دانلود و خرید کتاب اوراد نیمروز منصور علیمرادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب اوراد نیمروز اثر منصور علیمرادی

کتاب اوراد نیمروز

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اوراد نیمروز

کتاب اوراد نیمروز نوشتهٔ منصور علیمرادی است. نشر نیماژ این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی رمانی در زمینه‌ٔ ادبیات اقلیمی.

درباره کتاب اوراد نیمروز

کتاب اوراد نیمروز علاقه‌مندی منصور علیمرادی به فضای بومی و فرهنگ شفاهی مردم جنوب ایران را نشان می‌دهد. این رمان داستانی است از دو روایت که در هم تنیده‌اند؛ یکی روایت سفر شخصیت اصلی داستان به کویر لوت و دیگری زندگی عاشقانه‌ای که او با یک هنرمند تئاتر در تهران دارد. علیمرادی در بخشی از این کتاب که مربوط به سفر کویر است، با قصه‌ای که روایت می‌کند، خواننده را به دل این کویر می‌برد و تجربهٔ این سفر را در قالب رمان برای مخاطبش ایجاد می‌کند. منصور علیمرادی علاوه‌بر داستان‌نویسی، پژوهش‌های فراوانی دربارهٔ فرهنگ جنوب داشته است. حاصل تمامی این جستارنویسی‌ها در تلفیق با تعلق‌خاطر نویسنده به کویر و مردمان آن، کتابی است که با عنوان اوراد نیمروز که در سال ۱۳۹۸ منتشر شد.

این اثر شامل ۲۵ فصل است که عنوان آن‌ها عبارت است از «وادی بُهت»، «دانندهٔ اسرار صحاری صعب»، «ریسه‌های رخشان»، «گندم‌بریان»، «باد و برکه»، «شب زادروز»، «رؤیا»، «به یادم بیاور برف را، باران را...»، «جنازهٔ میریعقوب را کِی به زابل می‌آورند؟»، «شابان»، «بانگ خروس»، «چراغ»، «کاریز و دختر جوان»، «کوه خواجه ملک‌محمد»، «مار و دوتار»، «زاری بر مزار آن شهریار جوان»، «برکهٔ شعله‌ور»، «تهران»، «گورستان»، «عینک»، «شب سوگ‌زاد»، «عروس»، «ستون‌های نمک / بر این سرزمینِ سترون بنگر!»، «سایه‌سار چنارهای دَرَکه» و «پشت دروازه‌های بغداد».

خواندن کتاب اوراد نیمروز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره منصور علیمرادی

منصور علیمرادی، نویسنده، شاعر و پژوهشگری ایرانی و اهل کرمان است. از نوجوانی به زبان و ادبیات فارسی علاقه‌مند بود و فعالیت ادبی‌اش را شروع کرد. علاوه‌بر داستان‌نویسی و سرودن شعر، در زمینهٔ فرهنگ بومی جنوب استان کرمان پژوهش‌های بسیاری انجام داده و آثاری مثل «شروگ ماه»، «لیکوهای رودباری» و «افسانه‌های مردمان کرانه‌های رود هلیل» و «اشعار و ترانه‌های شفاهی» و «فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های جنوب کرمان» را نوشت. مجموعه داستان‌های «زیبای هلیل»، «نام دیگرش باد است سینیور»، رمان‌های «اوراد نیمروز» و «تاریک ماه» و بازنویسی افسانهٔ «قلعهٔ سموران» و مجموعه شعر «آوازهای عقیم باد» از آثار او است. منصور علیمرادی بسیاری از جوایز جشنواره‌های داخلی را از آن خود کرده است.

بخشی از کتاب اوراد نیمروز

«بر زمین هموار به راه افتادند. دورابَر آثاری از دیوارِ فروریختهٔ منازل به چشم می‌خورد. از شانهٔ راست به جناحِ میانه کج کردند. چهار استخرِ بزرگ مستطیل‌شکل با پله‌های سنگی در میان بقایای بناها دیده می‌شد که کاشی‌های فیروزه‌ای‌رنگشان چشم را خیره می‌کرد. بر چهار گوشِ هرکدام از استخرها چهار ستون سنگی قرار داشت که به‌نظر می‌آمد در گذشته پایه‌هایی برای سایبان آبگیرها بوده‌اند. زمین پُر از کوزه‌های شکسته، تکه سفال‌های لعاب‌دار، خشت‌های بزرگ مربع‌شکل و تریشه‌های شیشه‌ای بود. در بخش حاکم‌نشین دیواره‌ای بلند از سنگ‌لاشه با عرض تقریبی یک متر هنوز سرِپا بود. به‌نظر می‌رسید دیوار بخشی از یک بنای بزرگِ دو اشکوبه بوده است. از پشت بنا راهی کم‌عرض با پله‌های تراش‌خورده در سنگ، پیچ می‌خورد و از لبهٔ پرتگاه شرقی می‌گذشت. از بخش عامه‌نشین دژ گذشتند و به کرانِ پرتگاهی رسیدند که تک درخت اناری در برآمدگی میان چاک آن روییده بود. روی قله، بر حاشیهٔ پرتگاه اتاقی بود مستطیل‌شکل از رخامِ سرخ، بدون سقف، با دو طاق هلالی و دری قوس‌دار رو به روزدرآمدِ دشت. میان اتاق ستونی چهارگوش از مرمر سفید قرار داشت، با بیش از یک متر بلندا که سطح دودزدهٔ آن را به‌اندازهٔ مشت یک آدم بالغ تراش داده بودند. در گودی سرِ ستون روغنی معطر ریخته شده بود. در سینهٔ دیوار دو طاقچهٔ مربع‌شکل به چشم می‌خورد که در آن‌ها اشیایی سنگی مثل کاسه، لیوان، هاون و... چیده بودند. بر تخته‌ای چوبین رو به درِ ورودی خروسی برنجین با کله‌ای تاس و تراش‌خورده، منقاری باز و بال‌هایی بسته قرار داشت که در چشم‌های تنگش دو نگین خوش‌رنگ با ظرافت تمام کار گذاشته شده بود. هوای داخل گرم و خفه بود و آفتاب بر گودی سرستون عمود می‌تابید.

شابان از کنار سپری زنگ‌زده و شمشیری شکسته گذشت. سرانگشتان دست راستش را روی دودهٔ سرستون مالاند و روی پیشانی کوتاهش خطی سیاه کشید. برگشت، کنارِ درگاه اتاق ایستاد، دست راست را سایبان پیشانی کرد و با چشمان بسته اورادی به زمزمه خواند.»

نظرات کاربران

shahriyar
۱۴۰۳/۰۲/۰۶

سلام برای من که به ادبیات بومی ایران علاقه مندم جذاب بود همانطور که از نوشته های محموددولت آبادی لذت میبرم، نوشته های منصور علیمرادی هم برام جذابن...

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۵۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان