دانلود و خرید کتاب صوتی به آواز باد گوش بسپار
معرفی کتاب صوتی به آواز باد گوش بسپار
کتاب صوتی به آواز باد گوش بسپار نوشته هاروکی موراکامی است که با ترجمه محمدحسین واقف و صدای راما قویدل منتشر شده است. این کتاب اولین رمان هاروکی موراکامی است.
درباره کتاب به آواز باد گوش بسپار
به آواز باد گوش بسپار اولین رمان هاروکی موراکامی و اولین اثر از سهگانه «موش» این نویسنده است که باعث شهرت او شد. این رمان را در سال ۱۹۷۹ منتشر کرد و به خاطرش جوایز معتبری مثل جایزه آکوتاگاوا را گرفت. دو قسمت بعدی این سهگانه با نامهای، «پینبال ۱۹۷۳» و «تعقیب گوسفند وحشی» منتشر شدهاند. به آواز باد گوش بسپار داستان بلندی درباره یک نسل است، نسلی که در ادامه فقدان و نبودن درگیر مشکلات زیادی است. داستان در ۱۸ روز از سال ۱۹۷۰روایت میشود. قهرمان داستان که نامی از او گفته نمیشود ۲۱ سال دارد و در کتاب ۱۸ روز، از زندگی و روابط گذشته و دوران دانشجوییاش، سه دوست دخترش، خودکشی یکی از آنها و دوست و همراهش که او را «موش» صدا میکنند، روایت میکند. داستان بسیار روان و ساده است و هر چه پیش میرود سرعت اتفاقات سریعتر میشود. هرچند این کتاب اثر اول موراکامی است اما ویژگیهای داستاننویسیاش را به راحتی میتوانید درک کنید.
شنیدن کتاب به آواز باد گوش بسپار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو که یکی از شهرهای ژاپن است، متولد شد. در دوران کودکی، مثل کوبوآبه، تحت تاثیر فرهنگ غربی و ادبیات روسیه بود و با خواندن آثار فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فیودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک روزهایش را میگذراند. او برای رمانها و داستانهایش که به زبانهای بسیاری هم ترجمه شده و در سراسر دنیا خوانده میشوند، جوایز بسیاری مانند جایزه جهانی فانتزی، جایزه بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزه فرانتس کافکا و جایزه اورشلیم را از آن خود کرده است.
از کتابهای مشهور هاروکی موراکامی که به فارسی هم ترجمه شدهاند، میتوان به جنگل نروژی، به آواز باد گوش بسپار، تعقیب گوسفند وحشی و کافکا در ساحل اشاره کرد.
بخشی از کتاب به آواز باد گوش بسپار
«چیزی به نام نوشتهٔ کامل وجود ندارد؛ درست همانطور که چیزی به نام یأسِ کامل وجود ندارد.» نویسندهای که در دوران دانشگاه به او برخوردم، اینچنین گفت. مدتها گذشت، تا توانستم منظورش را کاملاً درک کنم، اما باز هم در کلماتش تسلا مییافتم ــ که چیزی به نام نوشتن کامل وجود ندارد.
با اینهمه، هر گاه به قصد نوشتن مینشستم، مأیوس میشدم. دامنهای که از پسش برمیآمدم، بسیار محدود بود؛ برای مثال میتوانستم چیزکی دربارهٔ یک فیل بنویسم، اما به مربی فیل که میرسیدم، هیچ تصوری نداشتم و اینگونه چیزها.
هشت سال در این زنجیر گیر افتاده بودم؛ هشت سال، زمانی طولانی.
اگر کسی طبق این اصل عمل کند که همهچیز میتواند تجربهای برای یادگیری باشد، پس پابهسن گذاشتن نباید آنقدرها هم دردناک باشد. دستکم دیگران به ما اینطور میگویند.
از بیستسالگی به بعد، با تمام توان سعی کردم مطابق این فلسفه زندگی کنم؛ در نتیجه، فریب خوردم و بد فهمیده شدم، از من استفاده و سوءاستفاده شد، بارها و بارها. البته، ماجراهای غریبی هم برایم به همراه داشت. همهگونه آدمی داستانهایشان را برایم تعریف میکردند، سپس میرفتند و هرگز بازنمیگشتند؛ انگار، من چیزی نبودم جز پلی که آنها با هیاهو از آن گذر میکردند. بههرحال زیپ دهانم را بسته نگه میداشتم و به این ترتیب، داستانها با من باقی ماند تا زمانی که وارد سال پایانی دههٔ بیست عمرم شدم.
حالا، فکر کنم وقتش رسیده که داستانم را تعریف کنم.
البته به این معنا نیست که یکی از مشکلاتم را حل میکنم، یا وقتی تمامش کنم، به نوعی متفاوت خواهم بود. ممکن است اصلاً تغییر نکنم. در پایان، نوشتن گامی کامل به سمت خوددرمانی نیست، تنها حرکتی بسیار تجربی و ناچیز در آن جهت است.
بااینحال صادقانه نوشتن، بهغایت سخت است. هر چه بیشتر تلاش کنم که صادق باشم، کلماتم بیشتر در تاریکی غرق میشوند.
زمان
۳ ساعت و ۲۰ دقیقه
حجم
۴۵۸٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۳ ساعت و ۲۰ دقیقه
حجم
۴۵۸٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اجرای راوی رو دوست داشتم اما داستان کتاب رو نه! همین راوی کتاب «دیدن دختر صددرصد دلخواه» رو اجرا کرده که اون دوست داشتم، بنظرم بجای این کتاب اونو گوش بدین.
قشنگ بود اما اگه وقت محدودی برای مطالعه و کتاب دارین پیشنهاد اول نیست
از خواننده اثر تشکر میکنم، خواندن خوب و مناسبی بود ولی در خصوص خود داستان فقط ذهن پراکنده نویسنده بود که به نظر من میخواست به مخلطب بگه یک سری اطلاعات در دسته دانستنی های عمومی و ادبی بلده ولی
یکی از انواع بسیار رایج ترجمه ضعیف، متنی هست که نه تنها می شه اصل انگلیسی اش رو کامل تشخیص داد، بلکه مخاطب مدام آرزو می کنه کاش می رفت همون اصل انگلیسی رو می خوند. خوانش دلنشین متن خوان