دانلود و خرید کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان
معرفی کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان
کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان نوشتهٔ فئودور داستایوسکی و ترجمهٔ پرویز شهدی است. گویندگی این کتاب صوتی را آرمان سلطان زاده انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک رمان روسی که از رویدادی واقعی در زندگی نویسنده اقتباس شده است.
درباره کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان
کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان حاوی یک رمان روسی است که در قرن ۱۹ میلادی نوشته شده است. این رمان صوتی حاصل تجربهٔ تلخ فئودور داستایوسکی از زندان در سال ۱۸۴۹ میلادی است. او بهدلیل حضور در محافل یک گروه سوسیالیستی به زندان برده شد. این نویسندهٔ بزرگ، خاطراتش را در سال ۱۸۵۵ یعنی شش سال بعد از ورود به زندان نوشت؛ زمانی که ۳۴ سال داشت. کتاب صوتی «خاطرات خانهٔ مردگان» یکی از آثار متقدم فئودور داستایوسکی است. گفته شده است که این اثر را نمیتوان صرفاً زندگینامهٔ داستایوسکی از آن دوره دانست؛ بلکه ترکیبی است از توصیفها، ماجراها و بحثهای فلسفی که پیرامون تجربهٔ خودِ نویسنده بسط یافته است. راوی داستان مردی است به نام «الکساندر پتروویچ گوریانچیکف» که بهدلیل قتل همسرش به سیبری تبعید و به تحمل ۱۰ سال زندان و کار اجباری محکوم شده است. او که به طبقهٔ اشراف تعلق داشته، در زندانی پر از رعایا، رنجی دوچندان میبرد. گذر زمان، شناخت و درک الکساندر پتروویچ را دگرگون میکند و این تحول، بازتابی است از تغییر تدریجی بینش داستایوسکی در سالهای سخت سیبری. نویسنده بعدتر در خاطرات خود اذعان کرده است که دوران حبس بهآرامی او را از پیشداوریها دور کرد و درک تازهای از انسانیت به او داد و به شناخت او از خصوصیات اخلاقی اطرافیانش رنگی تازه بخشید. کتاب صوتی حاضر در کنار ارائهٔ تصویری از رنج کار بیاجر، با نزدیکشدن به درون دیگر زندانیها، طرحی از زندگی اقشار مختلف و اندیشههای گوناگون در مواجهه با دشواریها به مخاطبانش نمایانده است.
شنیدن کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ روسیه و قالب رمان (اقتباسشده از رویدادی واقعی) پیشنهاد میکنیم.
درباره فئودور داستایفسکی
فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربهفرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بسیاری او را بزرگترین نویسندۀ روانشناختی جهان به شمار میآورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. بیشتر داستانهای داستایفسکی، سرگذشت مردمی عصیانزده و بیمار و روانپریش است. در بیشترِ داستانهای او، مثلث عشقی دیده میشود؛ به این معنی که زنی در میان عشق دو مرد یا مردی در میان عشق دو زن قرار میگیرد. در این گرهافکنیها است که بسیاری از مسائل روانشناسانه (که امروز تحتعنوان روانکاوی معرفی میشود) بیان شده است. منتقدان، این شخصیتهای زنده و طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آنها را ستایش کردهاند.
رمانها و رمانهای کوتاه این نویسنده عبارتند از: (۱۸۴۶) بیچارگان (یا «مردمان فرودست»)، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهینشدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ مردگان، (۱۸۶۴) یادداشتهای زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جنزدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.
داستانهای کوتاه و بلند او نیز عبارتند از: در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شبهای روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچههای فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال، قلب ضعیف (۱۸۴۸)، بوبوک (۱۸۷۳).
مقالههای او عبارتند از: Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشتهای روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،
ترجمههای او عبارتند از: (۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،
فئودور داستایفسکی نامههای شخصی و نوشتههایی را که پس از مرگش منتشر شده، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد. او در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان
«ادارهکنندگان زندان تعجب میکنند وقتی میبینند زندانیای که طی سالها زندگی آرامی را گذرانده و حتی بهخاطر رفتار خوب بهعنوان «حاکم» انتخاب شده، ناگهان بدون هیچ دلیل آشکاری، انگار شیطان زیر جلدش نفوذ کرده باشد، کاسهکوزهها را به هم میریزد، دست به اعمال احمقانهای میزند، به نوشیدن رو میآورد، سروصدا راه میاندازد و حتی دست به جرمهای خیلی بزرگ مانند احترامنگذاشتن به مافوقها، دزدی، تجاوز و حتی جنایت میزند. همه تعجب میکنند اما علت این انفجار ناگهانی که هرگز از چنین آدمی انتظار نمیرفته، شاید از غمی که مثل خوره به جانش افتاده، از دلتنگی، از اضطرابی غریزی، از نیاز به استحکامبخشیدن به شخصیت توسریخورده و تحقیرشدهاش سرچشمه میگیرد که برای جبران آن کورکورانه کینه و نفرتش را تا سر حد انفجار، خشم و خروش و حتی تشنجی صرعمانند بیرون میریزد. پس از آن مثل آدمی میشود که زنده درون تابوتش گذاشتهاند، ناگهان به خود میآید، به در تابوت میکوبد و همهی نیروی جسمی و روحیاش را جمع میکند تا آن را بگشاید. او فکر نمیکند، درصدد برنمیآید خود را متقاعد کند که همهی این تلاشها بیهودهاند، چون عقل و منطق در اینجا هیچ نقشی ندارند. این را هم باید در نظر گرفت که هر گونه ابراز وجودی از سوی زندانی جرم شمرده میشود؛ بنابراین برایش هیچ اهمیتی ندارد وقتی ابراز موجودیت میکند، دامنهی آسیبها و خسارتهای ناشی از آن تا چه حد است و به کجا میانجامد. از آنجا که عیاشی خود متضمن خطر است، پس میتوان دست به هر کاری زد و خطرش را هم پذیرفت. تا انتهای خط رفت، حتی تا پای ارتکاب جنایت.»
زمان
۱۴ ساعت و ۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۴۳٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۴ ساعت و ۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۱۴۳٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
به جرعت میتوان گفت متفاوت ترین اثر داستایوفسکی این کتاب است، چرا که نوعی از اتوبیوگرافی است در قالب ادبیات زندان، که با شیوه نگارش خاص و توصیفات ویژه ، ماجرای خود را در دوران جوانی که در بند بود،
داستایفسکی و آرمان سلطانزاده! دیگه چی میخوایم؟
لطفا از این کتاب توقع شاهکاری مثل جنایت و مکافات یا برادران کارامازوف یا ابله رو نداشته باشید. با تشکر
به به
عالی