کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی
معرفی کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی
کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی نوشته جاناتان آکسیر و ترجمه محمدرضا شکاری است. کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی
نن دختری است که از زندگی قبلی خود فقط یک تکه زغال به یادگار دارد. زغالی که به او انرژی میدهد. او یک دودکش پاککن است و یک روز در یک دودکش داغ گیر میکند. او فکر میکند دیگر زنده نخواهد ماند اما چیزی نمیگذرد که با کمال تعجب خودش را در دنیای دیگری میبیند. در دنیایی دیگر با موجودی رازآلود.
این کتاب دنیایی پر از تخیل و شگفتی را به روی شما میگشاید.. داستانی درباره عشق و علاقه به دیگران و تاثیرش در زندگی انسان.
خواندن کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان بالای ۱۲ سال نوشته شده است.
بخشی از کتاب دختر خاکستر و هیولای زغالی
آدم اول صبح ممکن است انواع و اقسام چیزهای شگفتانگیز را ببیند؛ ممکن است پدر و مادرت را ببینی که خوابیدهاند. ممکن است پرندهٔ جاهطلبی را ببینی در حال گرفتن یک کرم. ممکن است سکهٔ بیصاحبی را کف پیادهرو ببینی یا شاهد اولین پرتوهای سپیدهدم باشی و اگر زیادی خوششانس باشی، حتی ممکن است چشمت بخورد به دختر و دودکشپاککنش۱.
نگاه کن! همین حالا هم اینجا هستند، از میان مه صبحگاهی نزدیک میشوند؛ مردی لاغر با جارویی دراز بر شانهاش که با هر قدم او انتهای جارو بالا و پایین میپرد و پشت سرش، دختربچهای سطل به دست که آن مرد را بیشتر از هر کسی در دنیا دوست دارد.
دختر مثل سایه به مرد چسبیده است. اگر مرد از روی چالهٔ آبی بپرد، دختر هم میپرد. اگر مرد جستوخیزکنان از کنار نردهای بگذرد، دختر هم همان کار را میکند. با یک نگاه به آنها میشود فهمید که دختر به مرد تعلق دارد و مرد به دختر. همچنان که از بین خانههای غرق در خواب رد میشوند، بلندبلند آواز میخوانند:
با برس و سطل و دوده و آواز
هر روزه خوششانسی میآورد باز
دودکشپاککن دراز!
نه این آواز آنقدر خاص است و نه صداهایشان آنقدر دلپذیر، اما با هم که میخوانند، عجیبترین اتفاق ممکن رخ میدهد؛ مردم به جای اینکه پنجرهٔ خانههایشان را به روی این صدا ببندند، یکییکی از تختخوابهایشان بلند میشوند، پردهها را کنار میزنند و تصمیم میگیرند دنیا را کمی بیشتر دوست بدارند. پدر و مادرها یکدفعه دلشان برای بغل کردن فرزندانشان پَر میکشد و فرزندان هم با شوق و اشتیاق، آغوش آنها را میپذیرند.
و همهٔ آدمها، پیر و جوان، باقی روز را با زمزمهٔ ملایم آواز دختر و دودکشپاککنش میگذرانند.
حجم
۲۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
نظرات کاربران
اخی ! این کتاب . اولین کتابی بود که من از انتشارات پرتقال گرفته بودم 😶😶😶 خیلی قشنگ بود 😊😊😊
واقعاً کیف کردم با این کتاب👌🏻
واووو وو🥺😍 خیلی قشنگ بود داستان نن و هیولای محافظش( چارلی) و دوکش پاک کن ...........
کتاب بسیار زیبایی بود و مارو به وسوسه میکرد که کتاب رو بخونیم انتشارات پرتقال کتاب های زیبایی داره حتما مطالعه کنید ارزش اینکه وقتتون رو بزارید و بخونید رو داره🤩😇📚
قشنگ بود دوسش داشتم 🍀 نن ی دختر دودکش پاک کنه از زندگی قبلیش ی تیکه ذغال مونده ک تو ی حادثه ای ذغال زنده میشه🪄 و.... کتاب باغبان شب این نویسنده هم محشره 👌
😍😭😍😍😍😍
این کتاب به معنای واقعی دلنشینه... غم انگیزه ولی در عین حال زیباست ... ( و پر از شگفتی😉 ) از اون کتاباست که بعدا دلت میخواد باز بیای سراغش و دوباره و دوباره بخونیش🌠💙 پیشنهاد می کنم حتما آثار دیگه این
این کتاب واقعا از همه نظر عالیه کتابی که ترکیبی زیبا از تخیل و واقعیته و آقای جاناتان آکسییر واقعا نویسنده ی بینظیری هستند که قلمی قوی و جذاب دارند و من کتاب باغبان شب رو هم بهتون معرفی میکنم
من این کتاب روبه شدت توصیه میکنم. توصیف کاراکتر ها وشخصیت های داستان فوقلعاده بود . حس حال خیلی خوبی داره . شخصیت های مورد علاقه ی من توبی ، نن و چارلی هستن . حتما بخونیننننن :)))♡
اصلا مثل اون چیزی که فکر میکردم نبود بلکه خیلی بهتر بود خود داستان یه جنبه غمناک داشت من چند جا اشکم در اومد واقعا که داستان جذاب،غمناک و زیبایی بود خیلی چیزها وجود داره ما با بیتفاوتی از کنارشون رد