کتاب من لوسی بارتون هستم
معرفی کتاب من لوسی بارتون هستم
کتاب من لوسی بارتون هستم تازهترین اثر الیزابت استروت، نویسنده برجسته و برنده جایزه پولیتزر برای مجموعهداستان آلیو کیتریج است. این کتاب را مریم سرلک ترجمه کرده است و دارای سبک و سیاق دلنشین و صمیمانهای در روایت و پیشبرد داستان است.
درباره کتاب من لوسی بارتون هستم
این رمان حولِ محور یک زمان پنج شبانهروزی میگردد که مادر و دختری برای اولین بار مجال گفتوگویی صمیمانه مییابند و نویسنده با روایتهای استادانه، ذهن خواننده اثرش را در زمانها و مکانهای مختلف برای کاوش در آنچه ماجرای زندگی مینامیم همراهی میکند. الیزابت استروت در سال ۱۹۵۶ در شهر ماین آمریکا متولد شد. پدرش استاد دانشگاه و مادرش دبیر دبیرستان بود. منزل کودکی او کنار یک جاده ناهموار گل و شلی بود که در اثر پیش رو یادی از آن کرده است. الیزابت استروت دانشآموخته دانشکده حقوق، در رمان من لوسی بارتون هستم با قدرت شگرفی در انتقال احساسات و بیان درونیات شخصیتهای داستانیاش، خواننده را از پیله تنهایی درونش بیرون میکشد و مرتب این واقعیت را گوشزد میکند که همهٔ ما انسانیم و با یکدیگر یکسان و برابریم.
خواندن کتاب من لوسی بارتون هستم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب من لوسی بارتون هستم
من گفتم: «مامان چطوری تنهایی تاکسی گرفتی؟»
مادرم کمی مِنمِن کرد. میتوانستم دلهرهای را که هنگام قدم گذاشتن به هواپیما تجربه کرده بود تصور کنم. مامان گفت: «خُب گرفتم دیگه، دیگه اینقدرها هم بیدست و پا نیستم!»
لحظهای گذشت. من گفتم: «مامان واقعاً خوشحالم که اینجایی!»
مادرم لبخند کوتاهی زد و به سمت پنجره نگاه کرد.
اواسط دههٔ ۱۹۸۰ بود و هنوز از تلفن همراه خبری نبود. تلفن نخودیرنگ کنار تختم که زنگ زد، مطمئنم مادرم حدس زد شوهر من پشت خط باشد، چون سریع از صندلیاش بلند شد و اتاق را ترک کرد. گوشی را برداشتم. دلم میخواست گریه کنم. گوشی را برداشتم و با اندوه گفتم: «سلام.»
فکر میکنم در مدتی که من با تلفن صحبت میکردم، مادرم رفته بود به کافه تریای بیمارستان و یک چیزی خورده بود، چون در این مدتی که پیش من بود، ندیده بودم غذایی خورده باشد. بعد از این همه سال حالا میفهمیدم چرا پدرم همیشه از سلامتی او متعجب بود، تا جایی که یادم میآید هیچوقت مشکلی با هم نداشتند.
من با هر دوی بچهها صحبت کردم و دهانهٔ گوشی را دوازده بار بوسیدم. بعد به پشت دراز کشیدم، سرم را در بالش فرو بردم و چشمهایم را بستم. وقتی چشمهایم را باز کردم، مامان بیسر و صدا به اتاق برگشته بود.
حجم
۱۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
همان طور که از عنوان کتاب مشخص است، شخصیت اصلی رمان، زنی به نام لوسی بارتون است. لوسی دختریست از خانواده ای بسیار فقیر که کودکی بسیار سختی را در کنار بی محبتی ها و رفتار نادرست والدینش سپری کرده. اما
یه زندگی معمولی با آدم های معمولی همینه که جذابش کرده 😍 لوسی بعد چندین سال قطع رابطه با خانوادش، تو بیمارستان بستری شده و مادرش اومده تا چند شب رو کنارش بمونه مرور خاطرات گذشته هم شیرینه و هم غمگین
کتاب راجع به گفتگو بین مادر و دختری است. که بعد از سال ها همو دیدن .که مادر بیشتر خاطرات دوستاش رو میگه.☺
نفهمیدم فاز نویسنده چیه. مجموعه یه سری صفحات بی ربط. هر صهفحشو برمی داشتی به بقیه بر نمیخورد