دانلود و خرید کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم آگوتا کریستوف ترجمه اصغر نوری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم

کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم

معرفی کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم

دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم نوشته‌ی آگوتا کریستوف داستانی خواندنی است که به تبعات ناشی از جنگ جهانی دوم می‌پردازد و از دو برادر می‌گوید که مسیرهای متفاوتی را برای زندگی‌شان انتخاب می‌کنند.

کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم را با ترجمه‌ی روان اصغر نوری بخوانید.

درباره‌ی کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم

آگوتا کریستوف در کتاب دروغ سوم ادامه زندگی لوکاس و کلاوس را پی می‌گیرد.

 کلاوس و لوکاس دو برادر هستند که در دوران جنگ روزهای سختی را می‌گذرانند. بعد از تحمل سختی‌های بسیاری که در جنگ برای هرکسی پیش می‌آید، نزد مادربزرگشان برمی‌گردند. همزمان به سن نوجوانی‌ هم پا گذاشته‌اند و حالا باید برای ادامه‌ی زندگی و مسیرشان انتخاب کنند. آنها در کش و قوس اوضاع کشور و جنگ از یکدیرگ جدا می‌شوند و هر یک به راه خود می‌رود....

 در کتاب دروغ سوم لوکاس از تبعید برمی‌گردد و درصدد است تا برادر دوقلوی خود را پیدا کند. کلاوس زندگی جدیدی را شروع کرده و یک نویسنده است. او برای نوشتن از وقایع زندگی خودش الهام می‌گیرد. 

کریستوف در این اثر اوج نویسندگی خود را به کار می‌گیرد و دروغ سوم پیچیده‌ترین کتاب این سه‌گانه است. زیرا جلد اول از زبان کودکان نقل می‌‌شود، جلد دوم دانای کل راوی کتاب است اما در این جلد گذشته و حال و تخیلات شخصیت‌ها به تصویر کشیده می شوند.

 کریستوف پس از انتشار این سه‌گانه در سال ۱۹۹۲ برنده جایزه انتر شد. 

کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به رمان و ادبیات داستانی به ویژه داستان‌های جنگ جهانی، از خواندن سه‌گانه‌ی دوقلوها لذت خواهند برد.

درباره‌ی آگوتا کریستوف

آگوتا کریستف نویسنده مجاری‌الاصل سوئیسی‌ست که از بزرگ‌ترین نویسندگان معاصر سوئیس به‌شمار می‌رود. او در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۵ در مجارستان به دنیا آمد و در ۱۹۵۶ در پی انقلاب‌های ضدکمونیستی در بیست و یک سالگی با شوهر و فرزند چهارماهه‌اش از کشورش گریخت و در نوشاتل سوئیس ساکن شد. او مدتی را گرفتار افسردگی، تنهایی و کار سخت بود و همین‌ها باعث شد تا از همسرش جدا شود. او بعد از آن به مطالعه زبان فرانسوی پرداخت و آثارش را به زبان فرانسه می‌نوشت. از میان آثار آگوتا کریستوف می‌توان به داستان‌هایی چون «زبان مادری»، «دف‍ت‍ر ب‍زرگ»، «مدرک»، «دروغ سوم» «فرقی نمی‌کند» و «ج‍ان و ج‍و» اشاره کرد.

آگوتا کریستف در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.

بخشی از کتاب دروغ سوم، سه‌گانه‌ی دوقلوها؛ کتاب سوم

من در شهر کوچک کودکی‌ام توی زندان هستم. یک زندان واقعی نیست، یک سلول است توی ساختمان پلیس، ساختمانی که خانه‌ای است مثل خانه‌های دیگر شهر، خانه‌ای با یک طبقه.

سلول من شاید زمانی محل شستن لباس بوده است، در و پنجره‌اش به حیاط باز می‌شوند. میله‌هایی از داخل به پنجره اضافه شده‌اند که لمس شیشه و شکستن آن را غیرممکن می‌کنند. توالت، یک گوشه، پشت پرده‌ای پنهان است. چسبیده به یکی از دیوارها، یک میز هست و چهار صندلی که به زمین پرچ شده‌اند، چسبیده به دیوارِ روبه‌رویی چهار تخت هست که می‌شود خواباندشان. سه تا از تخت‌ها خوابیده‌اند.

من در سلولم تنها هستم. مجرم کمی توی شهر هست و تا یکی پیدا می‌شود، فوراً می‌فرستندش شهر مجاور، به مرکز اداری ناحیه، در بیست کیلومتری اینجا.

من یک مجرم نیستم. اگر اینجا هستم، فقط از این‌روست که مدارکم درست نیستند، ویزای اقامتم دیگر اعتبار ندارد. بدهی هم بالا آورده‌ام.

صبح‌ها، نگهبانم برایم صبحانه می‌آورد، شیر، قهوه و نان. کمی قهوه می‌خورم و می‌روم دوش می‌گیرم. نگهبان صبحانه‌ام را تمام می‌کند و سلولم را تمیز می‌کند. در باز می‌ماند، اگر دلم بخواهد می‌توانم بروم به حیاط. حیاطی است محصور بین دیوارهای بلندِ پوشیده از پیچک و تاک‌های وحشی. پشت یکی از این دیوارها، طرف چپ سلولم وقتی بیرون می‌روی، حیاط سرپوشیدهٔ یک مدرسه هست. صدای بچه‌ها را می‌شنوم که موقع زنگ تفریح می‌خندند، بازی می‌کنند، داد می‌زنند. یادم می‌آید بچه که بودم، مدرسه همین‌جا بود، گرچه من هیچ‌وقت آنجا نرفته‌ام، اما آن‌وقت‌ها زندان جای دیگری بود، این هم یادم می‌آید چون یک‌بار آنجا رفته‌ام.

یک ساعت در روز، و یک ساعت در شب، توی حیاط راه می‌روم. این عادت را از بچگی دارم، از پنج‌سالگی‌ام، همان سالی که مجبور شدم راه‌رفتن را دوباره یاد بگیرم.

این کار نگهبانم را عذاب می‌دهد، چون موقع راه‌رفتن حرف نمی‌زنم و هیچ سؤالی را نمی‌شنوم.

چشم‌ها دوخته به زمین و دست‌ها گره‌خورده در پشت، راه می‌روم، بین دیوارها می‌گردم. زمین سنگفرش است، اما در شکاف بین سنگ‌ها علف می‌روید.

حیاط تقریباً مربع است. پانزده قدم طول، سیزده قدم عرض. با فرض اینکه قدم‌های یک‌متری بردارم، مساحت حیاط صد و نود و پنج متر مربع می‌شود. اما مسلماً قدم‌های من کوتاه‌ترند.

وسط حیاط، میز گردی هست با دو صندلی باغ، و چسبیده به دیوار ته حیاط، یک نیمکت چوبی.

a soul
۱۳۹۹/۰۹/۰۵

دفتر بزرگ و مدرک، ساده، ساده و بسیار ساده بودند. اما اوج پیچیدگی در نهایت سادگیه. ‌ این جلد نشون میده چجوری گول خوردیم، چجوری بین دروغ و راست چرخ خوردیم. وادارمون می‌کنه با مکث، با کنار هم چیدن اون چه

- بیشتر
Mohammad
۱۴۰۱/۰۸/۰۸

(۸-۹-[۱۸۶]) به نظرم داستان با اون کشش و جذابیتی که در جلد اول داشت، پایان قشنگ تری رو می طلبید؛ به هر حال جلد اول بهتر از دوم و دوم بهتر از سوم بود.

reyhaneh
۱۴۰۱/۰۲/۳۰

دو جلد قبلی ساده و خوب بودن اما تو این جلد همه چیز قاطی شد آخرش هم نفهمیدم کدوم راست بود کدوم دروغ. تا آخر ادامه دادم تا شاید معلوم بشه حقیقت چی بوده اما چیزی معلوم نشد. میشه گفت دلچسب

- بیشتر
یونا
۱۴۰۰/۰۹/۲۶

سه گانه را تقریبا در یک روز خواندم.لذت بردم.هر کدام جذابیت خودش را داشت.بهترینش دروغ سوم بود.خوشحالم که این نویسنده را کشف کردم. با وجود سادگی سبک نگارش به خصوص در دو جلد اول، کتاب هایی در خور تأمل و

- بیشتر
ملانی
۱۴۰۱/۰۷/۲۷

خلاف نظر برخی از دوستانی که این جلد را نپسندیدند...باید بگم که اتفاقا نبوغ نویسنده در جلد سوم پررنگ تر از همه دیده میشه. خودم به شخصه پایان های شاد و مثبت را می پسندم ولی با اینکه پایان چندان

- بیشتر
همچنان خواهم خواند...
۱۴۰۱/۰۷/۰۴

به نام خدا الحق که نام کتاب برانزنده آن است. دروغ سوم. نویسنده دیوانه بازی ای که از بخش اول این سه گانه آغاز کرده بود در این بخش به نهایت رسانده! یعنی هرچه در دو کتاب قبل همراه با خواننده رشته

- بیشتر
Mary gholami
۱۴۰۰/۰۷/۲۱

عالی

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۱/۰۷/۱۸

منکه متوجه نشدم آخرشم چی دروغ بود چی حقیقت

کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

کشش وجذابیت لازم برای ادامه دادن ۳جلد را داشت

❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
۱۴۰۰/۰۹/۲۳

جلد سوم کتاب دفتر بزرگ، خوب بود.

یک کتاب، هرچقدر هم که غم‌انگیز باشد، نمی‌تواند به غم‌انگیزی زندگی باشد.
Mohammad
زندگی بیهودگی مطلق است، پوچی، حماقت، رنج بی‌پایان
Mohammad
ـ درختم، دارد می‌میرد.
pejman
من همیشه تنها زندگی کرده‌ام. ـ چرا؟ ـ نمی‌دانم. شاید واسه اینکه هیچ‌کس دوست داشتن را یادم نداد.
pejman
یک کتاب، هرچقدر هم که غم‌انگیز باشد، نمی‌تواند به غم‌انگیزی زندگی باشد.
Dayan
زندگی بیهودگی مطلق است، پوچی، حماقت، رنج بی‌پایان، ابداع یک ناخدا که رذالتش از فهم فراتر می‌رود.
pejman
آدم تا فکر می‌کند، دیگر نمی‌تواند زندگی را دوست بدارد.
pejman
دانستن همه‌چی از این بهتر است که آدم دائم از خودش سؤال بپرسد.
Dayan
یک کتاب، هرچقدر هم که غم‌انگیز باشد، نمی‌تواند به غم‌انگیزی زندگی باشد.
pejman
زندگی‌هایی هست که از غمگین‌ترین کتاب‌ها هم غم‌انگیزترند.
pejman
آن‌وقت‌ها، وقتی رسیدم اینجا، شهر کوچک جذابی بود با دریاچه‌اش، جنگلش، خانه‌های قدیمی کم‌ارتفاعش و پارک‌های بی‌شمارش. حالا، یک بزرگراه دریاچه را قطع کرده، جنگل غارت شده، پارک‌ها ناپدید شده‌اند و ساختمان‌های بلند و تازه، شهر را از ریخت انداخته‌اند. خیابان‌های باریکش تا پیاده‌روها پر شده‌اند از ماشین. جای کافه‌های قدیمی را رستوران‌هایی بی‌سبک یا سلف‌سرویس‌هایی گرفته‌اند که مردم در آنها سریع غذا می‌خورند، گاهی حتی سرپا.
کاربر ۳۷۷۹۸۰۷

حجم

۱۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

حجم

۱۰۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۵۶,۰۰۰
۲۰%
تومان