دانلود و خرید کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی مکس تگمارک ترجمه میثم محمدامینی
تصویر جلد کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی

کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی

نویسنده:مکس تگمارک
انتشارات:نشر نو
امتیاز:
۳.۷از ۳۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی

کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی نوشتهٔ مکس تگمارک با ترجمهٔ میثم محمدامینی در نشر نو چاپ شده است.

درباره کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی

«زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی» نوشته مکس تگمارک استاد فیزیک MIT و رئیس مؤسسۀ آیندۀ زندگی است. او مؤلف کتاب «جهانِ ریاضیاتیِ ما» است و در بسیاری از مستندهای علمی شرکت داشته است. عشقِ او به اندیشه‌های نو و ماجراجویی و آینده‌ای شوق‌انگیز مسری است. تگمارک در این کتابِ بسیار مهم که بر پژوهش‌های ژرف استوار است ما را به عمق اندیشه دربارۀ هوش مصنوعی و وضع بشر می‌برد و با پرسش‌های اساسیِ زمانه‌مان رودررو می‌کند.

ما در آغاز ورود به عصری جدید قرار داریم، عصری که در آن بسیاری از رؤیاها و تخیلات بشری به واقعیت می‌پیوندد و هوش مصنوعی، جنگ‌ها، جنایات، عدالت، اشتغال، جامعه و حتّی حسّ انسان بودن ما را دگرگون می‌کند. هوش مصنوعی، بیش از هر فنّاوری دیگری، توانایی آن را دارد که انقلابی در آیندهٔ جمعی ما به پا کند.

تگ‌مارک در این اثر به کندوکاو آینده می‌پردازد و ما را به دنیای بزرگ و عمیق هوش مصنوعی می‌برد و اساسی‌ترین سؤالات زمانه آشنا می‌کند.

آیا با خودکارسازی، بدون این که انسان‌ها درآمد یا هدف از زندگانی را از دست بدهند، می‌توانند به آسایش برسند؟ چگونه مطمئن شویم که سامانه‌های هوش مصنوعی آینده، بدون این که خراب شوند، نادرست عمل کنند، و هک شوند، آنچه را ما می‌خواهیم انجام می‌دهند؟ آیا باید از تسلیحات سلاح‌های آتش به اختیار کُشنده، هراسان باشیم؟ آیا هوش مصنوعی به حیات کمک خواهد کرد تا بیش از گذشته نشوونما کند، یا این ماشین‌ها سرانجام همهٔ شغل‌های ما از ما می‌ستانند و دست آخر جایگزین ما می‌شوند؟

«زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی» ما را با چالش‌برانگیزترین مسائل روز در زمینۀ هوش مصنوعی آشنا می‌کند ـــ از اَبَرهوش گرفته تا معنا و آگاهی و مرزهای فیزیکیِ نهاییِ حیات در کیهان ـــ و این‌چنین ما را مجهز می‌کند تا به بحثی که شاید مهم‌ترین بحث زمانۀ ما باشد بپیوندیم.

کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این اثر به افرادی که مایل هستند اطلاعاتی کلی دربارهٔ هوش مصنوعی کسب کنند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب زندگی ۳.۰؛ انسان‌بودن در عصر هوش مصنوعی

اما چیزی که سایر کارکنان شرکت نمی‌دانستند این بود که امگایی‌ها این تصویر ساختگی از خودشان را هوشیارانه شکل داده بودند تا رازی را پنهان سازند: آنها به تحقق جسورانه‌ترین برنامه در تاریخ بشریت بی‌اندازه نزدیک بودند. مدیرعامل پرجذْبه‌شان کسانی را برای عضویت در این گروه دستچین کرده بود که نه‌فقط بهرهٔ هوشیِ بسیار بالایی داشتند، بلکه بسیار بلندپرواز و آرمان‌خواه و متعهد به یاری بشریت بودند. مدیرعامل همیشه به آنها تأکید می‌کرد که برنامه‌شان فوق‌العاده خطرناک است و اگر دولت‌های قدرتمند از آن آگاهی یابند، تقریباً به هر کاری -از جمله آدم‌ربایی- دست می‌زنند تا آنها را متوقف کنند، و حتی ترجیحشان این است که کد برنامه‌هایشان را بدزدند. اما چون هیچ‌کدام جا نزدند و همه برای فعالیت در این زمینه اعلام آمادگی کردند، دقیقاً به همان دلیلی که بسیاری از فیزیکدانان برجستهٔ جهان برای همکاری در ساخت سلاح‌های هسته‌ای به پروژهٔ مَنهَتن پیوستند: چون متقاعد شده بودند که اگر خودشان این کار را اول انجام ندهند، کسان دیگری انجام خواهند داد که شاید چنین اهداف و آرمان‌های والایی نداشته باشند.

برنامهٔ هوش مصنوعی آنها، که نام پرومِتِئوس بر آن گذاشته بودند، پیوسته پیشرفت می‌کرد و توانایی‌های بیشتری به دست می‌آورد. اگرچه قابلیت‌های شناختی‌اش در بسیاری از حوزه‌ها، مانند مهارت‌های اجتماعی، هنوز خیلی عقب‌تر از انسان‌ها بود، اما امگایی‌ها خیلی زحمت کشیده بودند تا آن را در انجام یک وظیفهٔ خاص فوق‌العاده توانمند سازند؛ یعنی در برنامه‌ریزی سامانه‌های هوش مصنوعی. آنها آگاهانه چنین راهکاری را انتخاب کرده بودند، زیرا استدلال انفجار هوش را که ریاضیدان بریتانیایی اروینگ گود۳ در ۱۹۶۵ مطرح کرده بود پذیرفته بودند. استدلال گود از این قرار است: «ماشینِ فوق‌هوشمند را ماشینی تعریف می‌کنیم که بتواند در همهٔ فعالیت‌های فکری، از هر انسانی، هر اندازه هم که هوشمند باشد، بسیار فراتر عمل کند. طراحی ماشین‌ها هم یکی از همین فعالیت‌های فکری است، پس یک ماشین فوق‌هوشمند می‌تواند ماشین‌هایی طراحی کند که حتی از خودش هم بهتر باشند؛ و بنابراین بی‌تردید «انفجار هوش» رخ می‌دهد، و هوش ماشین‌ها از سطح هوش انسان بسیار فراتر خواهد رفت. بنابراین نخستین ماشین فوق‌هوشمند آخرین اختراعی است که انسان به آن نیاز خواهد داشت، (پس از این اختراع، هیچ اختراع دیگری لازم نیست)؛ البته با فرض آنکه این ماشین به اندازه‌ای مطیع انسان باشد که به ما بگوید چگونه باید بر آن تسلط داشته باشیم».

arash
۱۳۹۸/۰۵/۲۶

در ابتدا کتاب حالت داستانی علمی تخیلی دارد اما کمی بعد کتاب از حالت داستانی خارج میشود و حالت مستند طور به خود میگیرد و نویسنده که خود فیزیکدان و بنیانگذار و رئیس موسسه آینده زندگی هست ( در رابطه

- بیشتر
Pūyān
۱۳۹۸/۰۵/۱۰

به عنوان یک برنامه‌نویس و دانشجوی حوزه‌ی هوش مصنوعی اگر بخوام نظر بدم بد نبود و دید جالبی ارائه می‌داد. اما عالی هم نبود - به خصوص در مقایسه با سایر کتاب‌های همین نویسنده. بعضی جاها صرفاً حرف‌های تکراری می‌زد.

- بیشتر
Pourdad
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

دوستان توسعه دهنده ، پژوهشگران و کسانی که به نحوی با زمینه های هوش مصنوعی در ارتباط هستین ، اول لطفا و لطفا تفاوت این ۳ موضوع را بخوانید Artificial Intelligence vs Machine Learning vs Deep Learning این رو به این

- بیشتر
موصیو
۱۳۹۸/۰۴/۰۵

خیلی خیلی کتاب جذابیه ممنون از طاقچه و نشر نو و تشکر از این که بالاخره ایپابش رو گذاشتید 😁

s
۱۳۹۹/۱۲/۰۳

نویسنده به نحو احسن محتوای کتاب رو طبقه بندی کرده قبل از این که متن اصلی شروع بشه مفصل توضیح داد که تو این کتاب در هر فصل قرار راجع به چی حرف بزنه و اخر هر فصل هم یک

- بیشتر
کاربر ۲۲۸۰۰۱۱
۱۳۹۹/۰۸/۲۴

کتابی فوق العاده زیبا با ترجمه روان و صحیح

Roz A
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

نوشته ۹۵ درصد کتابا رو می تونید با ۷۰ درصد تخفیف بخرید ۱۰ تا کتاب رفتم نوشته این کتاب نه😂😂😂 گرفتیاااا طاقچه

آنچه اکنون از جانب دولت لازم داریم نظارت از بالا نیست، بلکه بینش و بصیرت است؛
Shanti
هیچ دلیل بنیادی‌ای وجود ندارد که روزی ماشین نتواند دست کم به اندازهٔ ما باهوش باشد.
Shanti
انگلیسی و سوئدی را در کودکی و در خانه آموختم، آلمانی و اسپانیایی را در مدرسه یاد گرفتم، پرتغالی و رومانیایی را با دو ازدواجم فراگرفتم، و قدری هم روسی و فرانسوی و چینی ماندارین به صورت تفریحی و خودخوان یاد گرفته‌ام.
arash
مگر نه آنکه آویختن به برداشت‌های متکبرانه از برتری بر دیگران (افراد، گروه‌های نژادی، گونه‌ها، و غیره) در گذشته مشکلات هولناکی پدید آورده است و اندیشه‌ای است که شاید زمان بازنشستگی آن فرارسیده باشد. واقعیت آن است که استثناباوری بشر نه‌تنها در گذشته باعث درد و رنج شده است، بلکه به نظر می‌آید که برای رشد و شکوفایی انسان هم غیرضروری است
arash
راز هستیِ بشری فقط در زنده ماندن نیست، بلکه در یافتن چیزی برای زندگی کردن است. فیودور داستایفسکی، برادران کارامازوف
arash
-افراد صرفاً فکرهای خوبشان را با هم به اشتراک می‌گذارند و هرکسی می‌تواند از آنها استفاده کند.
arash
ممکن است هوش مصنوعی به تأمل دربارهٔ خودش بپردازد. وقتی که مدل خوبی از خودش بسازد و بفهمد که چیست، اهدافی را که ما به آن داده‌ایم در سطحی بالاتر درک خواهد کرد، و شاید تصمیم بگیرد این اهداف را نادیده بگیرد یا دگرگون کند، درست همان‌طور که ما انسان‌ها پس از فهم هدف‌هایی که ژن‌هایمان در ما قرار داده‌اند آنها را واژگون می‌کنیم، مثلاً با استفاده از روش‌های پیشگیری از بارداری.
arash
سیارهٔ ما در حال حاضر ۹۹۹۹۹۹. ۹۹ ٪ مرده است، به این معنا که این کسر از ماده بخشی از زیست‌کره نیست و تقریباً هیچ کار مفیدی برای حیات انجام نمی‌دهد بجز ایجاد کشش گرانشی و میدان مغناطیسی
arash
خاطرهٔ شیرینی دارم از وقتی که در دوران دبیرستان در یک مغازهٔ آبنبات‌فروشی کار می‌کردم تا بتوانم رایانه‌ای مجهز به ۱۶ کیلوبایت حافظه بخرم
arash
افراد طوری دربارهٔ معنای زندگی می‌پرسند که گویی وظیفهٔ کیهان ما است که به هستی‌مان معنا بدهد، مسئله را برعکس کرده‌اند: این جهان ما نیست که به موجودات آگاه معنا می‌دهد، بلکه موجودات آگاه هستند که به جهانمان معنا می‌دهند.
Shanti
مشهور است که جان ک. کلهونسیاستمدار آمریکایی قرن نوزدهم، از این ادعا دفاع می‌کرد که آفریقایی‌ها اگر در آمریکا برده باشند وضع بهتری دارند، و ارسطو هم در سیاست خود این عقیدهٔ مشابه را بیان می‌کند که برای حیوانات بهتر است که رام و مطیعِ انسان شوند، و در ادامه هم می‌گوید: «و به‌واقع استفاده‌ای که از برده‌ها و حیوانات اهلی می‌شود چندان متفاوت نیست». بعضی مدافعانِ امروزی برده‌داری استدلال می‌کنند که حتی اگر زندگی برده‌ها فلاکت‌بار و ملال‌آور باشد، برده‌ها قادر به رنج کشیدن نیستند -خواه ماشین‌های هوشمندِ آینده باشند یا مرغ‌های پرورشی که در مرغداری‌های تاریک و شلوغ زندگی می‌کنند و همیشه مجبورند هوای آلوده به آمونیاک و گرد و غبارِ برخاسته از فضله و پَر را تنفس کنند.
arash
به طور خلاصه می‌توان گفت، موجود زنده کنشگری است با عقلانیت محدود که یک هدف واحد را دنبال نمی‌کند، بلکه از پاره‌ای قواعد دم‌دستی برای دنبال کردن بعضی چیزها و پرهیز از بعضی دیگر پیروی می‌کند. ذهنِ بشریِ ما این قواعد دم‌دستیِ حاصلِ تکامل را به صورت احساسات ادراک می‌کند، که معمولاً (و اغلب بدون آگاهی ما) تصمیم‌گیری‌مان را به‌سوی هدف غاییِ تولید مثل هدایت می‌کند. احساس گرسنگی و تشنگی ما را در برابر مرگ در اثر کم‌غذایی و کم‌آبی، و احساس درد ما را در برابر آسیب رساندن به بدنمان محافظت می‌کند، احساس شهوت ما را به تولید مثل برمی‌انگیزد، احساس عشق و محبت ما را وامی‌دارد به دیگر حاملان ژن‌هایمان و کسانی که به آنها کمک می‌کنند کمک کنیم، و الیٰ آخر. مغز با راهنماییِ این احساسات می‌تواند سریع و کارا تصمیم بگیرد که چه کنیم
arash
شاید هم امیدوار باشند به دستیابی به چیزی نزدیک به نامیرایی از طریق ایجاد نسخه‌های پشتیبان اطلاعات
arash
ولی با وجود قدرتمندترین فناوری‌هایی که امروز در اختیار داریم، همهٔ صورت‌های حیات که می‌شناسیم اساساً محدود به سخت‌افزارِ زیستی‌شان هستند.
m_kh
دلایل علمی خوبی داریم برای جدی تلقی کردنِ این امکان که حیات و هوش می‌توانند این جهان ما را مطابق با مقاصدشان شکل دهند
Shanti
ما انسان‌ها توانسته‌ایم با هوش برتر خود بر سایر موجودات زندهٔ زمین تسلط یابیم، پس این امکان چندان دور از ذهن نیست که موجودی ابرهوشمند نیز بتواند بر ما تسلط پیدا کند.
Shanti
بدون آگاهی هیچ‌گونه شادکامی و خوبی و زیبایی و معنا و هدفی وجود نخواهد داشت -فقط هدر دادنِ فضا در ابعاد نجومی خواهد بود. پس وقتی افراد طوری دربارهٔ معنای زندگی می‌پرسند که گویی وظیفهٔ کیهان ما است که به هستی‌مان معنا بدهد، مسئله را برعکس کرده‌اند: این جهان ما نیست که به موجودات آگاه معنا می‌دهد، بلکه موجودات آگاه هستند که به جهانمان معنا می‌دهند. پس قطعاً نخستین هدف در فهرست آرزوهایمان برای آینده باید حفظ (و در صورت امکان گسترش) آگاهیِ زیستی و/یا مصنوعی در کیهانمان باشد، نه پیش بردن آن به‌سوی انقراض.
arash
آگاهی پدیده‌ای فیزیکی است که احساسی غیرفیزیکی ایجاد می‌کند، چون مانند موج و محاسبه است: ویژگی‌هایی دارد که از بستر مادیِ خاصِ آن مستقل است. از ایدهٔ آگاهی به‌مثابهٔ اطلاعات منطقاً می‌توان همین نتیجه را گرفت. از اینجا می‌توان به اندیشه‌ای رادیکال رسید که من آن را واقعاً می‌پسندم: اگر آگاهی نحوهٔ احساس اطلاعات باشد هنگامی که به شکل‌های خاصی پردازش می‌شود، آنگاه باید چیزی باشد مستقل از بستر مادی‌اش؛ فقط ساختار پردازش اطلاعات است که اهمیت دارد، نه ساختار موادی که پردازش اطلاعات را انجام می‌دهند. به بیان دیگر، آگاهی به شکل مضاعف مستقل از بستر است!
arash
برای مثال فرض کنید شما رباتی هستید که دسته‌ای از مورچه‌ها ساخته‌اند و در فرایندی بازگشتی خود را بهبود می‌دهید و بسیار باهوش‌تر از آنها شده‌اید و هدف‌هایتان با اهداف آنها مشترک است و در ساخت لانه‌های بزرگ‌تر و بهتر به آنها کمک می‌کنید، تا اینکه سرانجام به هوش سطح بشری و فهمی که اکنون دارید می‌رسید. آیا تصور می‌کنید باقی زندگی‌تان را فقط به بهینه‌سازی لانهٔ مورچه اختصاص می‌دهید، یا فکر می‌کنید به پرسش‌ها و مسائل پیچیده‌تری علاقه‌مند می‌شوید که مورچه‌ها توانایی درکشان را ندارند؟
arash
سیاره‌ای که آکنده از حیات باشد انرژی را با کارایی بیشتری هدر می‌دهد. پس به یک معنا، کیهان ما حیات را ابداع کرد تا زودتر به مرگ گرما برسد. اگر شکر را کف آشپزخانهٔ خود بریزید، شکر علی‌الاصول می‌تواند انرژی شیمیاییِ مفید خود را تا سال‌ها حفظ کند، اما اگر مورچه‌ها پیدایشان شود، آن انرژی را خیلی زود بر باد می‌دهند. به همین صورت، ذخایر نفتِ مدفون در پوستهٔ زمین می‌توانست انرژی مفید شیمایی خود را خیلی بیشتر حفظ کند اگر ما موجودات دوپا آن را به سطح زمین نیاورده و نسوزانده بودیم.
arash

حجم

۹٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۴۹ صفحه

حجم

۹٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۴۹ صفحه

قیمت:
۲۱۸,۰۰۰
۱۵۲,۶۰۰
۳۰%
تومان