کتاب کم عمق ها
معرفی کتاب کم عمق ها
کتاب کم عمق ها؛ اینترنت با مغز ما چه میکند؟ نوشتهٔ نیکلاس کار است و با ترجمهٔ امیر سپهرام در انتشارت مازیار منتشر شده است.
درباره کتاب کم عمق ها
کتاب کم عمق ها کتابی است بسیار ارزشمند و نتیجه تحقیقی گسترده و میانرشتهای در باب تأثیر فناوری اطلاعات، بهویژه اینترنت و دیگر فناوریهای وابسته بر ساختار و شیوهٔ تفکر بشر و در نتیجه شیوهٔ مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران. نویسنده در بخشهای مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوریهای فکری، نقش موتورهای جستجوی و بهخصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط میپردازد تا بتواند دلیل و نحوهٔ تأثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بیحوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردمِ قرن بیست و یکم سطحیتر از گذشته مطالعه میکنند و با این که حجم بیشتری از اطلاعات در دسترسشان است، کمعمقتر شدهاند.
نویسنده تلاش کرده بیطرف بماند، به حقایق علمی و پژوهشی اکتفا کند و از ابراز نظر احساساتی بپرهیزد، در تمام بخشهای کتاب از نتیجه مطالعاتش نتیجه منطقی بگیرد و با ارجاع به پژوهشها و نوشتههای فراوان، به علل کاهش تمرکز و گرایش به خواندن متون کوتاه، بهصورت هایپرلینکی و پرشی، در نسل اینترنت بپردازد و خطر کمعمق شدن را نشان دهد.
خواندن کتاب کم عمق ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به مباحث علمی و فناوری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کم عمق ها
«فردریش نیچه بیچاره شده بود. کودکوار بیمار بود و هیچ وقت از صدمات ناشی از سقوط از اسب که در زمان خدمتش در واحد سوارهنظام توپخانه ارتش پروس در دهه بیستم زندگیاش رخ داد، بهبود پیدا نکرد. در سال 1879 وضع مزاجیاش رو به وخامت گذاشت و مجبور شد شغل استادی زبانشناسی تاریخی در دانشگاه بازل را ترک کند. تنها سی و چهار سال داشت که، در جستجوی رهایی از ناخوشیهایش، گشتوگذار در اروپا را آغاز کرد. وقتی هوای سرد پاییزی از راه میرسید به سواحل مدیترانه در جنوب رو میآورد و در فصل بهار دوباره به شمال، به آلپ سویس یا به خانه مادریاش در لایپزیگ، برمیگشت. در اواخر 1881 اتاقی زیرشیروانی در بندر جنوآی ایتالیا اجاره کرد. بیناییاش رو به افول گذاشته بود و تمرکز کردن بر یک صفحه به مدت طولانی برایش کاری طاقتفرسا و دردآور شده بود، که غالبا موجب سردردهای شدید و حتی حملههای تهوعآور در او میشد. مجبور شد نوشتن را به حد اقل برساند و ترسش از این بود که مجبور شود کلا آن را کنار بگذارد.
وقتی راه چاره دیگری به فکرش نرسید، یک ماشین تحریر توپ تحریر هنسن دانمارکی سفارش داد و هفته اول سال نو میلادی درِ منزل تحویلش گرفت. این ماشین تحریر، که چند سال قبلتر توسط هانس راسموس یوهان مالینگ هنسن، مدیر موسسه سلطنتی افراد کر و لال در کپنهاگ، اختراع شده بود، به طرز عجیبی زیبا و شبیه یک جاسنجاقی طلایی زینتکاری شده بود. پنجاه و دو کلید، شامل حروف کوچک و بزرگ، اعداد و نقطهگذاری، به شکل متحدالمرکز از سر این توپ بزرگ بیرون زده بودند و کل طراحی علمی دستگاه به گونهای بود که کارآمدترین تحریر را ممکن میکرد. درست زیر کلیدها یک ورقه فلزی خمیده قرار داشت که صفحه کاغذ تحریر را نگه میداشت. با استفاده از یک سیستم چرخدندهای نبوغآمیز، ورقه فلزی با ضربه هر کلید به اندازه یک حرف به پیش میرفت. با تمرین کافی، هر کسی میتوانست تا هشتصد حرف در دقیقه را تایپ کند. چنین سرعتی، ماشین تحریر هنسن را سریعترین ماشین تحریری میکرد که تا آن زمان ساخته شده بود.
ماشین تحریر، دستکم برای مدتی، به داد نیچه رسید. وقتی به تایپ کردن مسلط شد، میتوانست با چشم بسته و تنها با سر انگشتانش بنویسد. اکنون باز کلمات میتوانستند از ذهنش به کاغذ منتقل شوند. وی چنان مجذوب این دستگاه شده بود که حتی چکامهای هم برایش سرود:
«توپ تحریر چیزی است چونان من: برساخته از آهن
و باز چه مهیا برای سفرهای پیچاپیچ.
در وفور، صبر و نزاکت بایسته است،
و انگشتانی ظریف تا به کارمان گیرد.»
در ماه مارس یک روزنامه برلینی گزارش کرد که نیچه «حالش بهتر از همیشه است» و به خاطر ماشین تحریرش «فعالیتهای نویسندگیاش را از سر گرفته است.»
اما دستگاه تاثیر ظریفتری هم بر کار او داشت. یکی از نزدیکترین دوستانش، هاینریش کوزلیتز، نویسنده و آهنگساز، متوجه تغییری در سبک نوشتار او شد. نثر نیچه تنگتر و تلگرافیتر شده بود. نوعی زورمندی تازه در نثر دیده میشد؛ گویی نیروی آهنین ماشین، از طریق یک ساز و کار متافیزیکی اسرارآمیز، به کلماتی که روی کاغذ میفشرد، منتقل میشد. کوزلیتز در نامهای، این تغییر را چنین به او متذکر شده بود که «شاید از طریق این ابزار به لهجه جدیدی دست پیدا کنی. افکار خود من در موسیقی و زبان، اغلب به کیفیت قلم و کاغذ وابسته است.»»
حجم
۲۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
سلام، ضمن تشکر همیشگی از اپلیکیشن بینظیر و محبوب طاقچه، من یک پیشنهاد سازنده کوچک دارم. طاقچه قسمتی دارد به نام «امروز برای شما» که براساس سلائق هر عضوی کتابهایی را پیشنهاد میکند. این یعنی طاقچه با الگوریتمهایی بر اساس سایر
این که با تمام کردن هر کتابی زندگی جدید با دیدگاهی متفاوت از قبل از آن را تجربه خواهیم کرد امری اجتناب ناپذیر است. ولی نیکلاس کار با بینش قوی نسبت به فناوری و تاثیرش در نحوه تفکر ما تاثیری
با سلام من این کتاب رو نسخه زبان اصلیش رو خوندم. متنش بسیار قابل فهم با مثالهای خیلی زیاد و ساده بود جوری که حتی اگر هم بعضی وقتا متن رو نمی فهمیدم مثالهاش واقعا به فهم مطلب کمک میکردند.
یه مشکل بزرگی که در ترجمش وجود داره اینکه همه چی رو ترجمه کرده حتی www یا cd writer رو ترجمه کرده و بخشای زیادیش رو آدم به همین خاطر اصلا نمیفهمه چی گفته
این کتاب عمیقا دیدگاهم رو نسبت به نحوه استفاده از تکنولوژی تغییر داد
میتوانم بگم ، وای چه کتاب خوبی و از آنجایی که تو کتاب میگه ما در دنیای اینترنت گویی میبایست برای هر مطلبی فوری نظرمان را اعلام کنیم من هم هنوز کتاب را تمام نکرده فوری نظرم رو میگم برای من
چند سال پیش در برنامه معرفی کتاب شبکه 4 معرفی کرده بود و مشتاقانه دنبال فرصتی برای مطالعه بودم.کتاب خوبی بود و دید متفاوتی از دنیای دیجیتال به انسان می دهد.
این کتاب بهتره یا ترجمه ای ک نشر گمان دادع؟!((اخه جالبه ک قیمت این یکی نصف اونه!! با اینکه هر دوشون ی کتاب ا زی نویسندن و فقط فرقشون تو ترجمه و انتشاراتشه😐و ا زاون هم جالبتر اینکه تعداد صفحاتشون
مطالعه ی این کتاب را به همه توصیه ی می کنم. من شخصاً بعد از مطالعه این کتاب، ارزش انعطاف پذیری شگفت انگیز مغز و لزوم حفاظت از آن در مقابل تغییرات ناخواسته را درک کردم.
به صورت کاغذی مطالعه کردم بسیار کاربردی هست خصوصا بخش تحقیقاتی که در کتاب بهش اشاره شده