دانلود و خرید کتاب صوتی شاگرد قصاب
معرفی کتاب صوتی شاگرد قصاب
رادیو گوشه کتاب صوتی شاگرد قصاب نوشتۀ پاتریک مک کیب را با ترجمۀ پیمان خاکسار و گویندگی هومن خیاط منتشر کرده است. بر اساس این کتاب، فیلمی هم در سال ۱۹۹۷ ساخته شد.
درباره کتاب شاگرد قصاب
فرنسی شخصیت آزاردهندهای دارد و برای هیچچیز احترامی قائل نیست؛ ولی به او حق میدهید و حتی با او همذاتپنداری میکنید؛ این هنر پاتریک مککیب است. فرنسیِ روانپریش شخصیت اصلی رمان شاگرد قصاب شما را با رضایت به وسط پریشانیهای ذهنیاش میبرد. فرنسی عشق غریبی نیز به کامیکبوک دارد. وقایع کتاب در سال ۱۹۶۲ اتفاق میافتند. کامیکهای آن زمان مطلقاً برای ما ایرانیها ناشناساند درحالیکه برای خوانندهٔ غربیِ کتاب آشنا هستند.
توصیفات زیر تنها تعدادی از تحسینهایی است که شاگرد قصاب کسب کرده است :
درخشان، بیهمتا. پاتریک مککیب شما را به دنیای کتاب هل میدهد طوری که از آنطرف نفسزنان بیرون میآیید و کتاب را ستایش میکنید و میدانید نگاهتان به داستان کاملاً عوض شده است. بهترین رمان ایرلندی که طی سالهای اخیر خواندهام.
رادی دویل، نویسندهٔ رمان پدی کلارک هاهاها
مسحورکننده... بخشی هاکلبری فین، بخشی هولدن کالفیلد، بخشی هانیبال لکتر.
نیویورک تایمز
رمانی بینقص... مونولوگی بکتی با شالودهای هیچکاکی...
واشنگتن پست
رمان شاگرد قصاب، علاوه بر نامزدی جایزهٔ ادبی بوکر، جایزه ادبی ادبیات ایرلند از روزنامه آیریش تایمز را نیز از آن خود کرده است.
شاگردقصاب یک ترانهٔ عامیانهٔ انگلیسی است که خوانندههای زیادی آن را خواندهاند از جمله جوان بائز، شینید اوکانر و کریستی مککال ولی زیباترین اجرا متعلق است به برادران کلنسی و عنوان کتاب نیز از این ترانه گرفته شده است.
کتاب صوتی شاگرد قصاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران رمانهای جریان سیال ذهن پیشنهاد میشود.
درباره پاتریک مککیب
پاتریک مککیب متولد سال ۱۹۵۵ کلونز ایرلند است، در نزدیکی مرز ایرلند شمالی. درست مثل فرنسی برادی، قهرمان شاگردقصاب، رژیم فرهنگی کودکیاش فیلمهای هالیوودی بودند و کامیکبوکها. سال ۱۹۸۵ به لندن رفت و تا سال ۱۹۹۳ صبحها در مدرسه تدریس میکرد و شبها رمان مینوشت. قبل از شاگردقصاب دو رمان نوشت به نامهای کارن و موسیقی خیابان کلینتون و همینطور یک کتاب کودک به اسم ماجراهای شی موشه. بعد از انتشار شاگردقصاب و کاندید شدنش برای جایزهٔ بوکر و متعاقبش فروش بالای کتاب، مککیب به ایرلند برگشت و نویسندهٔ تماموقت شد. رمانهای مشهور دیگرش مدرسهٔ مُرده است و صبحانه در پلوتون، که برای این رمان هم کاندید جایزهٔ بوکر شده. مککیب بابت طنز سیاه رمانهایش، که اغلب در شهرهای کوچک ایرلند میگذرند، مشهور است
درباره پیمان خاکسار
پیمان خاکسار مترجم و تدوینگر است. او در رشتهٔ سینما تحصیل کرده و تابهحال کتابهای بسیاری را انتخاب و ترجمه کرده است. مزیت اصلی پیمان خاکسار این است که به سراغ کتابهای کمتر شناخته شده میرود و آنها را ترجمه و به دیگران معرفی میکند. از دیگر ویژگیهای مهم پیمان خاکسار این است که بدون دخل و تصرف کتابها را ترجمه میکند و در عین حال ترجمهای روان را به مخاطب ارائه میکند.
لیست آثار ترجمه شده توسط پیمان خاکسار بهترین و کاملترین معرفی از اوست:
سوختن در آب غرق شدن در آتش، چارلز بوکفسکی / عامهپسند ، چارلز بوکوفسکی / هالیوود، چارلز بوکفسکی / یکی مثل همه، فیلیپ راث / ترانهی برف خاموش:مجموعه داستان، هیوبرت سلبی جونیور / باشگاه مشتزنی، چاک پالانیک / سومین پلیس، فلن اوبراین / بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم، دیوید سداریس / مادربزرگت را از اینجا ببر!، دیوید سداریس / اتحادیه ابلهان ، جان کندی تول / برادران سیسترز ، پاتریک دوویت / اومون را، ویکتور پلوین / شاگرد قصاب، پاتریک مککیب / پسر عیسی، دنیس جانسون / جزء از کل، استیو تولتز / ریگ روان ، استیو تولتز / پروژهی خونین او، گرم مک ری / مجوس ، جان فاولز / کلکسیونر ، جان فاولز / اصلاحات ، جاناتان فرانزن
بخشی از کتاب صوتی شاگرد قصاب
«داشتم به خانم نوجنت فکر میکردم که ایستاده بود و زار میزد. گفتم آخه گریه الان چه فایدهای داره نوجنت. همهٔ آتیشا از زیر سر تو بلند شد. اگه اینقدر تو هر کاری فضولی نمیکردی همهچی روبهراه بود. راست میگفتم. برای چی باید به پسرش فیلیپ آسیب میزدم... ازش خوشم میآمد. اولین روزی که آمد مدرسه جو به من گفت پسرجدیده رو دیدهٔ؟ اسمش فیلیپ نوجنته. گفتم باید ببینمش. رفته بود مدرسهٔ خصوصی و یک کت بلیزر با واکسیل طلایی پوشیده بود که روی جیبش نشان داشت. کلاه آبی آرمدار سرش بود و جوراب خاکستری پاش. جو گفت از این یارو چی دستگیرت میشه؟ گفتم هی پسر، فیلیپ نوجنت. مدیر گفت این فیلیپ نوجنته، اومده پیش ما، فیلیپ قبلاً لندن زندگی میکرده ولی والدینش اهل اینجان و برگشتهن که همین جا زندگی کنن. حالا من میخوام یه کاری کنم که احساس غریبی نکنه، شما نمیخواین؟ با آن سرووضع شبیه وینکر واتسونی بود که از مجلهٔ دندی پریده باشد بیرون، فقط وینکر همیشه دنبال شر میگشت ولی فیلیپ برعکساش بود. هربار میدیدیاش یا داشت حشراتِ زیر سنگها را بررسی میکرد یا به یک بچهٔ خنگ اندماغو نقطهجوش آب را یاد میداد. من و جو همهاش راجعبه مدرسهای که رفته بود ازش سؤال میکردیم. میگفتیم از جلسات مخفی و رمزهای عبور بهمون بگو... از بوفهٔ مدرسه... بگو فیلیپ. ولی فکر کنم نمیفهمید ما دربارهٔ چی حرف میزنیم. تنها نکتهٔ مثبتش کلکسیون کامیکبوکهاش بود. جو گفت دارم قاطی میکنم، به عمرم همچین چیزی ندیدهم. همهشان را مرتب توی جعبه چیده بود، یک لک هم نداشتند، انگار همین الان از مغازه خریده بود. یکسری کامیک داشت که ما اسمشان را هم نشنیده بودیم، تازه خیال میکردیم همهٔ کتابهای مصور را میشناسیم. خانم نوجنت گفت مواظب باشین خرابشون نکنین، خیلی ارزش دارن. گفتیم مواظبیم! ولی بعدش جو به من گفت بیا اینا رو ازش بگیریم فرنسی. پس میتوانید بگویید همهچیز را جو شروع کرد نه من. یک مدت راجعبهش حرف زدیم و بالاخره تصمیممان را گرفتیم.»
زمان
۷ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۳٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۴۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۳۳٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب جالبیه. به روند اوجگیری روانپریشی پسر داستان و عوامل خانوادگی و اجتماعی دخیل در اون میپردازه. صدا و صدابازی هومن خیاط هم جذاب بود؛ هر چند اشتباهاتی در خواندن وجود داشت.
بیشتر به خاطر اجرای خیلی قشنگ هومن خیاط تشویق به گوش دادن شدم.
رومان زیبایی است و کوتاه من کتاب رو به صورت متن خوندم واقعا آدم رو درگیر میکنه
من دوسش نداشتم و نتونستم تمومش کنم. متن کتاب برام پریشون و نامنظم بود. از واژهی گفتم و گفت زیاد استقاده شده بود که توی کتاب صوتی خوشایند نبود شنیدنش.
شاید برای شنیدن مناسب نباشد.