کتاب بیگانه
معرفی کتاب بیگانه
کتاب بیگانه رمانی از آلبر کامو نویسندهی شهیر و فیلسوف فرانسوی است. بیگانه یکی از مهمترین آثار کامو است که فلسفهی او و نگاهش به حقیقت، در آن بهروشنی جلوهگر شده است. «مورسو» شخصیت اصلی رمان کامو، جوانی متفاوت با عامهی مردم است که نمیتواند با عرف جامعه همگام شود؛ در این تفاوت حقیقتی نهفته است. بیگانه آلبر کامو یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم و رمانی درخشان و یگانه است.
رمان بیگانه با ترجمه خوب خشایار دیهیمی توسط نشر ماهی منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
درباره کتاب رمان بیگانه اثر آلبر کامو
کتاب بیگانه رمانی از آلبر کامو نویسندهی فرانسوی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. رمان بیگانه در نوزدهم می سال ۱۹۴۲ توسط «انتشارات گالیمور» منتشر شد. پس از انتشار رمان بیگانه، مانند بسیاری دیگر از آثار مهم و جاندار، تحلیلها و نقدهای بسیاری بر آن نوشته شد. نویسندگان و فلاسفه، بسیار از آن سخن گفتند و کوشیدند به حقایق بیشتر و دقیقتری از این رمان و خصوصا شخصیت «مورسو» دست یابند. برخی از منتقدان بیگانه را رمانی اگزیستانسیالیستی خواندهاند؛ کامو خود این برداشت را رد کرده و بر وجه پوچگرایانهی کتاب تاکید دارد. بیگانه در کنار «کالیگولا» و «افسانه سیزیف» یکی از کتابهای «سهگانهی پوچی» کامو است که در آنها به مفهوم «پوچی» و زوایای مختلف آن پرداخته است.
خشایار دیهیمی رمان یگانه را به فارسی ترجمه کرده و نشر ماهی آن را به چاپ رسانده است.
خلاصه داستان بیگانه
رمان بیگانه دو بخش دارد. بخش اول با اطلاع یافتن مورسو از مرگ مادرش آغاز میشود، از طریق تلگرامی که از خانهی سالمندان به او میرسد. مورسو مرخصی میگیرد و عازم شهری میشود که قرار است مراسم تدفین مادرش در آن برگزار شود. در جریان این مراسم است که ما با شخصیت مورسو آشنا میشویم. روایت اولشخص داستان از زبان مورسو، از مشاهدات او در مراسن تدفین، پرده از شخصیت عجیب و متفاوت او برمیدارد. اینکه در سوگ مادرش نمیگرید و حاضر نیست برای آخرین بار چهرهی مادرش را ببیند، از او چهرهای بیگانه از جامعه به نمایش میگذارد.
اتفاق مهم دیگر در این بخش رمان، نزدیک شدن مورسو به همسایهاش، ریمون سنته، است. رفاقت با سنته، که شغل چندان جالبی هم ندارد، برای مورسو گران تمام میشود. در جریان این آشنایی است که مورسو در حادثهای باز هم عجیب، مرتکب قتل میشود. قتل مردی عرب، که مورسو را راهی زندان میکند.
بخش دوم داستان در زندان میگذرد. واکنش مورسو به زندانیشدن و زیست او در زندان، باز هم وجوه متفاوت شخصیت او را بازنمایی میکند. مورسو در دادگاه بهدلیل قتل عمد، به مرگ محکوم میشود. مواجههی مورسو با کشیش زندان نیز، جنبههایی مهم از شخصیت او را به خواننده نشان میدهد؛ مثل اعتقادش به پوچی، به این دلیل که پایان داستان همهی انسانها مرگ است و هیچ چیزی اهمیت ندارد.
خواندن کتاب بیگانه با ترجمه خشایار دیهیمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به علاقهمندان رمانهای کوتاه، رمانهای واقعگرا و درعینحال عمیق پیشنهاد میکنیم.
چرا باید رمان بیگانه را بخوانیم؟
کتاب بیگانه یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم است. اثری است پرتوان که منتقدان آن را از جنبههای مختلفی ستودهاند. ابسوردیسم ویژهی کامو را میتوان از میان کلمات این رمان درک کرد و مدتها به آن اندیشید. این رمان کوتاه بیتردید ارزش بارها خواندهشدن را دارد.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو، نویسنده، فیلسوف، روزنامهنگار، فعال سیاسی و برندهی جایزهی نوبل ادبی است. او در هفتم نوامبر سال ۱۹۱۳ در جزیرهای کوچک در الجزایر به دنیا آمد. کامو در خانوادهی کمبرخوردار بالید و طعم فقر را از کودکی چشید و مجبور شد از همان دورهی کودکی کار کند. این زندگی با فقر و دستوپنجه نرم کردن با آن، بعدها در اندیشهی کامو تاثیری بسزا گذاشت. او در آزمونی که دولت برای پرداخت کمکهزینهی تحصیل دبیرستان برگزار میکرد، پذیرفته شد و وارد دبیرستانی شد که در الجزایر تنها ثروتمندان از عهدهی مخارجش برمیآمدند.
کامو به فوتبال نیز علاقهمند بود و در قامت یک دروازهبان حرفهای ظاهر شد. پس از ابتلا به بیماری سل مجبور شد این ورزش را کنار بگذارد و تنها یک تماشاچی حرفهای فوتبال باشد. کامو در رشتهی فلسفه تحصیل کرد و در سال ۱۹۳۵ لیسانس گرفت. او در همین سال به جنبش ضدفاشیستی آمستردام پیوست. کامو ژورنالیست پرکاری نیز بود و ازجمله فعالیتهایش میتوان به کار در روزنامهی جبههی خلق الجزایر «آلژه ریپوبلیکن» اشاره کرد. کامو در فاصلهی سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۳ سهگانهی جاودان خود، رمان «بیگانه»، مجموعه مقالات «افسانه سیزیف» و نمایشنامهی «کالیگولا» را که باعنوان سهگانهی پوچی از آن یاد میشود، منتشر کرد. «سقوط»، «طاعون»، «سوء تفاهم»، «انسان طاغی» و «یادداشتها» عنوانهای برخی دیگر از آثار کامو هستند.
آلبر کامو در چهارم ژانویهی ۱۹۶۰ در اثر سانحهی رانندگی در فرانسه درگذشت.
نقد کوتاهی بر کتاب بیگانه
نقد و نظرات در رابطه با رمان بیگانه زیاد و متفاوت است. شخصیت اصلی داستان نیز یکی از بحثبرانگیزترین شخصیتهای داستانی قرن بیستمی است. شخصیتی که در جهان جز پوچی نمیبیند. با جهان پوچ پیرامون خود بیگانه است، چرا که با اعتقاد به پوچی، با جهان جز بیگانه نمیتوان بود. بیگانگی به سرحدی میرسد که خود مورسو نیز از آن به شگفتی میآید. خبر مرگ مادر مورسو آغازی متفاوت برای داستان بیگانه ساخته است، اما از آن متفاوتتر رفتاری است که او در قبال مرگ مادر از خود نشان میدهد. او از سوگ و آیینهای آن فاصله میگیرد، اما نه از روی قصد که از بیگانگی. بهعبارت دیگر مورسو نقش بازی نمیکند یا بهتعبیر عامیانهتر ادا در نمیآورد و این خودبودن و صداقت، برای او گران تمام میشود.
درنهایت از همین تفاوت مورسو است که جامعه به محکومیتش واداشته میشود. به تعبیر کامو او محکوم به مرگ شده، چراکه در مراسم تدفین مادرش گریه نکرده است. پذیرفتن پوچی و بیمعنایی آغاز یک مسیر است. مسیری با دو مقصد متفاوت، یکی برساختن معنا برای زندگی و دیگری بیتفاوتی و بیعملی؛ انتخاب بین معناسازی اگزیستانسیال، یا بیعملی با این دستاویز که معنایابی برای زندگی بهکلی ممتنع و غیرممکن است. اصولا آثار بزرگ و رمانهای ماندگار از جمله بیگانه، بیش از حکمدادن، صورت مسئله را روشن میکنند و بهجای پاسخ دادن، سوال جدید طرح یا سوالاتمان را عمیقتر میکنند.
نظرات افراد و مجلههای مشهور درباره کتاب بیگانه
روزنامهی «لوموند»، کتاب بیگانه را در صدر فهرست صد کتاب برتر قرن بیستم قرار داده است. بسیاری از نویسندگان و منتقدان نیز این رمان را ستودهاند. یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین مقالات را «ژان پل سارتر» فیلسوف فرانسوی دربارهی بیگانه نوشت. او در این مقاله که «شرح بیگانه» عنوان داشت، بیگانه را اثری کلاسیک خواند که در موضوع بیهودگی و پوچی و در ضد آن ساخته شده است. سارتر در بخش دیگری از این مقاله به اهمیت صداقت و تاکید کامو بر آن اشاره میکند. صداقتی که مورسو شخصیت اول داستان بهرهای بسزا از آن داشت و همان چیزی را که احساس میکرد به زبان میآورد، نه چیزی بیشتر.
«ماریو بارگاس یوسا»، نویسندهی معروف اهل پرو نیز تحلیلی جالب از شخصیت مورسو دارد. از نظر یوسا اینکه مورسو ضداجتماعی است و درعینحال طاغی نیست، نقطهی تفاوت اوست.
بهترین ترجمه کتاب بیگانه کدام است؟
مترجمان مهمی کتاب بیگانه را به فارسی برگرداندهاند. «جلال آلاحمد»، نویسندهی صاحبنام یکی از مترجمان این رمان است. «لیلی گلستان» دیگر مترجم رمان بیگانه است. او «بیگانه» را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. «خشایار دیهمی»، نویسنده، مترجم و ویراستار نیز از مترجمان بیگانه از فرانسه به فارسی است. دیهیمی به پشتوانهی دانش فلسفی قابلاعتنای خود، ترجمهای روان، پخته، منسجم از رمان بیگانه ارائه داده است که میتوان این ترجمه را از بهترین ترجمههای بیگانه دانست.
در میان مترجمان بیگانه، نامهای درخشان دیگری همچون «پرویز شهدی»، «جلالالدین اعلم»، «محمدرضا پارسایار» و «شادی ابطحی» نیز دیده میشود.
از این رمان چه اقتباسهایی صورت گرفته است؟
از کتاب بیگانه اقتباسهایی در قالبهای مختلف هنری صورت گرفته است. در سینما معروفترین اقتباس را «لوکینیو ویسکونتی»، کارگردان شهیر ایتالیایی ساخت. فیلم «بیگانه» در سال ۱۹۶۷ اکران شد و بازیگران بزرگی همچون «مارچلو ماسترویانی» و «آنا ک»ارینا» در این اثر نقشآفرینی کردند.
بیگانه در ادبیات هم الهامبخش خلق رمانی مهم شده است. کمال داوود رمان «مورسو چه کسی را کشت» را با نگاه به بیگانه و کاملا متاثر از آن نوشت.
جهان موسیقی نیز بیتاثیر از این رمان نمانده و تاکنون چندین ترانه و قطعهی موسیقی با نگاه به بیگانه ساخته شده است. The Cure، Aria و The Lawrence Arms از جمله گروههایی هستند با الهام از رمان بیگانهی کامو، قطعههای موسیقی ساختهاند.
حجم
۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
حجم
۹۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
نظرات کاربران
در مورد بیگانه باید بگم که با یک سوگ مهیب آغاز میشه. هرچند مورسو از احساسات خودش چیزی رو به صورت مستقیم بروز نمیده اما توصیفات به قدری تاریک و طاقت فرساست که شدت ضایعه ی وارد اومده قابل لمسه.
بعضی ها ممکنه این کتاب رو فقط درباره عقاید آدمی بدونن که در دنیا به پوچی رسیده. اما میشه اینطور به کتاب نگاه کرد که در واقع نگاهی انتقادی به جامعه ای داره که سعی میکنه ظاهرگرا باشه و برای
نه کامو و نه مرسو (شخصیت رمان بیگانه) هیچ یک نهیلیسم نبوده اند و لطفا برداشت های خودتان را یا عدم تعریف صحیح از پوچگرایی را بر شخص یا چیزی برچسب نزنید، کامو بیش از آن که یک رماننویس باشد
بهترین ترجمه با اختلاف!
بیتفاوتی نسبت به زندگی، مرگ، روابط... شرح و بسط این نکته که " زندگی به رنج زیستن نمی ارزد" و تمام!
به شخصه هفت بار کتاب رود خوندم بعد هفت بار هنوز احساس قریبی با مرسو شخصیت داستان دارم ونمی توانم خوب اون رو درک کنم درتمام عمرم که بیش از صد تا کتا ب خواندم هیچ کدام در عین نثر
بیان بی تفاوتی های مورسو(شخصیت اصلی داستان) نسبت به زندگی و رخدادهای اون. یا همون "هرچه پیش آید خوش آید..." گاهی مورسو رو مثل پری رها روی سطح آب اقیانوس میدیدم و گاهی به فسردگی ِ یک کوه یخ
کتاب خوب و جالبی بود و واقعا شخصیت اول داستان ینی مورسو با دنیایه اطرافش بیگانه بود،فقط براش لذت در لحظه مهم بود و فکری برای آینده نداشت،راست گفتن رو ترجیح میداد به دروغ گفتن،چون دلیلی برای دروغ گفتن نمیدید
چهل و ششمین کتاب من در طاقچه... این کتاب فوق العادس، شاید وقتی در جریان کتاب قرار می گیرید مثل من نظرتون این باشه که اسم کتاب باید می شد محاکمه نه بیگانه! ولی وقتی پسگفتار آخر کتاب رو می خونید،
فقط چندساعت رو صرف تموم کردن این کتاب فوقالعاده کردم و زندگی مورسو رو بشدت برام جذاب بود.. و فکر میکنم به هیچ عنوان کتاب همه پسندی نیست..