کتاب قلندران چهارپا؛ ردپای گربه ها
معرفی کتاب قلندران چهارپا؛ ردپای گربه ها
کتاب قلندران چهارپا، نوشته فریده حسنزاده درباره ردپای گربه ها در شعر، داستان، نقاشی، سیاست، مذهب، طب، سینما، علم است. کتاب قلندران چهارپا روایت جذابی از حضور گربه در تاریخ است.
درباره کتاب قلندران چهارپا
قلندران چهارپا درباره حضور گربهها در تاریخ است و نشانههایی که در هنر و ادبیات و علم داشتهاند.
کتاب در هشت فصل نوشته شده است. عنوانهای آن به ترتیب «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در سرودههای شاعران»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در آثار نویسندگان»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در خلوتِ نقاشان»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در سیاستهای سیاستمداران»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا نزد شخصیتهای مذهبی»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در علم پزشکی و حرفه پرستاری»، «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در هنر هفتم» و «ردپای گربهها، قلندران چهارپا در خلوت دانشمندان».
در سرودههای شاعران: کریستوفر اسمارت، ادوارد لیر، شارل بودلر، کارل سندبرگ، ارزا (عزرا) پاوند، تی.اس.الیوت، ادیت سودرگران، مایکل جوزف، خورخه لوئیس بورخس، ژاک پرهور، آرتور سیمور جان تسیموند، استیوی اسمیت، پابلو نرودا، دبلیو.ایچ. اودن، الیزابت بیشاپ، هنری چارلز بوکوفسکی، مارج پییرسی.
در آثار نویسندگان: ژان ژاک روسو، فرانسوا رنه دو شاتوبریان، سر والتر اسکات، الکساندر دوما، ادگار آلن پو، چارلز دیکنز، ژول ورن، چارلز دادلی وارنر، لویس کارول، مارک تواین، جورج برنارد شاو، آنتوان چخوف، هرمان هسه، کارن ون وچتن، ژان کوکتو، میخائیل بولگاکف، آلدوس هاکسلی، ارنست همینگوی، جورج اورول، ساموئل بکت، آلبر کامو، دوریس لسینگ، دَن گرینبرگ، هاروکی موراکامی، هلن براون، کارول دسپوس فوست، گیلبرت کیت چسترتون.
در خلوت نقاشان: لئونارد داوینچی، ادوارد مانه، لویی وین، هانری-امیل-بنوآ ماتیس، پابلو پیکاسو، واندا گگ،
در سیاستهای سیاستمداران: ناپلئون بناپارت، ملکه ویکتوریا، آبراهام لینکلن، سر وینستون چرچیل، آدولف هیتلر- بنیتو موسولینی، ادلی استیونسن، ناصرالدین شاه قاجار.
نزد شخصیتهای مذهبی: حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر الهی، آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، سید محمدحسین طباطبایی معروف به علامه طباطبایی، آیتالله مرتضی مطهری، کاردینال ریشلیو (عالیجناب سرخپوش)، پاپ لئوی دوازدهم، اسقف کاناپ ترلوال، کشیش ویلیام رالف اینج، پاپ بندیکت شانزدهم، اسقف پیتر الیوت.
در علم پزشکی و حرفه پرستاری: فلورنس نایتینگل، دکتر آلبرت شوایتزر، دکتر لوئیس جی. کاموتی، دکتر جیمز هریوت، اسکار پرستارِ واپسین لحظات.
در هنر هفتم: چارلی چاپلین، مارلون براندو، بروس لی.
در خلوت دانشمندان: آلبرت اینشتین، نیکولا تسلا، شیخ بهائی، پروفسور سید محمود حسابی.
خواندن کتاب قلندران چهارپا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به این حیوان زیبا پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب قلندران چهارپا
در فرانسه، در قرن نوزدهم، گربهها شاعر بزرگ دیگری یافتند که در ستایشِ آنها قلم بزند: شارل بودلر سرایندهٔ «گلهای شر». کتابِ شعرِ او جامعهٔ ادبی فرانسه را زیر و رو کرد و تأثیر عمیقی بر نسل پس از خود گذاشت.
بودلر گربهها را موجوداتی «ملکوتی» توصیف میکرد. او بهقدری تحت تأثیر گربهها بود که به آنها بیش از دوستان و اطرافیانش توجه داشت. وقتی وارد مجلسی میشد اگر چشمش به گربهای میافتاد عالم و آدم را از یاد میبرد و یکسر به سراغ او میرفت و مشغولِ نوازش کردن و بوسیدن و بوییدنِ او میشد و هیچ اعتنایی به پچپچهها و نجواهای نیشآلودِ گرداگردش نداشت. گاه روزنامهها و نشریات این توجه غیرعادی او به گربهها را دست میانداختند و یکبار او را گربهٔ ولگردِ هوسبازی با ظاهری متشخص و ملوس نامیدند.
او در نامهای به دوستی نوشت: «ادامهٔ زندگی با عشقم برایم ناممکن شد زیرا او گربهام را بیرون کرد تا سگش را بیاورد».
همچنین بودلر بهسبب این گفتهاش در بارهٔ گربه به بسیاری از آنتولوژیها و وبسایتها و وبلاگهای حامیان گربهها راه یافته است:
«من واگنر را میپرستم اما موسیقی سرپنجههای گربه را بر شیشه ترجیح میدهم وقتی که پشت پنجرهٔ بسته نشسته و دُمش از هِرّه آویخته است».
بودلر سه شعر برای گربهها سرود و در آنها به وصف صدا و نگاه و عطر تنشان پرداخت. این شعرها که شیوهٔ بیانِ خاص و غریبی دارند ترجمهپذیر نیستند زیرا وزن و قافیه و موسیقی شعر ارتباط محکمی با زمزمههای عاشقانهٔ این شاعر برای گربه دارد و در برگردان به فارسی نهتنها جاذبهاش را از دست میدهد بلکه به سراشیبیِ سرودههای کودکانه میافتد بیآنکه سنگهای درشتِ تعبیرات و تشبیهاتِ تفکربرانگیز، عبور را برایش ممکن کند.
بودلر صدای میومیوی گربه را صدایی ملکوتی میداند که شبیه آوای شعر در لحظهٔ الهام است و در توصیف برق چشمانِ گربه، آن را قابل انتقال به روح انسان میداند چندانکه وقتی سرشار از نگاه گربه، در برابر آیینه میایستیم تأثیر آن را در اندرون خود چون فانوسی روشن مییابیم که ظلمات درونمان را روشن میگرداند.
بودلر سرودهٔ سهگانهٔ خود برای گربه را با ستایش عطرِ جان گربه به پایان میبرد که با نوازش دست بر مخملِ تنِ او این عطر آزاد میشود و شمهای از نفحاتِ فردوس را برای انسان به ارمغان میآورد.
در ستایشِ گربهها
۱
تنها عاشقانِ شیدا و عالمانِ شوریده
درمییابند شکوه این حیوان را
وارسته و آزاده، هیبت و فخرِ خانه و کاشانه
خود با طبعی به لطافتِ گربهها، بیزار از غوغا و سرما.
آنها، شیفتگانِ تمناهای تن و کاوشگرانِ دانش
خواهانِ دهشت و خلوتِ ظلماتاند.
بیگمان اربوس۲ گربهها را بر آدمیان، پیک اجل میگماشت
اگر دست میشستند از غرور سرکش خود و فرمان میبردند.
چون ابو الهولهای عظیم، آرمیده در ابدیتِ لحظه
خیره مینگرند در هیچ، هشیار و بیدار
بر صحاریِ بیانتهای تنهایی.
کمرگاهِ نوازشانگیزشان، سرچشمهٔ شررهای جادویی
و هزاران بارقهٔ نور، به درخشندگیِ شنزاران
در چشمانِ اسرارآمیزشان، همچون کهکشانی از ستارگان.
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۰۳ صفحه
حجم
۳٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۰۳ صفحه
نظرات کاربران
خوندن این کتاب رو به همه عاشقان گربه ها توصیه میکنم. ترجمه درجه یک و ترکیبات واژگانی بدیع و جذاب، این اثر رو بسیار دلنشین و گیرا کرده.
چه کتاب شیرین و جذابی. بهبه. اگرچه هنوز تمومش نکردم ولی واقعاً شیرین و خواندنی بوده هرچی تا الان ازش خوندم. من که اصلاً علاقه و ارتباط نزدیکی با جانوران ندارم هم مجذوب شیرینی و قشنگی مطالب کتاب و جذابیت گربهها