریس: آره.
اتیین: میرم رو تراس یهکم هوا بخورم.
موریس: واقعاً.
(اتیین دو سه پله بالا میرود، بعد میایستد و به موریس میگوید:)
اتیین: میخواین با من بیاین؟ انگار دیگه باد نمیآد. میتونیم دست هم رو بگیریم و چشمها رو ببندیم.
موریس: (بیآنکه تکان بخورد.) این هم یه فکرییه.
اتیین: میآین؟
موریس: گشنَمه.
اتیین: چی گفتین؟
موریس: گشنَمه. واقعاً یهو خیلی گشنهم شد. نه ناهار خوردهم نه عصرونه. کجاش عجیبه؟
اتیین: میخواین چیزی بخورین؟
موریس: چی دارین؟
(اتیین از پلهها پایین میآید و به طرف موریس برمیگردد.)
اتیین: باید نصف یه پاته برام مونده باشه.
موریس: پاته برام غدغنه.
اتیین: فقط همین رو دارم. پنیر داشتم که دوستتون، آقای آستروک، خوردش. تخممرغهام رو هم که حیف و میل کرد.
موریس: پاته از کدومهاست؟
اتیین: پاتهی جگر با قارچ. خالهم برام فراستاده. مال یه مزرعهست، عالییه.
موریس: دارم وسوسه میشم.
اتیین: بشینید اونجا. (میز را به او نشان میدهد. موریس بلند میشود و میآید پشت میز مینشیند. اتیین در حال رفتن به آشپزخانه میگوید:) من هم یهکم با شما میخورم. اجازه میدین؟
موریس: البته، خواهش میکنم. میتونم کمکتون کنم؟
اتیین: (از آشپزخانه) نه، نه، راحت باشین. شراب خوب دوست دارین؟
موریس: همهی چیزهای خوب رو دوست دارم. ولی بهندرت فرصت نوشیدن دارم.
اتیین: چند تا بطری برام مونده. اومدم. (اتیین ظاهر میشود، با دو لیوان، یک بطری شراب، بشقاب پاته، کاردها و دو بشقاب. موریس برای بلندشدن و کمک به او حرکتی به خودش میدهد.) بطری رو بگیرین... ممنون...
(موریس، اتیین را از دستِ بطری خلاص میکند و آن را وارسی میکند، در این حین اتیین بهسرعت میز را میچیند.)
موریس: من چیز زیادی از شراب نمیدونم، ولی از این اتیکت خوشم اومد.»
زمان
۲ ساعت
حجم
۱۶۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت
حجم
۱۶۵٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
سلام به روی زیبای شما نمایشنامه تراس و روال عادی محشره اونم با صدای آقای سلطان زاده و دوستاش من لذت بردم شما چطور؟
من واقعا متوجه منظور این نمایشنامه نشدم. دوستانی که امتیاز کامل دادن یه توضیح بدن . پیشنهادش نمیکنم . این دوتا ستاره رو هم به خاطر اجرای خوب دادم نه متن. چون اجرا واقعا عالی بود
بی نظیر از دست ندین این شاهکار رو هم نمایشنامه و هم ارائه فوق العاده هستن
متن خیلی بانمکی داشت و هیجان انگیز . واقعا داستان متفاوتی بود یارو مهمونه چقدر پرو بود 😐😐😐 گوینده ها عالی بودن . تیم خیلی خوبی هستن
خیلی خوب بود با اجرای درخشان 👌
گرچه گوشدادن به اجرای صوتی فوقالعاده لذتبخش بود، من متوجه داستان نشدم. این امتیاز رو فقط به خاطر اجرای حرفهای اینگروه دادم.
لذت بخش بود. مثل همه نمایشنامه هایی که توسط این گروه حرفه ای اجرا شده و من افتخار گوش سپردن اونها رو داشتم.
عجیب خوب بود