بهنظرم خیلی عجیب است که انسانها مدام به دنبال روشهایی برای خوار و خفیف کردن یکدیگر میگردند. این رویه هر کجا و هر زمان در جریان است و فکر میکنم نیاز به تحقیر همنوع را بشود جزء پستترین بخش امیال بشر دستهبندی کرد.
رامینا ❤️ امین
کتابهایی که میخواندم خیلی چیزها به من میآموختند و باعث میشدند احساس تنهایی نکنم. اینها برای من امتیاز بود. با خودم عهد کردم در آینده من هم بنویسم تا مردم دیگر هم احساس تنهایی نکنند.
maryam_ghanbari💎
اما یادم هست وقتی برای تعطیلات جشن شکرگزاری به خانه برگشتم شب خوابم نمیبرد و مرتب میترسیدم مبادا وقتی فردا بیدار شوم، ببینم زندگی در دانشکده خواب وخیال بوده و دوباره در این خانه هستم و برای همیشه اینجا ماندگارم.
maryam_ghanbari💎
او فکر میکرد من در لباس پوشیدن بیسلیقه هستم. در صورتی که لباسهایی که من میپوشیدم نمایانگر خودم بود. درست است که من رخت و لباسم را اغلب از فروشگاه خیریهٔ دستدومفروشی میخریدم و مد روز نبودند، ولی فقط یک آدم کوتهبین ممکن بود آنها را بیارزش بداند
maryam_ghanbari💎
من داشتم باز هم روی اشتباهات دیگران سرپوش میگذاشتم، چون میدیدم آنقدر درگیر مشکلات خودشان هستند که حواسشان به خطاهایشان نیست. البته فکر میکنم هنوز همین رویه را ادامه میدهم. احساس میکنم خودم هم کمی دچار این مشکل شدهام. حس میکنم گاهی طوری درگیر دردسرهای زندگی هستم که متوجه اشتباهاتم نمیشوم و این قبیل اشتباهات ما به دوران کودکیمان برمیگردد. زمانی که روحیات و رفتار ما پایهریزی میشد. آموزههایی که باید در کودکی فرا میگرفتیم و از آنها محروم ماندیم. اما همچنان معایب دیگران را نادیده میگیرم
maryam_ghanbari💎
دخترهای من نوزده ساله و بیست ساله بودند که پدرشان را ترک کردم و هر دوی ما با دیگری ازدواج کردیم. بعضی روزها میبینم هنوز دوستش دارم. حتی بیشتر از زمانی که زن و شوهر بودیم.
maryam_ghanbari💎