دانلود و خرید کتاب دروغگوهای دوست داشتنی رایان هالیدی ترجمه رضا اسکندری‌آذر
تصویر جلد کتاب دروغگوهای دوست داشتنی

کتاب دروغگوهای دوست داشتنی

معرفی کتاب دروغگوهای دوست داشتنی

کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی نوشته رایان هالیدی، درباره‌ی فریب دنیای رسانه است. چیزی که امروزه تقریبا تمام کارهای ما بر اساس آن می‌چرخد و هالیدی به شما توضیح می‌دهد که تمامش، دروغی بیش نیست. 

کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی را می‌توانید با ترجمه‌ای روان از رضا اسکندری آذر بخوانید. 

درباره‌ی کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی

چندوقت پیش در یکی از پادکست‌های رادیویی معتبر، سوالی مطرح شد که از مردم می‌پرسید به نظر شما وضع دنیا چگونه است؟ این سوال درباره‌ی چیزهای مختلف مانند وضعیت کار، فقر، گرسنگی، امکانات رفاهی و ... بود. تعداد بسیار زیادی از مردم، بر اساس آنچه که در اخبار دیده بودند یا در رسانه‌های مختلف خوانده بودند، وضعیت دنیا را بسیار بد می‌دانستند. در حالی که کسی که سوال را مطرح کرده بود، به خوبی می‌توانست با ارائه‌ی آمار و ارقام مستند به مردم دنیا ثابت کند وضعیت دنیا، بسیار بهتر از چیزی است که فکر می‌کنند. در حقیقت ما در تمام عمر، فریب دنیای رسانه را می‌خوریم. این دروغگوهای دوست‌داشتنی به خوبی می‌دانند چطور می‌توانند حرفشان را به کرسی بنشانند. 

رایان هالیدی در کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی درباره‌ی انحطاطی صحبت می‌کند که جهان مجازی به آن گرفتار شده است. کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی در دو بخش به دو مساله‌ی خیلی مهم رسانه‌ها می‌پردازد: بخش اول، چگونگی فرآیند دست‌کاری کردن اخبار در جهان امروز را تشریح می‌کند و در بخش دوم می‌بینیم که دست‌کاری اخبار چه نتایجی دربر خواهد داشت.

کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی اثری عالی برای تمام کسانی است که در رسانه‌ها فعالیت می‌کنند. کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی همچنین می‌تواند سواد رسانه‌ای شما را بالا ببرد. 

بخشی از کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی

اگر بخواهید ملاحظه به خرج بدهید، احتمالاً می‌گویید شغل من بازاریابی و روابط عمومی، یا استراتژی آنلاین و تبلیغات است. اما این پوشش مؤدبانه‌ای است برای مخفی کردن یک حقیقت تلخ. من، اگر بخواهم رک و بی‌پرده بگویم، مسئول فریب رسانه‌ها هستم؛ پول می‌گیرم تا مردم را فریب بدهم. کار من این است که دروغ تحویل رسانه‌ها بدهم تا آن‌ها هم دروغ تحویل شما بدهند. من کلک سوار می‌کنم، رشوه می‌دهم و برای نویسنده‌های پرفروش و برندهای میلیارد دلاری پارتی‌بازی می‌کنم و برای این کار از شناختی که از اینترنت دارم، سوءاستفاده می‌کنم.

من از راه تبلیغات میلیون‌ها دلار راهی وبلاگ‌ها کرده‌ام. خبرهای دست‌اول و داغ را به جای برنامهٔ تلویزیونی صبح به‌خیر آمریکا تحویل وبلاگ‌ها دادم و وقتی این ترفندم نتیجه نداد، اعضای خانواده‌شان را اجیر کردم. وبلاگ‌نویس‌ها را به سرتاسر کشور رسانده‌ام، با خریدن ترافیک مخاطب، درآمدشان را به سقف رسانده‌ام، اخبار را برایشان نوشته‌ام، انواع کلک‌ها را سوار کرده‌ام تا توجهشان را جلب کنم و با دعوت به رستوران‌های گران‌قیمت و دادن اخبار داغ دست‌اول، سبیلشان را چرب کرده‌ام. احتمالاً کلی کارت هدیه و تی‌شرت برای وبلاگ‌نویس‌های مُد فرستاده‌ام تا لباس تن مردم کشورهای کوچک کنند.

و چرا تمام این کارها را انجام داده‌ام؟ چون این تنها راه موجود بود. این کارها را کردم تا آن‌ها را به منابع تبدیل کنم؛ منابعی که بتوانم روی آن‌ها به نفع مشتریانم تأثیر بگذارم و به آن‌ها جهت بدهم. من از وبلاگ‌ها برای تحت کنترل درآوردن اخبار استفاده کردم...


Hamed Khalilian
۱۳۹۹/۰۷/۲۶

موضوع کتاب خوب و جالب‌بود. مطلب مهمی رو توضیح میداد. اما به نظر من ترجمه روان نبود. به علاوه کتاب بیش از حرف های تکراری میزد. تمام مطلب‌کتاب‌رو میشد در ۱۰۰ صفحه به خوبی توضیح داد.

hossein
۱۴۰۱/۰۱/۳۱

عالی بود باید بگم نوشتن این حرفا جرئت میخواد. و وقتی کسی جرئت نوشتن این مطالب رو به خودش داده ، پس باید خونده بشه .

ر.د.ب
۱۴۰۰/۱۱/۱۶

کتاب جالب بود. پشت پرده دنیای رسانه های مدرن را رو میکنه و چشم آدم را باز میکنه. ولی یک جاهایی فهمیدنش برای من که اطلاعات زیادی از اقتصاد و فرهنگ آمریکا و اروپا ندارم، سخت بود. ترجمه هم در

- بیشتر
1
۱۳۹۹/۱۰/۱۴

اول اینکه ممنون که گذاشتین تو کتابخانه بی نهایت قبل از اینکه بخرم خیلی دوستش داشتم دوم من فکر می کردم خیلی بهتر از این که هست باشه من خوشم نیومد

تمام اخبار برتر آن‌هایی هستند که بین مردم دودستگی می‌اندازند. اگر کاری کنید که این سه چیز (رفتار، اعتقاد و دارایی مردم) تهدید شوند، اخبارتان مثل ویروس منتشر می‌شود.
M.S.Rostami
«آن‌قدر با قوانینشان بازی می‌کنیم تا بازی، بازیِ ما شود.» اورسون اسکات کارد؛ فیلم بازیِ اِندِر
blogofski
روی پروفایلی که لایکی دریافت نمی‌کند (یا توئیت هوشمندانه‌ای که به اشتراک گذاشته نمی‌شود) دقیقاً برابر است با جوکی که کسی به آن نمی‌خندد. در این حالت باید مجدداً روی آن فکر کنید و از نو آن را بنویسید. به‌این‌ترتیب ما در فضای آنلاین، خودِ واقعی‌مان را نشان نمی‌دهیم، فقط نقابی را نشان می‌دهیم که برای هم‌خوانی با عقاید اطرافیان به‌صورت زده‌ایم.» نیل استراس؛ وال‌استریت ژورنال
☆Nostalgia☆
شخصاً شیفتهٔ نوشتهٔ نیکولاس شامفورت، نویسندهٔ فرانسوی، هستم که معتقد بود سلیقهٔ عامهٔ مردم بدترین سلیقهٔ ممکن است. شامفورت دراین‌باره می‌نویسد: «می‌توان با اطمینان گفت که تمام افکار و عقایدی که عامهٔ مردم دارند، عین حماقت است، چون از همین راه توانسته بین توده‌ها جا باز کند.» موضوع از نظر بازاریاب‌ها هم دقیقاً به همین شکل است، چون خلق کردن حماقت از هر چیز دیگری راحت‌تر است.
☆Nostalgia☆
«شارلاتان‌ها، کلاه‌بردارها، جنگ‌طلب‌ها و تروریست‌ها تنها در شرایطی شکوفا می‌شوند که عموم مردم از دسترسی مستقل به اطلاعات محروم هستند.
blogofski
در دنیای وب، شما نیاز ندارید قبل از گزینش محتوای حرف‌هایتان، اول به سخنان دیگران گوش کنید. این دقیقاً همان بلایی است که فرهنگ وب سرتان می‌آورد. روان‌شناسان این پدیده را «اختلال نارکوتیک» می‌نامند که در آن افراد هیاهوی رسانه را با دانش واقعی اشتباه می‌گیرند و وقت تلف کردن را انجام دادن کار مفید می‌دانند.
blogofski
این ایده که وب به مردم قدرت می‌دهد چرندی بیش نیست. تمام محتوایی که شما در فضای آنلاین مصرف می‌کنید، جوری بهینه‌سازی شده است که شما را معتاد خود کند. محتوا جوری مهندسی شده است که شما رویش کلیک کنید، نگاهی به آن‌ها بیندازید یا پیدایش کنید، درست مثل یک تله یا طعمه که حواستان را پرت کند و گیرتان بیندازد. وبلاگ‌ها آمده‌اند تا شما را بازی بدهند، زمانتان را بدزدند و به شرکت‌های تبلیغاتی بفروشند. این کار هرروزشان است.
blogofski
وینستون چرچیل زمانی دربارهٔ مماشاتگران دورهٔ خودش نوشت: «همه‌شان خیال می‌کنند اگر به اندازهٔ کافی به کروکودیل غذا بدهند، خودشان آخرین نفر خوراکش خواهند شد.»
blogofski
آنچه فکر می‌کنیم می‌دانیم، درنهایت کاشف به عمل می‌آید که هیچ پایه و اساسی ندارد، یا حتی بدتر از آن گمراه‌کننده و یک تزیین بی‌خود است. حقایق ما واقعی نیستند، سلایقی‌اند در لباس حقایق. سلایق ما هم سلایق نیستند؛ احساساتی‌اند که مثل سلایق به نظر می‌آیند. دانش ما دانش نیستند؛ فقط نمادهایی‌اند که هول‌هولکی سرهم‌بندی شده‌اند.
blogofski
«حقیقت مثل مارمولک است؛ دمش را توی مشت ما جا می‌گذارد و خودش فرار می‌کند، درحالی‌که خوب می‌داند دمش در چشم‌برهم‌زدنی از نو رشد خواهد کرد.» ایوان تورگنیف خطاب به لئو تولستوی
blogofski
وقتی ذهن انسان توضیحی محتمل را برای موضوعی می‌پذیرد، همان توضیح چهارچوبی برای تمام اطلاعات دریافت‌شده بعد از آن می‌شود. ما به‌طور ناخودآگاه تمایل داریم تمام اطلاعاتی را که متعاقباً دریافت می‌کنیم، در همان چهارچوب جای دهیم، حالا چه در آن بگنجند و چه نگنجند. روان‌شناسان این پدیده را «استحکام شناختی» می‌نامند. در این حالت، حقایقی که باور اولیه را ساخته‌اند دیگر وجود ندارند، اما نتیجه‌گیری بر قوت خود باقی می‌ماند. باور عمومی ما دربارهٔ موضوع همچنان روی زیربنای فروریخته‌اش شناور است. بیش‌انباشتگی اطلاعات، مشغولیت دائم ذهن، سرعت و احساسات، تماماً به این پدیده دامن می‌زنند. این عوامل باعث می‌شوند ما سخت‌تر باورهایمان را تغییر دهیم و ذهنمان را باز کنیم
blogofski
مطالعه‌ای با عنوان «وقتی تصحیح با شکست مواجه می‌شود» در دانشگاه میشیگان انجام گرفت. پژوهشگران حوزهٔ سیاست نظیر برندن نایهن و جیسون ریفلر اصطلاحی برای این پدیده ابداع کردند به‌نام «اثرِ سوگیری تأییدی». در این تحقیق ابتدا به سوژه‌های آزمایش مقاله‌ای با محتوای جعلی نشان دادند و برای نیمی از سوژه‌ها اصلاحیه‌هایی در انتهای مقاله گنجاندند که یکی از ادعاهای اصلی مقاله را تکذیب می‌کرد، درست مثل همان چیزی که در انتهای یک پست خبری می‌بینید. بعد از تمام سوژه‌ها خواستند به باورهایشان دربارهٔ ادعاهای موجود در مقاله امتیاز دهند. جالب است که کسانی که اصلاحیهٔ انتهای مقاله را دیده بودند، بیشتر از دیگران به موارد ادعاشده در متن مقاله باور داشتند و سفت و سخت‌تر از سوژه‌های دیگر، به باورشان چسبیده بودند. به عبارت دیگر، تصحیح محتوا نه‌تنها خطا را درست نمی‌کند، بلکه به واسطهٔ اثر سوگیری تأییدی، به برداشت اشتباه قوت می‌بخشد.
blogofski
ذهن انسان، به قول روان‌شناس‌ها، «اول باور می‌کند و بعد ارزیابی.»
blogofski
هزیود، شاعر یونان باستان، زمانی نوشته است: «شایعه و غیبت باری است که می‌توان به‌راحتی از روی زمین برداشت، اما حمل کردن و زمین گذاشتنش بسیار دشوار است.»
blogofski
امروزه، لغت طاغوت هم برای توصیف کردن رسانه کافی نیست. آن‌هایی که بین هشت تا هجده سال دارند، تقریباً روزانه هشت ساعت آنلاین هستند و تازه پیامک دادن و تلویزیون تماشا کردن در این رقم لحاظ نشده است. مردم آمریکا جمعاً روزانه پنجاه میلیارد دقیقه روی فیس‌بوک وقت تلف می‌کنند، تقریباً یک‌چهارم زمان وب‌گردی مردم در شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌ها تلف می‌شود. وبلاگ‌ها در طول یک ماه در حدود ۱۵۰ میلیون ویدئو به خورد کاربرانشان می‌دهند. پس تعجبی ندارد که عوام تسلیم رسانه‌های آنلاین هستند و بی‌عاطفگی بیداد می‌کند؛ رسانه عمداً حواس همه را پرت کرده است.
blogofski
ما زمانی با ساده‌لوحی تمام باور داشتیم که وبلاگ‌ها به دموکراسی کمک می‌کنند. فکر می‌کردیم مخاطب وب، برخلاف مخاطب تلویزیون، مصرف‌کنندهٔ منفعل نیست. خیال می‌کردیم وبلاگ یعنی دخیل بودن مردم و فعالیت شهروندی. وبلاگ‌ها جوری به نظر می‌آمدند انگار قرار بود ما را از دنیای کثیف و پر از تعصب، درگیری، بازی خوردن و برانگیزش احساسات که رسانه ایجاد کرده بود، رها کنند. اما دقیقاً همان‌طور که جیمز فنیمور کوپر در قرن نوزدهم عنوان کرد، «اگر روزنامه‌ها برای سرنگون کردن طاغوت مفید هستند، فقط برای این است که نظام طاغوتی خودشان را پایه‌گذاری کنند.»
blogofski
تکذیب در فضای آنلاین هیچ معنا و ارزشی ندارد.
blogofski
«ما کشوری هستیم که افکار عمومی اداره‌مان می‌کند و افکار عمومی را مطبوعات اداره می‌کنند، بنابراین آیا فهمیدن اینکه چه چیزی مطبوعات را اداره می‌کند، امری حیاتی نیست؟»
blogofski
مطالعات نشان می‌دهد کودکان هرچه بیشتر در فضای آنلاین وقت تلف کنند نمراتشان بدتر می‌شود. طبق گفتهٔ نیلسن، کسانی که بیشتر از همه در فضای آنلاین وقت تلف می‌کنند، ۲۶ درصد بیشتر احتمال دارد دربارهٔ سیاست و وقایع جاری نظر بدهند، با اینکه آن‌ها دقیقاً همان افرادی هستند که نظرشان کمترین اهمیت را دارد.
M.S.Rostami
به قول کریس هجز، فیلسوف و خبرنگار: «در عصر تصاویر و سرگرمی، در عصر ارضای آنی احساسات، ما صداقت و واقعیت را نه جست‌وجو می‌کنیم و نه می‌خواهیم. واقعیت چیز پیچیده‌ای است. واقعیت حوصله‌سربر است. ما نمی‌توانیم با پیچیدگی‌هایش کنار بیاییم و البته تمایلی هم به این کار نداریم.»
☆Nostalgia☆

حجم

۳۴۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۳۴۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۱۳۸,۰۰۰
تومان