دانلود و خرید کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف آنتوان چخوف ترجمه داریوش مودبیان
تصویر جلد کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف

کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف

نویسنده:آنتوان چخوف
انتشارات:نشر گویا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۷از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف

کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف با ترجمه داریوش مؤدبیان منتشر شده است. در این مجموعه تمامی نمایش‌نامه‌های کوتاه و تک‌پرده‌ای آنتوان چخوف را در کنار هم و برحسب تاریخ نگارششان به خواهندگان، خوانندگان و پژوهشگران آثار او عرضه شده است.

درباره کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف

در این مجموعه تمامی تک پرده‌ای‌ها چخوف ترجمه شده است، تمامی نمایش‌نامه‌های کوتاه طنز یا کمدی چخوف، همچون «نت» های موسیقی، این نمایش‌نامه‌های تک پرده‌ای، با همه اختلاف‌های ظاهری که با یکدیگر دارند، دارای یک سبک و سیاق در طنزپردازی هستند. اگر بخواهیم تعبیری درست و کوتاه برای این شیوه پیدا کنیم. باید خیلی ساده بگوئیم: «عدم ارتباط صحیح، میان شخصیت‌های نمایش»، «چخوف» چیزی بالاتر از «طنزشخصیت» و حتی «طنز صفت‌ها و خصوصیت‌های انسان» ارائه می‌دهد. او فقط به «طنز رفتار» ها و «گفتارها» هم نمی‌پردازد، بلکه از خلال یک «عدم ارتباط درست.» میان آدم‌های نمایش‌اش، تمامی ابعاد طنز در نمایش را به صورت فشرده اما موثر (ایجاز) ترسیم می‌کند.

خواندن کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی جهان و آثار آنتوان چخوف پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب تک‌پرده‌ای‌های چخوف

ساووا: چرا باید بمیرم؟! من زنده‌ام، زنده! (روی یکی از آرنج‌هایش تکیه می‌دهد.) خواهرم، رو پاهای من رو بپوشون. خوبه! یه کمی بکش روی پای راستم. خوب شد. خواهر، خدا حفظت کنه!

نازاروونا: (روی پاهای ساووا را می‌پوشاند.) دیگه بخواب، پدرجان.

ساووا: چطور می‌تونم بخوابم؟ فقط اگه تحمل این درد رو داشتم، بی‌خواب هم می‌تونستم سرکنم. گناهکاری مثل من، استحقاق آسایش رو نداره. این سر و صداها چیه، خواهر؟

نازاروونا: خدای مهربون برای ما طوفان فرستاده. باد زوزه می‌کشه و بارون شروشر می‌باره. مثل دونه‌های نخود، مرتب داره به در و پنجره‌ها می‌خوره و روی پشت بوم می‌ریزه. می‌شنوی؟ مثل اینکه آسمون دهن باز کرده باشه. (صدای رعد.)‌ ای همه مقدسین که بالای سر مائید!

فدیا: همه چیز می‌غرد، می‌خروشد، برق می‌زند، و گویی پایانی بر آن متصور نیست. اوو... اوو... اوو... گویی جنگل است که ناله می‌کند اوه... اوه... همانند سگی که زوزه می‌کشد، باد را می‌گویم. (به خود می‌لرزد.) چه سرده، لباس‌های من خیس خیس شده. باید حسابی چلوندشون. به، این در هم که چارتاق بازه... (آرام می‌نوازد.) حتی این آکاردئون من هم سرتا پاش خیس شده. برای همینه که صداش درنمی‌آد. برادران مسیحی، وگرنه می‌تونستم آهنگ‌های خوبی براتون بزنم؛ به طوری بزنم که نفس‌هاتون رو تو سینه‌هاتون حبس کنید. جدی می‌گم، یک چیز بزرگ، آهنگ «کادریل»، «پولکا» یا آهنگ‌های رقص‌های روسی خودتون! من همه اینها رو می‌تونم بزنم. وقتی که تو شهر پیشخدمت "گراند هتل" بودم، می‌دونید پول زیادی گیرم نمی‌اومد، اما با این "گارمون" معجزه می‌کردم، معجزه! همه این چیزها رو هم اونجا یاد گرفتم. جدی می‌گم! راستی گیتار هم بلدم بزنم.

معرفی نویسنده
عکس آنتوان چخوف
آنتوان چخوف
روس | تولد ۱۸۶۰ - درگذشت ۱۹۰۴

آنتوان پاولویچ چخوف، در سال ۱۸۶۰، در شهر تاریخی و بندریِ «تاگانروگ» در جنوب روسیه به دنیا آمد و در سال ۱۹۰۴، درگذشت. با گذشت یک قرن از زندگی این نویسنده، او هنوز هم یکی از مهم‌ترین، چیره‌دست‌ترین و حرفه‌ای‌ترین داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان تاریخ ادبیات جهان است.

هستیا
۱۴۰۰/۱۱/۱۴

بسیار جالب و بی نظیر. ترجمه هم عالی بود

آه، این روزها تو این مردم نه رحمی پیدا می‌شه نه مروتی. چقدر بی‌رحم و بی‌انصاف شدند... آدم‌های خشن! اگه ببینند یک داره غرق می‌شه داد می‌زنند: "د، غرق شو! وقتمون کمه، دیگه نمی‌تونیم تماشا کنیم؛ دیگه باید به کارهامون برسیم." می‌شه براش طناب بندازند، نه اصلاً حرفش رو هم نزنید... آخه طناب خریدن خرج بر می‌داره!
mahsa
استعداد و قابلیت باشه، پیری راه نداره!
Mahshad Kazemi
"کار آسانی است، به همان اندازه که دروغ گفتن.
Mahshad Kazemi
آهای، آدم‌های از همه جا بی‌خبر، مواظب جیب‌ها و لباساتون باشید، البته اگه بهشون علاقه دارید. این آدم خطرناکیه. تمام دار و ندار شما رو می‌دزده. مریک: من فقط به پول و پله شون کار دارم. البته اگه داشته باشند. اما، لباس‌ها... بهشون دست نمی‌زنم، به دردم نمی‌خوره؛ یعنی جاش رو ندارم.
Amir Reza

حجم

۲۳۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۳۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۷۰%
تومان