دانلود و خرید کتاب کلاغ سرخ ویکتوریا اشواب ترجمه نگار شجاعی
تصویر جلد کتاب کلاغ سرخ

کتاب کلاغ سرخ

امتیاز:
۴.۴از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کلاغ سرخ

کتاب کلاغ سرخ نوشته ویکتوریا اشواب و ترجمه نگار شجاعی است. کتاب کلاغ سرخ را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب کلاغ سرخ

کَسیدی نزدیک بود در آب غرق شود، اما نجات پیدا کرد حالا قادر شد پرده‌ای را که بین دنیای زندگان و مردگان کشیده شده، کنار بزند و به دنیای مردگان برود. حالا بهترین دوستش هم یک شبح است. پس تمام زندگی او با چیزهای عجیب و غریب همراه می‌شود.

اما اوضاع وقتی خطرناک می‌شود که پدر و مادر کَسیدی تصمیم می‌گیرند یک برنامه‌ی تلویزیونی درباره‌ی مهم‌ترین مکان‌های شبح‌زده‌در دنیا اجرا کنند، همه‌ اعضای خانواده به ادینبرو در اسکاتلند می‌روند. آن‌جا ارواح در قبرستان‌ها، قلعه‌ها و راه‌های مخفی آزادانه گردش می‌کنند. کَسیدی در این سفر، دختری را می‌بیند که درست شبیه خودش دارد، متوجه می‌­شود باید چیز‌ها زیادی درباره پرده­ حایل میان دنیای زندگان و مردگان یاد بگیرد. او به همراه دوستش جیکوب در حال گردش است که دوستش را گم می‌کند، متوجه می‌شود جیکوب در دنیای اشباح زندانی شده است، خودش به دنبالش می‌رود و همان لحظه کلاغ سرخ می‌آید و نور حیات را از قلب کسیدی بیرون می‌کشد. 

خواندن کتاب کلاغ سرخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به داستان ترسناک پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کلاغ سرخ

جیکوب دور می‌زند و می‌رود طرف میز آلیس. ردیف خودکار‌های رنگارنگی را که بالای میز چیده شده برانداز می‌کند. بعد بیشتر خم می‌شود سمت آلیس و بااحتیاط انگشتش را طرف یکی از خودکار‌ها دراز می‌کند؛ حواسش را حسابی جمع می‌کند و به نزدیک‌ترین خودکار روی میز سیخونک می‌زند.

ولی خودکار از جایش تکان نمی‌خورد.

بعضی از اشباح توی فیلم‌ها می‌توانند تلویزیون را از جا بلند کنند یا تخت را از این طرف اتاق هُل بدهند آن طرف. اما حقیقت این است که یک شبح باید خیلی زور داشته باشد تا دستش به آن طرف پرده برسد؛ منظورم پرده‌ای است که بین دنیای آن‌ها و دنیای ما کشیده شده. اشباحی که از این قدرت‌ها دارند معمولاً یا خیلی پیر هستند، یا کمی بد‌جنس. همان‌طور که زنده‌ها نیرویشان را از چیز‌هایی مثل عشق و امید می‌گیرند، اشباح هم برای قوی شدن از چیز‌های تلخ و تاریک استفاده می‌کنند؛ چیز‌هایی مثل درد، خشم و حسرت.

جیکوب هنوز دارد سعی می‌کند، اما نمی‌تواند ضربه‌ای به توپ فوتبال کاغذی مت بزند، پس چینی به ابرویش می‌اندازد.

خوشحالم که در او خبری از آن چیز‌های تلخ و تاریک نیست.

درست نمی‌دانم چند وقت از مُردن جیکوب می‌گذرد. خیلی آهسته به این کلمه فکر می‌کنم، چون می‌دانم از شنیدنش خوشش نمی‌آید. فکر نمی‌کنم زمان زیادی ازش گذشته باشد، چون تیپ و قیافه‌اش هنوز از مُد نیفتاده. تی‌شرتی با عکس یک اَبَر‌قهرمان۱۱ با شلوار جین مشکی و کفش کتانی ساق‌بلند می‌پوشد، اما هیچ‌وقت درباره‌ی اتفاقی که برایش افتاده حرفی نمی‌زند و من هم چیزی نمی‌پرسم. باید به حریم خصوصی دوستت احترام بگذاری، حتی اگر بتواند ذهنت را بخواند. با این‌که من نمی‌توانم ذهنش را بخوانم، اما وقتی همه چیز را در نظر می‌گیرم، به این نتیجه می‌رسم که بهتر است زنده باشم و قدرت‌ ذهنی‌ نداشته باشم تا این‌که شبحی باشم با قدرت‌های ذهنی.

با شنیدن کلمه‌ی شبح، سرش را بلند می‌کند و گلویش را صاف می‌کند. «ترجیح می‌دم به جای شبح بهم بگی آدمی که درگیر بحران جسمی شده.»

چشم‌هایم را تنگ می‌کنم؛ می‌داند که خوشم نمی‌آید بدون اجازه‌‌ ذهنم را بخواند. بله، یکی از دردسر‌های دوستی‌مان همین است، ولی چیز زیادی که ازش نمی‌خواهم. باید به حد و مرز‌های هم احترام بگذاریم! 

پری ناز
۱۴۰۰/۰۱/۳۰

خیلی کتاب قشنگیه حتما بخونید لطفااااا جلد دوم این کتاب (کلاغ سرخ ۲ دخمه ی مردگان) هم بیاورید

breeze
۱۴۰۱/۰۲/۲۴

فکر می کردم ترسناک یا هیجان انگیز باشه ولی خب معمولی بود و زیاد اتفاق خاصی نیوفتاد، فضاسازی و توصیف ها عالی بودند و خب قطعا به دلیل دو جلدی بودن این کتاب ، الان حس می کنم که نصفه

- بیشتر
کاربر ۲۹۶۱۵۱۵
۱۴۰۰/۰۲/۲۰

محشر بود اصلا قابل توصیف نبود

گل رز
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

کتاب میتونست قوی تر باشه پایان بهتر و کمی مفصل تر اما باید این رو بخونید چون شاهکار بعدی در جلد دوم منتظر شماست... دخمه مردگان!!! و اما کتاب فضا سازی خیلی خوب شخصیت پردازی عالییی روند کوتاه و مختصر اما قابل قبول پایان که میتونست بهتر باشه اما

- بیشتر
Ai
۱۴۰۲/۰۳/۰۴

راستش من نسخه چاپی این کتاب رو دارم و امید وار بودم اینجا صوتیش رو پیدا کنم ولی این کتاب رو حتما بهتون معرفی میکنم واقعا فوق العاده است

🧡🍊𝑷𝒐𝒓𝒕𝒆𝒈𝒉𝒂𝒍
۱۴۰۱/۰۲/۱۹

وایییی عالی 💜😍 امروز تموم وقتم رو گذاشتم تا این کتاب رو تموم کنم و کردم🍭💗 پیشنهاد می‌کنم برید بخونید😉🍒

گربه
۱۴۰۰/۱۰/۱۵

عالی عالی 😍😍😍😍🥰🥰🥰

لوسی پونسی
۱۴۰۳/۰۸/۰۴

بسیار جذاب! شخصیتها خیلی خوبن امیدوارم جلدهای بعدیش هم قوی باشن

memol
۱۴۰۳/۰۶/۳۱

سرگرم کننده ست

کاربرنرگس
۱۴۰۰/۰۹/۲۳

خیلی جالب بود دوسش داشتم

آن چیزی که نمی‌بینی همیشه وحشتناک‌تر از آن چیزی است که می‌بینی.
Nazanin
دوربینم روی میزِ کنار تخت بود؛ بند بنفشش ساییده شده و منظره‌یابش تَرک برداشته بود. آسیب دیده، بود اما خراب نشده بود. تغییر کرده بود، اما از بین نرفته بود. یک‌جور‌هایی مثل من. کمی خاص‌تر. و کمی عجیب‌تر. نمی‌شد گفت کاملاً زنده، اما بی‌شک... یعنی یک نفر می‌تواند بمیرد اما آخرِ کار مُرده نماند؟ اگر از آن دنیا برگردد، می‌شود بهش گفت زنده؟
breeze
شاید این سه‌تا موضوع، یعنی عکس و زمان و مکان به نظر بی‌ربط بیایند، اما قول می‌دهم که همه‌شان مهم‌اند. مثل تار‌ و ‌پود ‌پارچه.
پری ناز
بعضی وقت‌ها واقعاً بهتر است که ندانی.
الف طا
آخرش، آن چیزی که نمی‌بینی همیشه وحشتناک‌تر از آن چیزی است که می‌بینی.
شقایق
انگار زندگی‌ام تا حالا به اندازه‌ی کافی عجیب‌و‌غریب نبوده. اما مثل این‌که قرار است از این هم عجیب‌تر شود.
الف طا
دنیا همیشه در حال تغییر است، در هر ثانیه از هر روز و هر چیزی که در آن است، تغییر می‌کند. یعنی شمایی که الان هستید با شمایی که شروع به خواندن این جمله کرده‌اید، فرق می‌کند. عجیب است، نه؟ و خاطره‌های ما هم تغییر می‌کند
الف طا
آن چیزی که نمی‌بینی همیشه وحشتناک‌تر از آن چیزی است که می‌بینی.
کاربر ۵۴۲۱۶۴۹
«پا جای پای مُردگان شهر بگذارید!»
mahzooni
اشباح همه جا هستند. مثلاً توی صف نان در مغازه‌ی خوار‌و‌بار‌فروشی‌ یا وسط باغ مادر‌بزرگتان یا حتی روی صندلی جلویی‌تان توی اتوبوس.
mahzooni
با اشتیاقِ کسی که بهش وعده‌ی کیک داده‌اند نه جنازه، جست‌و‌خیز‌کنان دور می‌شود.
M Z
تا وقتی چیزی اتفاق نیفتاده، نمی‌توانیم بهش بگوییم اتفاق، وقتی هم که اتفاق افتاد، خب دیگر اتفاقی است که افتاده.
mobina
ا وقتی چیزی اتفاق نیفتاده، نمی‌توانیم بهش بگوییم اتفاق، وقتی هم که اتفاق افتاد، خب دیگر اتفاقی است که افتاده.
الف طا
پا‌هایم می‌گویند پشت سرت را نگاه کن. دست‌هایم می‌گویند از این‌‌ طرف‌ برو. قلبم می‌گوید دنبال من بیا. اما این‌جا، توی پرده به هیچ‌کدامشان اعتماد ندارم.
mahzooni
شاید عجیب باشد، اما مامان یک‌جور‌هایی از وجود جیکوب خبر دارد. زیاد نمی‌شود با بهترین دوستت که نامرئی هم هست صحبت کنی و مجبور نباشی توضیح بدهی داری با کی حرف می‌زنی.
mahzooni
این کارِ پدر و مادر‌ها آدم را گیج می‌کند. بعضی غذا‌ها باید برای دادن خبر‌های خوب باشد و بعضی غذا‌ها هم برای خبر‌های بد. این‌طوری می‌فهمی چه بلایی می‌خواهد سرت بیاید.
M Z

حجم

۲۶۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۶۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان