بیوگرافی و دانلود کتاب‌های گی‌یرمو آریاگا خوردان

گی‌یرمو آریاگا خوردان

گی‌یرمو آریاگا خوردان نیازی به معرفی ندارد. کافی است یکی از این فیلم‌ها را دیده باشید: ۲۱ گرم، بابل، آمورّوس پرّوس (که بین جماعت فیلم‌بین به عشق سگی مشهور است). فیلم‌نامه‌ درخشان این فیلم‌ها را آریاگا نوشته است. اما او پیش و بیش از آن‌که دل در گروِ سینما داشته باشد، یک رمان‌نویس قهار بوده است و همین صبغه و علقه‌ ادبی شاید، به فیلم‌نامه‌های او عمق و غنای منحصر‌به‌فردی بخشیده است. او با همین توشه در عالم سینما یک‌شبه ره صد‌ساله رفته و با همان یکی دو فیلم‌نامه‌ اول، به یکی از بزرگ‌ترین فیلم‌نامه‌نویسان عصر ما بدل شده است. فیلم‌نامه‌هایی که ویژگی‌های یکه‌ خود ــ روایت غیرخطی، شخصیت‌های پیچیده و چندلایه و تأملات بدیع و ژرف در معنای عشق و مرگ ــ را از جهان رمان‌های او وام گرفته‌اند.

اگر او امروز انبوهی از افتخارات و جوایز بزرگ سینمایی ــ نخل طلای کن و شیر ونیز و نامزدی اسکار و بفتا و گلدن گلوب و… ــ را در چنته دارد، این‌همه را مدیون هم‌نفسی با ادبیات و نوشتن رمان است.

آریاگا ۱۳ مارس ۱۹۵۸ در مکزیکوسیتی به دنیا می‌آید. در دانشگاه ایبرو ـ امریکن مکزیکو در رشته‌ی ارتباطات، لیسانس و در رشته‌ی روان‌شناسی، فوق‌لیسانس می‌گیرد. در سال‌های تدریس در همان دانشگاه با آلخاندرو گونسالس اینیاریتوِ بزرگ آشنا می‌شود و این آشنایی به نوشتن فیلم‌نامه‌ آمورّوس پرّوس می‌انجامد. فیلمی که ۵۵ جایزه‌ سینمایی به همراه می‌آورد، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی می‌شود، جایزه‌ی بفتای بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان، جایزه‌ بزرگ هفته‌ منتقدان و جایزه‌ منتقدان جوان جشنواره‌ کن (۲۰۰۰) را دریافت می‌کند. بعد به همراهی اینیاریتو راهی سینمای امریکا می‌شود و فیلم‌نامه‌ درخشان فیلم ۲۱ گرم را می‌نویسد. فیلمی که دو بازیگر اصلی‌اش، بنیسیو دل تورو و نائومی واتس، نامزد دریافت جایزه‌ اسکار بهترین بازیگری می‌شوند.

در این فاصله فیلم‌نامه‌ی فیلم سه تدفینِ مِلکیادِس اِسترادا را می‌نویسد که در ۲۰۰۵ در جشنواره‌ کن به نمایش درمی‌آید و جایزه‌ی بهترین فیلم‌نامه‌ی بخش اصلی را از آن خود می‌کند. در این فیلم در نقش کوتاهی، در نقش یک شکارچی خرس، به ایفای نقش می‌پردازد ( آریاگا می‌گوید یک شکارچی بالفطره است و نوشتن و کارگردانی فیلم هم برایش نوعی شکار به حساب می‌آید). بعد از آن هم فیلم‌نامه‌ فیلمِ ستوده‌ بابل را می‌نویسد که برای نگارش آن، نامزد دریافت جایزه‌ اسکار می‌شود.

با این‌که این فیلم پایان همکاری افسانه‌ای او و اینیاریتو به شمار می‌رود، همچنان دست از نوشتن فیلم‌نامه برنمی‌دارد. در سال ۲۰۰۷ اقتباس سینمایی رمان بوفالوِ شب او به کارگردانی خورخه ارناندز آلدانا در جشنواره‌ ساندنس به نمایش درمی‌آید.

در ۲۰۰۸، فیلم‌نامه‌ی دشت سوزان را براساس داستان‌هایی از خوآن رولفوِ بزرگ می‌نویسد و خود، فیلم را کارگردانی می‌کند. فیلم با بازی شارلیز ترون در بخش اصلی جشنواره‌ فیلم ونیز به نمایش درمی‌آید. در ۲۰۱۴ نیز در فیلمِ ده‌اپیزودیِ کلامی با خدایان به کارگردانی یک اپیزود می‌پردازد، اپیزودهای دیگر را کارگردانانی چون امیر کوستوریتسا، ژوزه پادیلیا، بهمن قبادی، میرا نائیر، هیدئو ناکاتا و… کارگردانی می‌کنند. در ۲۰۱۴ نیز یک اپیزود از فیلم ده‌اپیزودیِ ریو، دوستت دارم را کارگردانی می‌کند.

در ۲۰۱۵ فیلم‌نامه‌ فیلم از دوردست به کارگردانی لورنزو ویگاس را می‌نویسد که در همان سال جایزه‌ی شیر طلای جشنواره‌ی ونیز را از آن خود می‌کند. به نظر می‌آید آریاگا در تمام این سال‌ها همچون پادشاه میداس، هر فیلم‌نامه‌ای را به طلا تبدیل کرده است.

این‌ها البته تنها بخشی از افتخارات کارنامه‌ی پُربار او در عالم سینما هستند. در مقایسه با این حجم از افتخارات و ستایش‌ها، رمان‌های درخشان او دیرزمانی مورد غفلت بوده‌اند. آریاگای بزرگ تاکنون پنج رمان نوشته است: جوخه‌ی گیوتین (۱۹۹۱)، عطر خوش مرگ (۱۹۹۱)، بوفالوِ شب (۱۹۹۹)، رام‌نشدنی (۲۰۱۶) و آتش را دریاب (۲۰۲۰). از این میان تنها رمان آخر جایزه‌ ۱۷۵هزاردلاری و معتبر آلفاگوآرا را برای بهترین رمان سال ادبیات اسپانیایی‌زبان دریافت کرده است.

غیر از رمان اول، که پس‌زمینه‌ای تاریخی و لحنی طناز و یکسر متفاوت دارد، رمان‌های دیگرش در روایتی غیرخطی و در بستر پیرنگی نیرنگ‌باز، با توصیفاتی سینمایی و عمدتاً ناتورالیستی، به واکاوی بدیع و ژرف مضامینی چون عشق و مرگ و زندگی می‌پردازند. به مکزیکی نفرین‌شده، غرقه در فساد و درگیر قاچاق مواد. مکزیکی که در آن عشق و مرگ در هم تنیده است. درست مثل عطر خوش مرگی که جهان عاشقانه‌ این رمان را به خود آکنده است.