دانلود و خرید کتاب صوتی وابستگی متقابل
معرفی کتاب صوتی وابستگی متقابل
کتاب صوتی «وابستگی متقابل» نوشتهٔ ملودی بیتی با ترجمهٔ نسرین سلامت و گویندگی متین بختی در انتشارات ماه آوا منتشر شده است. وابسته متقابل فردی است که به دیگران اجازه میدهد با سوءرفتارشان بر او تأثیر بگذارند.
"اگر گرفتار فردی معتاد، قمارباز، پرخور، افراطکار، هوسران، جانی، نوجوانی یاغی، پدر و مادری روان رنجور یا هر کس دیگر هستید، این کتاب برای شما، شما که «وابستهٔ متقابل» هستید نوشته شده است."
این کتاب دربارهٔ چگونه کمک کردن به شخص معتاد یا هرگونه افراطکار دیگر نیست، اما با مداوای شما احتمال بهبود معتاد نیز افزایش مییابد. کتابهای زیادی دربارهٔ کمک به معتادان وجود دارد، اما این کتاب به خطیرترین و ناشناختهترین وظیفهٔ شما میپردازد و آن اینکه شما برای بهبود خود چه باید بکنید.
درباره کتاب صوتی وابستگی متقابل
کتاب وابستگی متقابل دو بخش اصلی دارد:
قدم اول باید شناخت این روابط باشد. در بخش اول برای شما شرح میدهد که وابستگى متقابل چیست و وابستهٔ متقابل کیست؟ این قسمت کمک میکند تا شما افراد وابسته، مشکلات و ناهنجاریهای آنها را بشناسید. او به شما میآموزد که چگونه میتوانید وابستگی متقابل را در خودتان شناسایی کنید.
در بخش دوم بیتی اصول اولیهى مراقبت از خود را برایتان بیان میکند و رابطه بین انواع اعتیاد با زندگی را شرح میدهد. این اصول شامل شناخت مرزها، رها کردن، بخشش پس از دریافتن حس و حالها ـ نه پیش از بیان خود ـ مهرورزیدن نه تنها به دیگران، بلکه به خودمان و در نهایت رها کردن وابستگی متقابل است.
کتاب صوتی وابستگی متقابل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب وابستگی متقابل برای تمام افرادی که دوست دارند از این حالت خارج شوند، کتابی مفید است. کسانی که با مشکل اعتیاد به مواد مخدر یا نوشیدن الکل دست و پنجه نرم میکنند و افرادی که در زندگی و ارتباط نزدیک با آنان هستند هم میتوانند از محتوای عالی این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب صوتی وابستگی متقابل
تلفن زنگ زد و رشتهٔ افکارم پاره شد. همسایهام بود؛ یک دوست. با او دربارهٔ حال و روزم صحبت کردم. او گفت میخواهد فردا به جلسهٔ نار ـ اَنان۹ برود. پیشتر دربارهٔ این انجمن شنیده بودم. بیشتر اعضای آن همسران افراد معتاد بودند. تصویر «زنان ضعیف» گرد آمده در این جلسه در ذهنم نقش بست؛ زنانی که میکوشیدند به طریقی با همسران معتاد خود کنار آیند و آنان را ببخشند و با روشهای در دسترس به آنان کمک کنند. به دوستم گفتم تا ببینم چه میشود چون خیلی گرفتارم، در واقع دروغ هم نمیگفتم. خستگی تمام وجودم را گرفته بود به طوری که به سختی بقیهٔ گفتگو را به خاطر میآورم.
البته که نمیخواستم به آن جلسه بروم. من بیدریغ کمک کرده بودم. آیا این همه کاری که محض خاطر او انجام داده بودم کافی نبود؟ از پند و اندرزهایی که میگفت باید برای پر کردن چاه خواستههای برآورده نشدهای به نام ازدواج بیشتر تلاش کنم، به تنگ آمده بودم. دیگر از تحمل بار سنگین مسؤولیتی که در شکست یا موفقیت این رابطه بر دوشم بود حالم به هم میخورد. با خود میگفتم این مشکل اوست. بگذار خودش راه حل آن را پیدا کند و دیگر به امید من نباشد. برای اینکه من احساس بهتر پیدا کنم دیگر از من چیزی نخواهید، فقط او را شفا دهید.
پس از آنکه گوشی را گذاشتم به سختی خود را به آشپزخانه کشاندم تا شام درست کنم. پیش خود اندیشیدم من که نیازمند کمک نیستم؛ مگر من مواد مخدر مصرف کردهام؟ من که کارم را از دست ندادهام؛ من که عزیزانم را فریب ندادهام و به آنان دروغ نگفتهام؛ من بودهام که تاکنون بنیان خانواده را حفظ کردهام. اغلب با چنگ و دندان هم این کار را کردهام. صورتحسابها را پرداختهام؛ خانه را با بودجهای مختصر اداره کردهام و در مواقع ضروری (در زندگی همسر هر فرد معتادی، از این مواقع بسیار پیش میآید) به تنهایی تمام سختیهای زندگی را به دوش کشیدهام و اغلب در نگرانی و اضطرابی بیمارگونه به سر بردهام. بارها تصمیم گرفتهام مسؤول کسی دیگر نباشم، اما برعکس همیشه مسؤول همه کس و همه چیز بودهام.
زمان
۹ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۵۳۱٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۹ ساعت و ۲۴ دقیقه
حجم
۵۳۱٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد