دانلود و خرید کتاب صوتی سه خواهر
معرفی کتاب صوتی سه خواهر
کتاب صوتی سه خواهر نوشتهٔ آنتوان چخوف و ترجمهٔ پرویز شهدی است. سپیده مالمیر، متین بختی و پروین دشتی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی حاوی یکی از مشهورترین نمایشنامههای تاریخ ادبیات نمایشی روسیه و جهان است.
درباره کتاب صوتی سه خواهر
کتاب صوتی سه خواهر نمایشنامهای از آنتوان چخوف و دربارهٔ پوسیدگی و نابودی اشرافیت اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم روسیه است. نمایشنامهْ داستان زندگی و دلمشغولی خانوادهای به نام «پروزروف» است که از ۳ خواهر به نامهای «اولگا»، «ماشا» و «ایرینا» و برادرشان «آندرهئی» تشکیل شده است. همهٔ افراد این خانواده بسیار آدابدان، فرهیخته و بافرهنگند و همگی چند زبان میدانند و از زیبایی چیزی کم ندارند؛ بااینحال همه افسردهاند و آرزو دارند به مسکو، شهری که ۱۱ سال است از آن دور افتادهاند، بازگردند. این اثر را جوانانهترین نمایشنامهٔ آنتوان چخوف نامیدهاند. او در این نمایشنامه تلاش میکند آرمانهای نسل جوان و فرهیختهٔ روسیه را نشان دهد؛ آرمانهایی که انگار هیچ راهی برای بهانجامرسیدن ندارند و تنها حسرت گذشتهٔ خوبشان را میخورند.
نمایشنامۀ سه خواهر در سال ۱۹۰۰ نوشته و برای اولینبار در ۱۹۰۱ به روی صحنه رفت. این نمایشنامهٔ مشهور را میتوان نمایشنامهای در سبک ادبیِ ناتورالیسم (طبیعتگرایی) در نظر گرفت. نمایشنامه با مراسم روز سالگرد درگذشت پدر خانواده آغاز میشود. به همین مناسبت، پس از مراسم سالگرد، یک مجلس میهمانی برقرار میشود. بهواسطۀ این میهمانی است که مخاطب شخصیتهای این نمایشنامه را میبینید و دنبال میکند. این نمایشنامۀ ۴پردهای را زنانهترین نمایشنامۀ چخوف هم میخوانند.
شنیدن کتاب صوتی سه خواهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات نمایشی و نیز ادبیات روسیه پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتوان چخوف
آنتون پاولُویچ چخوف، ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ به دنیا آمد. او پزشک، داستاننویس، طنزنویس و نمایشنامهنویس برجستهٔ روس است. او را مهمترین داستانکوتاهنویس میدانند؛ نویسندهای که زندگی کوتاهی داشت اما بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. چخوف بعد از پایان تحصیلاتش در رشتهٔ پزشکی، بهطور حرفهای به داستاننویسی و نمایشنامهنویسی روی آورد. نخستین مجموعه داستان او، دو سال پس از دریافت درجهٔ دکترای پزشکیاش به چاپ رسید. در داستانهای او معمولاً رویدادها از خلال وجدان یکی از آدمهای داستان، که کمابیش با زندگی خانوادگی «معمول» بیگانه است، روایت میشود. چخوف با پرهیز از شرح و بسط داستان، مفهوم طرح (پیرنگ) را نیز در داستاننویسی تغییر داد. او در داستانهایش به جای ارائهٔ تغییر، سعی میکند به نمایش زندگی بپردازد. در عین حال، در بعضی از داستانهای او رویدادهای تراژیک، جزئی از زندگی روزانهٔ آدمهای داستان را تشکیل میدهند. تسلط چخوف بر نمایشنامهنویسی، باعث افزایش توانائی وی در خلق دیالوگهای زیبا و جذاب، در داستانهایش، شده بود.
نخستین نمایشنامهٔ آنتوان چخوف «بیپدری» نام دارد. او پس از این، نمایشنامۀ «ایوانف» را نوشت. او با اجرای نمایش «مرغ دریایی» در سال ۱۸۹۷ و در سالن تئاتر هنری مسکو، طعم نخستین موفقیت بزرگاش را در زمینهٔ نمایشنامهنویسی چشید. با وجود اختلافاتی که دربرههای میان چخوف و کنستانتین استانیسلاوسکی (کارگردان) پیش آمد، آثار دیگری از چخوف نیز همچون «دایی وانیا» (۱۸۹۹)، «سه خواهر» (۱۹۰۱) و... بر همان صحنه به اجرا درآمد.
چخوف در آثارش به فرصتهای از دست رفتۀ زندگی اشاره میکند؛ او همچنین آدمهایی که حرف همدیگر را نمیفهمند و یا دچار تضاد طبقاتی هستند را به ما نشان میدهد؛ به ارزشهای اشتباه اما رایج در اجتماع اشاره میکند و ماهیت خوارکنندۀ فحشا را به تصویر میکشد. ویژگیهای کلی آثار داستانی آنتوان چخوف را میتوان در این محورها خلاصه کرد: خلق داستانهای کوتاه و بدون پیرنگ/ ایجاز و خلاصهگویی/ خلق پایانهای شگفتانگیز با الهام از آثار گی دوموپاسان/ خلق پایان «هیچ» برای داستان با الهام از آثار «ویکتور شکلوفسکی»/ بهرهگیری از جنبههای شاعرانه و نمادین/ نگاه رئالیستی به جهان و قهرمانهای داستان/ استفاده از مقدمهای کوتاه برای ورود به دنیای داستان/ استفاده از تصویرپردازیهای ملهم از طبیعت و شرح آن برای پسزمینهٔ تصویری داستان.
چند نمایشنامۀ مشهور آنتوان چخوف:
ایوانف/ خرس/ عروسی/ مرغ دریایی/ سه خواهر/ باغ آلبالو/ دایی وانیا/ در جاده بزرگ/ خواستگاری/ تاتیانا رپینا/ آواز قو.
چند داستان کوتاه از آنتوان چخوف:
۱۸۸۳ - از دفترچه خاطرات یک دوشیزه/ / ۱۸۸۴ - بوقلمون صفت/ ۱۸۸۷ - کاشتانکا/ ۱۸۸۷ - نشان شیر و خورشید/ ۱۸۸۹ - بانو با سگ ملوس/ ۱۸۸۹ - شرطبندی/ ۱۸۹۲ - همسر/ ۱۸۹۲ - اتاق شماره شش/ ۱۸۹۹ - زندگی من.
چند داستان بلند از آنتوان چخوف: دکتر بیمریض/ داستان ملالانگیز/ دوئل.
آنتوان چخوف ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴ درگذشت. او در گورستان نووودویچی در مسکو آرام گرفته است.
بخشی از کتاب صوتی سه خواهر
- ورشینین: بله، ما را از یاد خواهند برد. سرنوشتمان این است، کاریاش نمیشود کرد. زمانی خواهد آمد که هرچه به نظرمان ضروری و بسیار بااهمیت جلوِه میکند، فراموش خواهد شد، یا بیفایده به نظر خواهد آمد. [کمی سکوت.] عجیب است، اما برایمان ممکن نیست امروز درک کنیم چه چیزی ضروری و چه چیزی مهم است، یا بیهوده و مسخره. مگر کشفیات کوپرنیک، یا مثلاً کریستف کلمب در آغاز مسخره و بیمصرف جلوه نکردند؟ حال آنکه همه حقیقت را در جملههای بیسروته آدمی ابله میجستند. هیچ بعید نیست که زندگی کنونی - که ما بدون چکوچانه میپذیریم - روزی به نظر عجیب و احمقانه بیاید، نادرست و شاید هم گناهکارانه.
- توزنباخ: کسی چه میداند؟ شاید هم روزی بگویند زندگی پرافتخاری را میگذراندهایم و با احترام از ما یاد کنند. این روزها دیگر از شکنجه، از اعدام، از چپاول خبری نیست، با اینهمه مردم با درد و رنج زندگی میکنند!
- سولنی: [با صدای خشدار:] بیه، بیه، بیه، اگر به بارون اجازه بدهند فلسفه ببافد، حتی حاضر است از خورد و خوراک هم چشم بپوشد.
- توزنباخ: واسیلی واسیلیویچ، خواهش میکنم راحتم بگذارید... [صندلیاش را عوض میکند.] واقعاً ملولم میکنید.
- سولنی: [با صدایی خشدار:] بیه، بیه، بیه...
- توزنباخ: با وجود درد و رنجهایی که در زمان ما مشاهده میشوند، که طبعاً وجود هم دارند، باز نشان دهندهی این هستند که جامعه از نظر روحی متحول شده است.
زمان
۲ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۱۴۴٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۳۷ دقیقه
حجم
۱۴۴٫۴ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خیلی خیلی دوستش داشتم
بسیار هم عالی 👌🙏