دانلود کتاب صوتی بیابان تاتارها با صدای متین بختی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی بیابان تاتارها

دانلود و خرید کتاب صوتی بیابان تاتارها

گوینده:متین بختی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی بیابان تاتارها

کتاب صوتی بیابان تاتارها نوشتهٔ دینو بوتزاتی و ترجمهٔ سروش حبیبی است. انتشارات ماه آوا این اثر را با گویندگی متین بختی منتشر کرده است. این رمان که در ۳۰ فصل نوشته شده، مشهورترین اثر دینوبوتزاتی است. بسیاری از منتقدها، این اثر را الهام‌گرفته از رمان «قصر» نوشتهٔ فرانتس کافکا می‌دانند.

درباره کتاب صوتی بیابان تاتارها

 آثار دینو بوتزاتی فضایی خاص و رؤیایی دارند. این خصوصیت در رمان بیابان تاتارها به اوج خود می‌رسد؛ جایی که ازدست‌رفتن آرزوها را تنها می‌توان به نظاره نشست.

«جیووانی دروگو» به مأموریتی در دژی کوهی بر روی مرز تاتار می رود. این جوان بلندپرواز مانند تمام جوانان، رؤیاهای زیبای بسیاری دارد و خودش را در لباس نظامی ایستاده بر سکوی افتخار می‌بیند؛ اما خیلی زود متوجه می‌شود که حقیقت بسیار بی‌رحم است و به رؤیاهای او اهمیتی نمی‌دهد. او پس از رسیدن به محل مأموریت با قلعه‌ای رو به ویرانی روبه‌رو می‌شود که ساکنان عجیبی دارد. آن‌ها روزهای خود را تنها به بازی و جروبحث و نقل قصه‌هایی دربارهٔ سراب و چیزهای عجیب و غریب مشغولند و خیره‌شدن به بیابان از مهم‌ترین علایق آن‌هاست. با گذشت زمان، قلعه اهمیت خود را از دست می‌دهد و بلندپروازی‌های «جیووانی دروگو» نیز جای خود را به واقع‌بینی می‌دهد. سرانجام روزی از راه می‌رسد که نیروهای دشمن به این بیابان متروک می‌آیند.

کتاب صوتی بیابان تاتارها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این رمان را به دوستداران ادبیات معاصر ایتالیا پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دینو بوتزاتی

دینو بوتزاتی در ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ به دنیا آمد و در ۲۸ ژانویهٔ ۱۹۷۲ درگذشت. او نویسندهٔ داستان کوتاه، نقاش، شاعر، روزنامه‌نگار و رمان‌نویسی ایتالیایی بود که در سال ۱۹۲۴ در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه میلان، محل کار سابق پدرش، ثبت‌نام کرد. او هم‌زمان با تحصیل در رشتهٔ حقوق، در ۲۲سالگی در روزنامهٔ «کورییره دلا سرا» استخدام شد و تا پایان زندگی‌اش در این روزنامه فعالیت داشت. بارها به این نکته اشاره شده است که سابقهٔ روزنامه نگاری دینو بوتزاتی، تأثیر بسزا و شگرفی بر حرفهٔ نویسندگی او داشته است. او در خلال جنگ جهانی دوم، به‌عنوان خبرنگار در آفریقا خدمت کرد و پس از جنگ، رمان موفق «بیابان تاتارها» را به چاپ رساند.

درباره سروش حبیبی

سروش حبیبی در ۷ خرداد ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. او مترجم معاصر ایرانی است که ده‌ها کتاب از زبان‌های فرانسه، روسی، آلمانی و انگلیسی را به فارسی برگردانده است. حبیبی تحصیلات دبیرستانی خود را در تهران و در دبیرستان «فیروز بهرام» به پایان رساند. او از سال ۱۳۲۹ در مدرسۀ عالی پست و تلگراف ادامه تحصیل داد و سپس به خدمت وزارت پست، تلگراف و تلفن درآمد. در سال ۱۳۳۹ برای ادامۀ تحصیل به دانشکده فنی دارمشتات در آلمان رفت و ۳ سال به تحصیل در رشتۀ الکترونیک و همچنین یادگیری زبان آلمانی پرداخت. این مترجم ایرانی، سپس، در وزارت پست و تلگراف، رئیس دروس دانشکدۀ مخابرات شد و در تغییر برنامه و تبدیل آن به دانشگاه مخابرات سهم عمده‌ای داشت. از او به‌عنوان مجری طرح تشکیل مرکز تحقیقات مخابرات نیز یاد می‌شود. فعالیت سروش حبیبی در زمینۀ ترجمه، از همکاری منظم او با مجلهٔ سخن آغاز شد. او طی بیش از ۴ دهه فعالیت خود در عرصهٔ ترجمهٔ آثار ادبی، دریچۀ تازه‌ای به روی خوانندگان ایرانی گشود. آشنایی فارسی‌زبانان با نویسندگانی چون رومن گاری، آلخو کارپانتیه و الیاس کانتی از راه ترجمه‌های او بوده است. اثر نویسندۀ مشهور روسی، واسیلی گرُسمان، با عنوان «پیکار با سرنوشت» یکی از برجسته‌ترین ترجمه‌های سروش حبیبی است.

از دیگر آثار ترجمه‌شدۀ این مترجم می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«گل‌های معرفت» (اریک امانوئل اشمیت)، «ژرمینال» (امیل زولا)، «زمین انسان‌ها» (آنتوان دو سنت اگزوپری)، «دایی وانیا» (آنتون چخوف)، «بیابان» (آنتون چخوف)، «میدان ایتالیا» (آنتونیو تابوکی)، «شب‌های هند» (آنتونیو تابوکی)، «پرتغال و دیکتاتور آن» (آنتونیو دو فیگردو)، «ما مردم (داستان آمریکا)» (لئو هیوبرمن)، «هائیتی و دیکتاتور آن» (برنارد دیدریش و آل برت)، «تاریخ اجتماعی سیاهان آمریکا» (بنجامین براولی)، «قرن روشنفکری» (آلخو کارپانتیه)، «بیابان تاتارها» (دینو بوتزاتی)، «خداحافظ گاری کوپر» (رومن گاری)، «سگ سفید» (رومن گاری)، «نیروی پیام» (ژان لویی سروان شرایبر)، «طبل حلبی» (گونتر گراس)، «جنگ و صلح» (لئو تولستوی)، «آناکارنینا» (لئو تولستوی)،«پدر سرگی» (لئو تولستوی)،«مرگ ایوان ایلیچ» (لئو تولستوی)،«ژان دو فلورت و دختر چشمه» (مارسل پانیول)، «ارباب‌ها» (ماریانو آزوئلا)، «روزنامه مقاومت» (میکیس تئودوراکیس)، «چشمان بازمانده در گور» (میگل آنخل آستوریاس)،«هنر و اجتماع» (هربرت رید)، «هنر امروز» (هربرت رید)، «ژاپن» (هرمان کان)، «نارتسیس و گلدموند» (هرمان هسه)، «سیدارتها» (هرمان هسه)، «داستان دوست من» (هرمان هسه)، «گورزاد و دیگر قصه‌ها» (هرمان هسه)، «سفر شرق» (هرمان هسه)،«قصه‌ها» (هرمان هسه)، «زندگی و سرنوشت» (واسیلی گروسمان)، «ابلوموف» (ایوان گنچاروف)، «کیفر آتش (برج بابل)» (الیاس کانتی)، «ابله» (داستایوسکی)، «قمارباز» (داستایوسکی)، «شیاطین» (داستایوسکی)، «شبهای روشن» (داستایوسکی)،«همزاد» (داستایوفسکی)، «بانوی میزبان» (داستایوسکی)، «موش‌ها و آدم‌ها» (جان اشتاین بک)، «زنگبار یا دلیل آخر» (آلفرد آندرش)، «مروارید» (جان اشتاین بک)، «سعادت زناشویی» (لئو تولستوی)، «رستاخیز» (لئو تولستوی) و «شیطان» (لئو تولستوی).

اعتماد خوانندگان ایرانی به شیوهٔ ترجمهٔ او چنان است که هر یک از ترجمه‌های تازهٔ او از آثار نویسندگان مشهوری چون داستایوسکی که سال‌ها پیش به فارسی ترجمه شده بوده‌اند با استقبال خوانندگان آثار ادبی روبه‌رو می‌شود. سروش حبیبی در سال ۱۳۵۶ به آمریکا رفت. او از سال ۱۳۵۸ در فرانسه ساکن است.

بخشی از کتاب صوتی بیابان تاتارها

«روزی که از سال‌ها پیش انتظارش را می‌کشید، روزی که زندگی راستین برایش آغاز می‌شد، سرانجام از راه رسیده بود. به روزهای بی‌جلای دانشکدهٔ افسری که می‌اندیشید، شب‌های غم‌انگیزی را به یاد می‌آورد که مجبور بود بیدار بماند و درس بخواند. در آن ساعات، به صدای پای رهگذران آزاد کوچه که نیکبختشان می‌پنداشت گوش می‌سپرد و آوای شیپور بیدارباش سحرهای زمستان در آسایشگاه سرد را می‌شنید، فضایی که کابوس مجازات‌ها در آن راکد شده بود. نیز اضطرابش را به یاد می‌آورد، دلهرهٔ هرگزبه‌سرنرسیدن آن روزها که پیوسته حساب گذشتشان را نگه می‌داشت.

امروز دیگر این‌ها همه گذشته بود. جووانی حالا دیگر افسر بود و دیگر لازم نبود دود چراغ بخورد یا از شنیدن صدای سرگروهبان به خود بلرزد. روزهایی که زمانی دلش را می‌آزرد دیگر یکسره گذشته و به قالب ماه‌ها و سال‌هایی درآمده بود که دیگر بازگشتنی نبودند. آری، حالا دیگر افسر بود. حقوقی می‌گرفت و چه‌بسا چشم زنانی زیبا را نیز خیره می‌کرد. با این‌همه، درمی‌یافت که دریغا، بهترین سال‌های عمرش بی‌گمان سپری شده و دیگر از طراوت نوجوانی‌اش اثری نمانده است. چون به تصویر خویش در آینه نگریست، بر چهره‌ای که کوشیده بود آن را دوست بدارد لبخندی دید تهی از حقیقت.

یعنی چه؟ چرا جووانی دروگو نمی‌توانست هنگام وداع با مادر، چنان‌که شایسته بود، خوش‌رو باشد و با دلی سبکبار لبخند بزند؟ چرا به واپسین سفارش‌های او حتی گوش نمی‌داد و از صدای او، صدایی بس آشنا و دلنشین، جز نوایی بی‌معنا چیزی نمی‌شنید؟ چرا زنگ هیجان را در این نوا تشخیص نمی‌داد؟ چرا با اعصابی به‌عبث‌برانگیخته در اتاق دور خود می‌گشت و از یافتن ساعت و شلاق و کلاهش، که تازه سر جای خود هم بودند، چنین عاجز بود؟ او که به جنگ نمی‌رفت. در همان ساعت، ده‌ها ستوان مثل خودش، مردانی که رفقای قدیمی‌اش بودند، شادمانه و بگوبخندکنان خانهٔ پدری را ترک می‌گفتند، چنان‌که گویی به مهمانی یا جشنی می‌روند. چرا به جای سخنان مهرآمیز و دل‌افروز، تنها مشتی جملهٔ مبتذل و بی‌معنی بر زبان می‌آورد؟ باری بر جانش سنگینی می‌کرد، تلخی اولین وداع با خانهٔ مأنوسی که شیرینی امید را در آن چشیده بود، واهمه‌های ناشی از هر دگرگونی و پریشان‌حالی جداشدن از مادر. اما فکری سمج بر تمام این‌ها سایه می‌انداخت که جووانی از توصیفش عاجز بود. گویی دلش گواهی می‌داد حوادثی ناگزیر و جبران‌ناپذیر در پیشند، انگار به سفری بی‌بازگشت می‌رود.»

کاربر ۴۵۸۴۲۳۰
۱۴۰۳/۰۲/۲۴

کتاب بیابان تاتارها یک شاهکار کم نظیره . یکی از بهترین کتابهایی که تا حالا خوندم . کتابی با پایانی هولناک و امیدهای بر باد رفته . سربازی جوانی بنام دروگو برای سربازی به قلعه ای میرود و قرار است

- بیشتر
5044976
۱۴۰۳/۰۵/۰۷

باسلام.تمیزی هستم عضو ۲ساله تاقچه که بسیار کتاب‌های جذاب وآموزنده روخوندم ولذت بردم وبه دانشم اضافه شد.ولی این کتاب زیاد جالب نبود چون در فضای محدود اجرا می‌شد. یک پادگان وانتهای آن هم غمناک تموم شد.فقط ۲ ستاره رو بخاطر

- بیشتر

زمان

۹ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۵۵۳٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۹ ساعت و ۵۷ دقیقه

حجم

۵۵۳٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۸,۰۰۰
۵۴,۶۰۰
۳۰%
تومان