کتاب مدرک
معرفی کتاب مدرک
کتاب مدرک نوشتهٔ آگوتا کریستف و ترجمهٔ قاسم صنعوی است. انتشارات ناهید این رمان معاصر فرانسوی را منتشر کرده است. این اثر که جلدی از یک سهگانه است، داستانی است پیرامون جنگ جهانی دوم.
درباره کتاب مدرک
کتاب مدرک حاوی یک رمان معاصر است که در هشت فصل نوشته شده است. این رمان جزو یک سهگانه است؛ شامل سه کتاب «دفتر بزرگ» و «مدرک» و «دروغ سوم». این سهگانه در سطح بینالمللی، جایگاه آگوتا کریستف را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان موج نوی ادبیات داستانی اروپا ثابت کرد. این سهگانه با سادگی کمنظیری در ارائهٔ حکایتی چندبخشی، داستان دو برادر دوقلو با نامهای «کلاوس» و «لوکاس» را روایت میکند که در غلوزنجیر اسیر شدهاند؛ اسارتی که استعارهای هنرمندانه است از نیروهایی که از زمان جنگ جهانی دوم، بین «برادران» در بیشتر مناطق اروپا تفرقه انداخته است. این سهگانه با رمان «دفتر بزرگ» آغاز میشود. کلاوس و لوکاس به روستایی مرزی مهاجرت میکنند. مردم آن روستا مادربزرگشان را جادوگر خطاب میکنند. این دو برادر در شهر زندگی راحتی داشتند، اما اکنون باید در محیطی کثیف و با پیرزنی نهچندان دوستداشتنی زندگی کنند. نویسنده شرایط سخت کودکان و آسیبهای روحی و جسمی آنها در طول جنگ را به تصویر میکشد؛ مانند اتفاقی که برای این دو نفر رخ میدهد. ازآنجاکه کتاب «دفتر بزرگ» از زبان دو کودک روایت میشود، زبان و ادبیاتی ساده دارد؛ همین سادگی شما را با خود همراه میکند.
گفته شده است که نویسندگان بسیاری دربارهٔ جنگ جهانی دوم نوشتهاند، اما داستانی که نگاه متفاوتی نسبت به این مسئله داشته باشد اندک است. آگوتا کریستوف در گروه معدود نویسندگانی قرار گرفته است که بهزیبایی از عهدهٔ این موضوع برآمده است. این نویسنده در کتاب دفتر بزرگ زندگی کودکان را در ایام جنگ به تصویر میکشد. او برای نوشتن این کتاب از تجربیات شخصی خود الهام گرفته است. بسیاری میدانند که جنگ تبعات وحشتناکی دارد اما کمتر کسی به فکر آسیبپذیرترین گروه که همان کودکان هستند میافتد. رمان حاضر در سال ۱۹۸۶ میلادی منتشر شد و در همان سال جایزهٔ ادبی کتاب اروپا را به دست آورد.
خواندن کتاب مدرک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان (جلدی از یک سهگانه) پیشنهاد میکنیم.
درباره آگوتا كريستوف
آگوتا كريستوف (Agota Kristof) در ۳۰ اكتبر ۱۹۳۵ و در شهر Czikvand در مجارستان به دنيا آمد. در سال ۱۹۵۶ همراه با همسرش از مجارستانِ لهشده زير بار ديكتاتوریِ كمونيسم فرار كرد و به سوئيس پناهنده شد و شهر نوشاتل واقع در بخش فرانسویزبان اين كشور را برای زندگی برگزيد. در ۲۱سالگی، نوزادی چندماهه در بغل و یک لغتنامه تنها سلاحهای او بود؛ در مواجه با تبعيد، تنهایی و دنيای تازهای كه هيچچيز از آن نمیدانست و زبان فرانسه كه ناگزير بود آن را ياد بگيرد. او گاه شعرهایی به زبان مجارستانی میسرود، همزمان با كار يكنواخت در یک كارخانهٔ ساعتسازی به يادگيری زبان فرانسه ادامه داد. از سال ۱۹۷۰ نوشتن به زبان فرانسه را آغاز كرد. اولين آثار او نمايشنامههای كوتاهی بود كه توسط گروههای آماتور شهر نوشاتل به روی صحنه میرفت و بعضیهایشان هم در راديو اجرا شد. در كنار اين نمايشنامهها، در اين دوره داستانهایی هم نوشت كه بعدها در مجموعهٔ «فرقی نمیكند» (۲۰۰۵) چاپ شد. تا سال ۱۹۸۶، در دنيای ادبيات فردی تقريباً ناشناخته بود؛ تا اينكه همانسال انتشارات معتبر Seuil فرانسه، اولين رمان او را با نام «دفتر بزرگ» چاپ كرد. پس از تريلوژی موفق «دوقلوها»، كريستوف رمان «ديروز» (۱۹۹۵) و كتابی حاوی یک داستان و یک نمايشنامهٔ كوتاه به نام «كجایی ماتياس» (۲۰۰۵) و مجموعه نمايشنامهٔ «هيولا» (۲۰۰۷) را منتشر کرد. او برای مجموعهٔ آثارش، جايزهٔ معتبر شيلر كشور سوئيس را دريافت كرد و پس از چند سال بيماری و عزلت، در ۱۷ ژوئيهٔ ۲۰۱۱ در شهر نوشاتل درگذشت. «دفتر بزرگ» و «مدرک» و «دروغ سوم» سهگانهٔ او است.
بخشی از کتاب مدرک
«کتابفروشی به سالن مطالعه مبدل شده. چند بچه عادت کردهاند برای خواندن یا نقاشی به آنجا بیایند، بچههای دیگری هم وقتی سردشان میشود، یا چون مدت درازی در برف بازی کردهاند خسته شدهاند، به آنجا میآیند. اینها حداکثر یک ربع ساعت، مدتی که بتوانند خودشان را گرم کنند میمانند و در این مدت کتابهای مصور را ورق میزنند. بچههایی هم هستند که به ویترین مغازه نگاه میکنند و بهمحض اینکه لوکاس بیرون میرود که به درون دعوتشان کند، میگریزند.
گهگاه ماتیاس از آپارتمان بیرون میآید، با کتابی در کنار لوکاس جای میگیرد. پس از یک یا دو ساعت به آپارتمان به بالا میرود و بعد برای بستن مغازه میآید. هرگز با بچههای دیگر درنمیآمیزد. وقتی همه بچهها رفتهاند، ماتیاس از نو به کتابها نظم میدهد، سبد کاغذهای باطله را خالی میکند، صندلیها را روی میزها میگذارد و پارچه زمینشویی را روی زمین کثیف میکشد. همچنین حسابها را میکند:
ـ باز از ما هفت مداد رنگی، سه کتاب دزدیدهاند و دهها ورق کاغذ تلف کردهاند.
لوکاس میگوید:
ـ مهم نیست ماتیاس. اگر تقاضا میکردند همهشان را به آنها هدیه میکردم. آنها کمرو هستند، ترجیح میدهند بهطور نهانی بردارند. اهمیت ندارد.
نزدیک اواخر بعدازظهر، هنگامیکه همه ساکت کتاب میخوانند، ماتیاس یک ورق کاغذ به مقابل لوکاس پیش میراند. در آن نوشته شده: «به این زن نگاه کن!» در آنسوی ویترین، در تاریکی خیابان، پرهیب زنی، پرهیب بیچهرهای به سالن روشن کتابفروشی نگاه میکند. لوکاس برمیخیزد و پرهیب ناپدید میشود. ماتیاس پچپچکنان میگوید:
ـ همهجا تعقیبم میکند. در زنگهای تفریح، از بالای حصار حیاط مدرسه نگاهم میکند. در راه بازگشت، پشت سرم قدم برمیدارد.
لوکاس میپرسد:
ـ با تو حرف میزند؟»
حجم
۱۲۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۲۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه