بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همگام با نیچه | طاقچه
تصویر جلد کتاب همگام با نیچه

بریده‌هایی از کتاب همگام با نیچه

نویسنده:جان کاگ
انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۳.۴از ۷ رأی
۳٫۴
(۷)
خدا از مدت‌ها قبل در حال مرگ بوده است. یورش مداوم نیروهایی مانند پیشرفتِ علم، عصرِ روشنگری، زایشِ سرمایه‌داری مدرن، مصرف‌گرایی افراطی، مشروعیت‌بخشی به دولت ایمان ما به خداوند را از بین برده است. در این شرایط خدا هیچ شانسی نداشت. مرگ خدا اتفاق خوشایندی نبوده که در خور جشن و سرور باشد، بلکه در بهترین حالت خلائی ایجاد کرده که باید پر شود. همان‌طور که داستایوفسکی برای نخستین بار به آن اشاره کرد و گفت در غیاب او همه‌چیز مجاز است؛ باید کاری جدید انجام شود. زرتشت امیدوار است بتواند به همراه گروه کوچکی از جان‌های آزاده این کار را انجام دهد: از طریق آموزه‌های «ابرانسان»، درس غلبه بر خویشتن. در دنیای پساالهیات غلبه بر خویشتن یکی از معدود اهدافی است که برجای مانده است
علی۱۳۵۷
«ارسطو گفته است تنها زندگی‌کردن مستلزم آن است که شخص حیوان یا خدا باشد. گزینه سوم را از قلم انداخته است: باید هر دو باشد، یعنی فیلسوف.»
علی۱۳۵۷
‫روح آزاد، تسلط بر خویشتن و پیروی نکردن از دیگران ویژگی قهرمان وجودی نیچه است که وحشت‌زده‌ات می‌کند و در همان حال، الهام می‌بخشد.
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰
کاوش ژرف در فردگرایی، شک‌گرایی، کمال‌گرایی و بت‌شکنی نیچه و همچنین فرار هر چه سریع‌تر او از آسایش‌های رابطه‌ای پایدار باید تا حدی از دیدگاه آسیب‌شناسی روانی بررسی شود. این همان چیزی است که خواننده در زرتشت به کشف آن نائل می‌شود.
علی۱۳۵۷
در زیرِ ارزش‌ها و آرمان‌هایی که مدرنیته را هدایت می‌کنند چیست؟ زیر این نقاب چیست؟ نیچه در غروب زندگانی کاری‌اش می‌خواست سرچشمه‌ای را که در زیر است کشف کند. آن سال برای مردی در میانه دهه چهل زندگی‌اش سالِ خوشی نبود. به گفته نیچه نگاه‌کردن به گذشته به دلایلی بسیار دشوار و ناخوشایند است. نیچه در تبارشناسی چنین می‌گوید: «ما ناگزیر با خود بیگانه می‌مانیم و خود را درنمی‌یابیم. ما باید خود را درست به جا نیاوریم و تا ابد این اصل بر ما فرمان رانَد که «هیچ‌کس دورتر از خود با خود نیست» آنجا که پای خودمان در میان است، ما کجا و شناخت کجا!» خودشناسی کامل از دیدگاهِ روش‌شناختی ناممکن است، اما تبارشناسی نیچه از خوانندگان می‌خواهد خوب به گذشته نگاه کنند تا دریابند که چه چیزی می‌توانند بشوند. وقتی کسی به گذشته نگاه می‌کند، بعید نیست چشمش به چیزهای ناخوشایند بیفتد. نیچه استدلال می‌کند که با وجودِ همه ظواهرِ دلپذیر، تاریخِ دنیای غرب داستانِ خاموش ناکامی‌هاست؛ دردی مزمن که در زیرِ نظمِ زندگی مدرن مدام سرکوب شده است.
علی۱۳۵۷
نیچه در مرز جنون نائل به کشف فلسفه‌ای تازه شد؛ فلسفه‌ای که ما را تعلیم نمی‌دهد، بلکه به وحشت می‌اندازد. نیچه در کتاب دجال از ما می‌خواهد برای مواجهه با پرسش‌هایی که هیچ‌کس جرأت رویارویی با آن‌ها را ندارد، برای پرورش شجاعت در برابر ممنوعیت‌ها، به ماهیت و زایش قدرت بیندیشیم.
علی۱۳۵۷
‫«برای خویش اهدافی والا و اصیل بیافرین و در راه دستیابی به آن‌ها هلاک شو! زیرا در زندگی هدفی والاتر از نابودی در راه رسیدن به اهداف بزرگ و ناممکن نمی‌شناسم.» ‫ فردریش نیچه، واپسین شطحیات، ۱۸۷۳
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰
‫«آن‌کس که به درجه‌ای از آزادی فکری رسیده است، احساسی جز آوارگی بر روی زمین نخواهد داشت، اما نه در مقام مسافری که می‌خواهد به مقصدی نهایی برسد؛ زیرا چنین مقصدی وجود ندارد.» ‫ نیچه، انسان بسیار انسانی، ۱۸۷۳
کاربر ۵۲۶۸۷۳۰

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۲۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان