کتاب خانه ای روی گورها
معرفی کتاب خانه ای روی گورها
کتاب خانه ای روی گورها داستانی از لینزی کری با ترجمه محمدرضا شکاری است. این داستان جذاب از خانه جدید خانواده تسا میگوید. خانهای که توسط ارواح تسخیر شده است.
درباره کتاب خانه ای روی گورها
تِسا، عاشق خانه و زندگیشان در فلوریدا است. دریا، آب و هوای آفتابی، مدرسه و تمام دوستانش که در فلوریدا هستند. اما حالا که خانواده تصمیم گرفتهاند برای کار به شیکاگو بروند همه چیز تغییر میکند. کمکم اندوه در وجود تسا ریشه میدواند و کمی بعدتر، اندوهش به ترس بدل میشود. خانهای که در شیکاگو انتظار آنها را میکشد، خانهای متعلق به قرن نوزدهم است و اما مشکل، صداهای نامفهوم و چراغهایی است که خود به خود خاموش و روشن میشوند. نقاشیهایی که در دفتر تسا ظاهر میشوند و تصویر دختر شش سالهای که در آینته اتاق تسا افتاده است...
خانه آنها در تسخیر ارواح است ولی مشکل اینجاست که پدر و مادر تسا، حرف او را باور نمیکنند. تسا باید این موضوع را با کمک دوستانش حل کند...
کتاب خانه ای روی گورها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نوجوانان و دوستداران داستانهای پر رمز و راز و ماجراجویانه از خواندن داستان خانهای روی گورها لذت میبرند.
بخشی از کتاب خانه ای روی گورها
باران به شیشه جلوی ون کوچک قراضه ما میخورد و برفپاککنها تند تند کار میکنند تا شیشه تمیز بماند. روشناییهای شهر به چشم خسته من تار میشوند. پنجشنبه، صبح فورت مایرز را ترک کردیم. نوزده ساعت زیر کمربند ایمنی بودم، چهار تا کیک توئینکی خوردم، بیست و یک قسمت تکراری از سیمپسونها را دیدم و یک شب را هم در هتلی نقلی گذراندیم تا اینکه بالأخره به اینجا رسیدیم: شیکاگو؛ شهر پرباد.
پدر و مادرم مدام میگویند دقیقاً همان جایی است که همیشه بهش نیاز داشتیم اما نمیدانستیم وجود دارد. من که معنیاش را نمیفهمم.
بابا با صدایی آنقدر بلند که من بتوانم بشنوم اما نه آنقدر که برادر کوچکم جونا را بیدار کند میگوید: «میدونی چیه، خونهمون اواخر قرن نوزدهم ساخته شده. واسه همین باید یه دستی به سر و روش بکشیم.»
مامان با شوق و ذوق سر تکان میدهد. «میدونم. اما واقعاً ارزشش رو داره. به اون همه چوب اصل فکر کن! اون سقفهای بلند! مثل رؤیاست.»
با بیزاری چشمغره میروم. اینکه رؤیا نیست، اما نمیشود این موضوع را توی کلهشان فرو کرد.
ماشین به شدت از جلوی چیزی در جاده کنار میرود و گردنم را کج میکنم تا ببینم چه بوده. سایهها در تاریکیِ جلوی ما میرقصند. «چی بود؟»
«یه شاخه کوچولو وسط جاده. همهچی مرتبه. دیگه داریم میرسییییم.» بابا این حرف را با همان لحنی میزند که وقتی میخواهد فضا را دلچسب کند آن را به کار میبرد. «اون عقب حالت خوبه، عزیزم؟»
سرم را بلند میکنم اما نمیتوانم قیافهاش را از توی آینه جلو ببینم. تا حدودی خوشحالم. اگر میتوانستم ببینمش، احتمالاً هیجانزده و مشتاق بود، مثل همیشه که درباره اثاثکشی به اینجا صحبت میکند؛ درباره شغل جدیدش.
حجم
۱۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
ترسناک، غمانگیز و هیجانانگیز بود.🙂 داستانش با یک آغاز فوقالعاده شروع شد و با یه پایان فوقالعاده هم تموم شد.
یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم🥺ترسناک نبود اما بیشتر جالب بود💫کتاب های پرتقال همیشه عالین👌🏻من به غیر از پرتقال نشر های دیگه ایی رو هم میخونم😄اما به نظر من پرتقال بهترین کتاب هارو داره😊وقتی این کتاب و تموم
کتاب خیلی عالی ای بود ، درمورد دختری به نام تسا است که خیلی زندگی اش در فلوریدا رو دوست داشت ، اما وقتی آنها به خانه قرن نوزدهمی در شیکاگو آمدن ، وجود تسا پر از اندوه شد و
راستش اولش فکر می کردم که دارم یک کتاب ژانر وحشت می خونم. اما به مرور احساس کردم که کنار شخصیت های کتاب هستم و دارم با اون ها ماجراجویی می کنم. از شما طاقچه عزیز به خاطر قرار دادن کتاب های
بعد از اسباب کشی خانواده وودوارده به شیکاگو، آن ها متوجه حضور موجودی عجیب و مرموز در خانه ی جدید خاکستری شان، می شوند. سروصدا، نورهای لرزان و نقاشی های ایجاد شده روی دفتر طراحی دختر خانواده، تسا، باعث شکل
عالیه این کتاب مثل یه معجون می مونه که ترکیبی از فانتزی و هیجان و ترسناک و لذت بخش داره حتما مطالعه کنین و شما ها نظراتتون رو این زیر برام کامنت کنین❤❤
مطالعه نسخه چاپی ترسناک خیلی نبود فقط هیجان انگیز بود ولی ماجرای جالبی داشت و این کتاب بستگی داره به اینکه چه قدر کتابای ترسناک خوندین اگه زیاد خونده باشین فک نکنم خیلی باهاش بترسین
یک کتاب خیلی زیبا و البته ترسناک یکی هم غم انگیز درمورد دختری که از شهر خودشون نقل مکان می کنن و میان شیکاگو داخل خونه جدیدشون اتفاقات ترسناکی اتفاق میفته حتما مطالعه کنید
این کتاب خیلی عالی بود ، کمی ترسناک و بیشتر مهیج بود من این کتاب رو به شما دوستان پیشنهاد می کنم خودم بسیار از خوندنش لذت بردم . 💙💙
کتاب خیلی قشنگی داشت پایانش هم زیبا بود .زیاد ترسناک نبود فقط ماجرا جویی فوق العاده جالبی داشت...حتما بخونید بهتون پیشنهاد میکنم .👌💜