دانلود و خرید کتاب صوتی تو این فکرم که تمومش کنم
معرفی کتاب صوتی تو این فکرم که تمومش کنم
کتاب صوتی تو این فکرم که تمومش کنم رمانی نوشته ایان رید است که با ترجمه کورش سلیمزاده و صدای بهار کاتوزی از رادیو گوشه میشنوید.
درباره کتاب صوتی تو این فکرم که تمومش کنم
تو این فکرم که تمومش کنم در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید و کمپانی نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ فیلمی به کارگردانی چارلی کافمن با بازی جسی باکلی و جس پلمنز با اقتباس از این رمان ساخت.
زنی جوان و بدون نام در این رمان قصد دارد با دوست خود، جیک به دیدن خانواده دوستش برود. جیک فکر میکند با این دیدار رابطه آنها شکل جدیتری پیدا خواهد کرد اما غافل از این که زن به فکر خاتمه دادن به رابطه است البته این ظاهر ماجراست.
جیک بعد از برگشتن از خانه والدینش تصمیم میگیرد محلههای زادگاه خود را به زن نشان دهد بنابراین در شبی برفی او را به گشت و گذار در محله میبرد. جیک ماشین را جایی در برف شدید پارک میکند و پیاده میشود. از دوستدخترش میخواهد منتظر او بماند اما دیگر برنمیگردد. زن بعد از مدتی نگران میشود و به دنبال جیک میگردد.
او در این جستوجو به ساختمان قدیمی یک مدرسه میرسد و وارد آن میشود اما رازی در این مکان نهفته است که زن نمیداند.
تعلیق، وحشت و روانشناسی و فلسفه در این اثر به هم آمیختهتاند تا شما را سرگردان کنند و در نهایت به پایانی تکاندهنده برسانند.
نظر دیگران درباره کتاب تو این فکرم که تمومش کنم
دو نکته را با اطمینان میتوان دربارهی تو این فکرم که تمومش کنم ذکر کرد: اول اینکه آن را خیلی سریع خواهید خواند، احتمالاً در یک بعدازظهر. ریتم و ضرباهنگش متوقف نمیشود، همین که شروع به خواندنش کنید، دیگر نمیتوانید کنارش بگذارید. دوم اینکه وقتی به پایان داستان نزدیک شدید و به اهمیت صفحات پایانی پی بردید، دیگر نمیتوانید به آن فکر نکنید. در قلب و ذهنتان برای خودش جایی باز خواهد کرد و ماندگار خواهد شد، برای روزها، هفتهها، ماهها و حتی چهبسا (آنطور که در مورد خودم اتفاق افتاد) برای باقی عمرتان. بله، این رمان واقعاً همینقدر خوب است.
کریگ دیویدسون، نویسندهی شهر آبمروارید، اعماق و زنگار و استخوان
شخصیتهای داستان بهدقت پرداخت شدهاند و طرح داستانی شامل پیچشهای پیشبینیناپذیری است که در انتها به پایانی تکاندهنده ختم میشود. ساختمان این داستان بسیار هوشمندانه و تا اندازهای نامعمول بنا شده است و طرفداران تریلرهای روانشناسانه و داستانهای ترسناک را راضی نگه خواهد داشت. کتابی که خواندنش راحت نخواهد بود، اما کنار گذاشتنش هم همانقدر سخت خواهد بود.
نیویورک ریویو
تو این فکرم که تمومش کنم کوبندهترین و اصیلترین تریلری است که در چند سال اخیر در قفسهی کتابفروشیها ظاهر شده. رید استاد ایجاد تنش است که با وجود جنبههای فلسفی داستان موفق میشود داستان را بیآنکه کسالتبار شود، به پایان برساند. کتابی که یکبار خواندنش برای رسیدن به عمق تاریک وجودش کافی نیست.
شیکاگو تریبیون
سفر تفریحی کابوسواری که از خلال ذهنِ شکنندهی دو جوان عاشق با هوشمندی و پیچشی در انتها روایت میشود. خوراک خودم است.
چارلی کافمن، برندهی جایزهی اسکار برای فیلمنامهی درخشش ابدی یک ذهن پاک
در مقام خواننده بهسختی میتوانید بگویید که در حال خواندن چه رمانی هستید: داستانی ترسناک، عاشقانه، یا داستانی دربارهی خونآشامها؟! این رمانی است که انواع ژانرهای ادبی را به کار میگیرد و به طور لذتبخشی گیجکننده است؛ داستانی جسورانه که مخاطب را تا انتها در تعلیق نگه میدارد.
ونکوور سان
تندوتیز، با نشانههایی از هیچکاک (سرگیجه) و مارگارت اتوود (ظاهر شدن). رید وقایع داستانی را با عبور از فیلتر اضطراب و نگرانی مطلق به نمایش میگذارد. کندوکاوی مخوف در باب هویت، پشیمانی و انتظار. به طور خوشایندی ترسناک.
گلوب و میل
شنیدن کتاب تو این فکرم که تمومش کنم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به تریلرهای پرهیجان و پیچیده علاقه دارید، این کتاب را بشنوید.
درباره ایان رید
ایان رید نویسندهای کانادایی و متولد ۱۹۸۰ است که پیش از رمان تو این فکرم که تمومش کنم دو کتاب غیرداستانی منتشر کرده که هر دو حاصل خاطراتش از زندگی در مزرعه و مناطق دورافتاده روستایی کانادا هستند. اولین مجموعهخاطراتش، با عنوانِ انتخاب یک پرنده: یک سال از زندگی جوان بیست و چندساله تحصیلکرده و دستکم گرفتهشدهای که به خانه پدری برمیگردد، در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. سه سال بعد دومین کتاب خاطراتش با نامِ حقیقت درباره شانس: چیزهایی که از سفر با مادربزرگم آموختم به چاپ رسید. انتشارات معتبر سایمون و شوستر کتابی را که در دست دارید را منتشر کرد و کمپانی نتفلیکس در سال ۲۰۲۰ با اقتباس از آن فیلمی ساخت. رمان بعدی ایان رید با عنوان دشمن در ۲۰۱۸ منتشر و حقوق سینمایی آن هم بلافاصله به کمپانی آنانیموس کانتنت فروخته شد. هر دو رمان رید تریلرهای روانشناسانه با درونمایههایی ترسناک و حتی گوتیکاند.
رید تنها با عنوان این رمان سؤالات بسیاری را در ذهن مخاطب بیدار میکند. چه کسی این سؤال را میپرسد؟ چه چیزی را میخواهد تمام کند؟ یک رابطه را؟ زندگیاش را؟ ازدواجش را؟ وضعیت شغلیاش را؟ رید با نفوذ در عمقِ روحوروان انسان سؤالاتی را دربارهی خودآگاه و ناخودآگاه، هویت، ارادهی آزاد، ترس، اهمیت روابط انسانی و ظرفیت تحملمان برای انزوا مطرح میکند.
رادیو انپیآر رمان تو این فکرم که تمومش کنم را یکی از ده رمان برتر ۲۰۱۶ انتخاب کرد و در همان سال جایزه معتبر شرلی به این رمان داده شد.
توصیف رید از کتابهای موردعلاقهاش در مورد کتاب خودش هم صادق است، «من عاشق کتابهاییام که بخشی از وظیفه کشفِ معنا و رمزورازِ داستان و کامل کردن آن را بر عهده خواننده میگذارد.»
بخشی از کتاب تو این فکرم که تمومش کنم
یکی از آن آهنگهای قدیمی. جیک سرش را به علامت رضایت تکان میدهد و آهنگ را زیرلب آرام زمزمه میکند.
میگویم «تا حالا نشنیده بودم آهنگی رو زمزمه کنی. صدات هم بدک نیست.»
گمان نکنم پدر و مادرم هرگز از وجود جیک باخبر شوند، نه حالا و نه حتی زمانی که از این رابطه تنها خاطرهای باقی مانده. همینطور که در جادهی متروکه به سوی مزرعهی پدری جیک میرانیم، این فکر حسابی غمگینم میکند. احساس میکنم ازخودراضی و خودمحورم. باید احساسم را با جیک در میان بگذارم. اما حرف زدن از این موضوعات کار سادهای نیست. به محض اینکه شکوتردیدهایم را با او در میان بگذارم، دیگر راه برگشتی نخواهم داشت.
اما بفهمینفهمی تصمیمم را گرفتهام. تردیدی ندارم که میخواهم به این رابطه پایان بدهم و همین اضطرابِ ملاقات با پدر و مادرش را کم میکند. کنجکاوم ببینم پدر و مادرش چهجور آدمهاییاند، اما نمیتوانم جلوِ عذابوجدانم را بگیرم. مطمئنم جیک سفرم به مزرعهی پدریاش را نشانی از تعهد من و جدی شدن رابطهمان تلقی میکند.
جیک کنارم نشسته و به جاده خیره شده. به چی فکر میکند؟ شک دارم از تصمیمم بویی برده باشد. کار سادهای نیست. بهخصوص که قصد اذیت و آزارش را ندارم.
«این آهنگ رو از کجا بلدی؟ مگه همین چند دقیقه پیش نشنیدیمش؟ اون هم دوبار؟»
«خب این یه آهنگ کانتری قدیمیه. مثل اینکه یادت رفته توی مزرعه و با همین آهنگها بزرگ شدهم.»
به این نکته اشاره نمیکند که پیش از این دوبار به این آهنگ گوش دادهایم. آخر کدام ایستگاه رادیویی ظرف یک ساعت چندبار یک آهنگ را پخش میکند؟ خودم مدتهاست که دیگر رادیو گوش نمیکنم. شاید این روزها همهی ایستگاههای رادیویی پشتسرهم آهنگ تکراری پخش میکنند. شاید این روزها طبیعی است یک آهنگ را دوباره پخش کنند. نمیدانم. شاید هم برای من آهنگهای کانتریِ قدیمی تمامشان شبیه هماند.
زمان
۷ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۶۱۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۲۵ دقیقه
حجم
۶۱۱٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
ابتدایی ترین تکنیک ها و اصول رو نمی دونن... نتونستم ادامه بدم و شنیدنش رو قطع کردم... متأسفانه جوری شده که هر کسی فکر می کنه می تونه کتاب بخونه منتشر کنه... اگر کسی روابطی داره می تونه فیلم بازی
حیف وقت،اگرازپول خرید بگذریم، اصلن سروته نداشت فکرمیکردم ازنیمه کتاب به بعد بهترخواهد شد ،دقیقن بدترشد ومعلوم نشد چطورتمام شد من چیزی متوجه نشدم ،اعصابم بهم ریخت، چه فیلمی ساختندوچطورجایزه دادند؟!
از اون دسته رمان هایی هست که یکبار باید شنیده بشه و با گوش دادن بار دوم بیشتر به جذابیت هاش میشه پی برد. مشکلی که هست اینه که شاید وقت شروع شنیدن بار دوم از خودت بپرسی آیا واقعا
داستانش جالب نبود. و ترس یا هیجانی نداشت.
با عرض پوزش گویا راوی کل کتاب رو با خواب آلودگی میخوند فوق العاده بی روح منقطع بی احساس اینقدر راوی کتابو بد خوند اصلا نمیتونم راجع به خود کتاب نظر بدم به هیچ وجه توصیه نمیکنم