دانلود و خرید کتاب جاده شخصیت دیوید بروکس ترجمه امید کریم‌پور

معرفی کتاب جاده شخصیت

کتاب جاده شخصیت نوشتهٔ دیوید بروکس و ترجمهٔ امید کریم‌پور است و نشر مهرگان خرد آن را منتشر کرده است. جاده شخصیت از نظر بروکس، برای هر فرد ممکن است جاده‌ای منحصر به فرد با چالش‌هایی متفاوت باشد، اما پیمودن آن و غلبه بر این چالش‌ها، پایبندی به اصولی اساسی را طلب می‌کند که در اغلب موارد با یکدیگر مشترک‌اند.

درباره کتاب جاده شخصیت

جوهره و فلسفهٔ بنیادین جاده شخصیت، دعوت خواننده، به عنوان عضوی از جامعه بشری، به تجدید نظر در نگاهی است که به خویشتن دارد. بروکس ما را به نگاهی دوباره به سویهٔ فراموش‌شده‌مان فرا می‌خواند. او در این راه، «فروتنی» را صفتی کلیدی می‌داند و این نه صرفاً به معنی فروتنی پیشه‌کردن در برابر دیگر مردمان که به معنی پذیرش درونی ضعف‌ها، کاستی‌ها و نقصان‌هایی است که بخشی ناگزیر از ذات آدمی محسوب می‌شوند. هر انسانی برای رسیدن به شخصیتی قدرتمند و تزلزل‌ناپذیر نیاز دارد که این ضعف‌ها را به رسمیت بشناسد و سپس به مواجهه با آن‌ها برخیزد.

فتح خویشتن، مبارزه با نفس و تسلط بر آن، قدرت تغییر، عشق و کرامت انسانی، قدرت خودآزمایی و ارج‌نهادن به خود و «من» وجودی موضوعاتی هستند که بروکس در این اثر با ذکر مثال‌های حقیقی بر آن‌ها تمرکز کرده است. مثال‌های بروکس مجموعه‌ای از اشخاص را شامل می‌شود که طیف گسترده‌ای از نظر دورهٔ تاریخی، نژاد، مشغولیت، جنسیت، رویکرد به مذهب و ویژگی‌های اخلاقی را تحت پوشش قرار می‌دهند. او با طرح این مثال‌های متعدد، قضاوت‌های عجولانه را مردود می‌شمارد؛ چراکه نشان می‌دهد برای داشتن یک شخصیت قدرتمند فرضاً نیازی به نمایندگی‌کردن از یک دیدگاه اخلاقی مبتنی بر مذهب یا بر ضد آن نیست.

از این منظر کتاب بروکس در حکم گوشزدکردن دوبارهٔ مجموعه‌ای از ارزش‌های کهن بشری به عنوان راه‌حلی برای شرایط شبه‌بحرانی امروزین انسان است. او انسانیت به عنوان یک صفت مثبت را در خطر زوال و انقراض می‌یابد و می‌کوشد به خواننده‌اش گوشزد کند که آنچه تمدن بشری را به رغم انحراف‌های مقطعی‌اش در طول تاریخ، امروز بدین جا رسانده مجموعه‌ای از اصولی است که ما، انسان‌های امروزی، بدون آنکه توجیه و دلیلی داشته باشیم، قصد داریم به دورشان بیندازیم.

خواندن کتاب جاده شخصیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند جادهٔ خود را در زندگی پیدا کنند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دیوید بروکس

دیوید بروکس یک نویسنده، منتقد و تحلیلگر تحسین‌شده است که عموماً به خاطر سابقهٔ طولانی‌اش در قلم‌زدن برای نیویورک‌ تایمز، وال‌استریت ژورنال، واشنگتن تایمز و نیوزویک و نیز مواضع راست میانه‌اش شهرت دارد. در طول سال‌های فعالیت، بروکس همواره نسبت به تغییرات فکری، فرهنگی و اخلاقی در جامعهٔ آمریکا و نیز در جامعهٔ جهانی حساس و دغدغه‌مند بوده است. در آثار پیشینش او به موضوعاتی چون اخلاق، روابط انسانی، مصرف‌گرایی، ظهور طبقات اجتماعی تازه در دوران جدید پرداخته و همواره با دیدی جامع‌نگر و گسترده، به جستجوی ریشه‌های بنیان‌های فکری و اخلاقی فعلی جامعه انسانی و ضعف‌های پیدا و پنهان آن‌ها رفته است.

از جمله آثار مشهور و موفق او، حیوان اجتماعی، انتشار یافته در سال ۲۰۱۱ است که در آن بروکس با محوریت بخشیدن به تنهایی انسان و میل او به تعلق داشتن به کنکاش در سرچشمه‌های عشق، احساس و شخصیتی قدرتمند در زندگی انسان معاصر می‌پردازد.

در جاده شخصیت، بروکس با به کمال رساندن رویکردی که در کتاب پیشین اتخاذ کرده بود، و افزودن نقاط قوتی به راهبرد روایی‌اش، از جمله جایگزین‌کردن شخصیت‌های خیالی و فرضی کتاب پیشین با افراد حقیقی و شخصیت‌های سرشناس، تحسین و تایید منتقدان را به خود جلب کرد.

بخشی از کتاب جاده شخصیت

«آیدا استووِر آیزنهاور در سال ۱۸۶۲ در درهٔ شناندوا در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. او یکی از یازده فرزند خانواده‌ای پرجمعیت بود. کودکی او کم‌وبیش مجموعه‌ای بود از رخدادهای فاجعه‌بار. وقتی دختر کوچکی بود، سربازان نیروهای اتحادیه شمال به خانه‌شان هجوم آوردند و دو برادر نوجوانش را با خود به اسیری بردند. سربازان تهدید کرده بودند که مزرعهٔ خانوادهٔ آیدا را به آتش کشیده و شهرشان و روستاهای اطراف آن را غارت می‌کنند. وقتی آیدا ۵ساله بود، مادرش و وقتی یازده ساله بود پدرش را از دست داد.

بچه‌های خانواده میان فامیل‌های دور و نزدیک پخش شدند. آیدا در یکی از این خانواده‌های پرجمعیت که سرپرستی او را به عهده گرفته بود، نقش کمک‌آشپز را ایفا می‌کرد. او کلوچه و شیرینی درست می‌کرد، غذا می‌پخت و به جوراب‌ها و لباس‌ها وصله می‌زد. با این وجود، هرگز غمگین و رقت‌انگیز نبود. از همان ابتدا سرشار از انگیزه بود و با سختی‌هایی که بر سر راهش قرار می‌گرفتند مبارزه می‌کرد. او کودک یتیمی بود که بیش از حد توانش کار می‌کرد، اما تصویری که از او در خاطر اهالی آن شهر کوچک به جا مانده بود، دخترک شیطانی با رفتار پسرانه و سری نترس بود که خیلی وقت‌ها او را در حال سواری روی اسب‌های بدون زین می‌دیدند که در شهر از سویی به سوی دیگر می‌رفت و حتی یک بار از اسب پرت شد و دماغش شکست.

در آن زمان، دختران معمولاً بیش‌تر از کلاس هشتم درس نمی‌خواندند، اما آیدا که در سال‌های ابتدایی نوجوانی خود، در مدتی کمتر از شش ماه، ۱۳۶۵ آیه از انجیل را حفظ کرده بود، انگیزهٔ فوق‌العاده‌ای داشت که هم در جنبه‌های مربوط به آدم ۱ و هم در خصوصیات مربوط به آدم ۲ به سطحی فراتر ارتقا یابد. یک روز وقتی پانزده ساله بود، خانواده‌ای که سرپرستی او را بر عهده داشتند، برای گردش به بیرون از شهر رفته بودند و او در خانه تنها بود. آیدا وسایلش را جمع کرد و دور از چشم دیگران، آن خانه را برای همیشه ترک کرد. او با پای پیاده به استانتون، ویرجینیا رفت. اتاقی گرفت و شغلی به دست آورد و در دبیرستان محلی ثبت نام کرد.

او از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و دو سال به تدریس پرداخت و در بیست‌ویک سالگی صاحب ارثیه‌ای به ارزش ۱۰۰۰ دلار شد. از آن پول، او حدود ۶۰۰ دلار (معادل ۱۰۰۰۰ دلار امروز) را برای خریدن یک پیانوی ساخته شده از چوب آبنوس صرف کرد که همچون گنجی گران‌قیمت تا پایان عمرش با او ماند. او باقی آن مبلغ را هزینهٔ تحصیلاتش کرد. او با گروهی از مانونیت‌ها مجانی سفر کرد تا نهایتاً در کنار برادرش در کانزاس سکونت گزید و در دانشگاه معتبر لِین در شهر لکامپتون آن ایالت ثبت‌نام کرد. آن سال چهارده دانشجوی سال اولی در آنجا شروع به تحصیل کرده بودند و کلاس‌ها در اتاق پذیرایی یک خانهٔ بزرگ مسکونی برگزار می‌شد.

آیدا در رشتهٔ موسیقی تحصیل کرد. بر اساس گزارش‌های اعضای هیئت علمی دانشگاه، او با استعدادترین دانشجوی آنجا نبود، اما با سخت‌کوشی بسیار توانست نمره‌های خوبی کسب کند. همکلاسی‌ها در او دختری شاداب، اهل معاشرت و دارای روحیه‌ای به شدت خوش‌بین می‌دیدند و به دلیل همین ویژگی‌ها او را به عنوان نمایندهٔ خود در مراسم دانش‌آموختگی انتخاب کردند. آیدا همچنین در دانشگاه لین، با پسری آشنا شد که از نظر خصوصیات اخلاقی در نقطهٔ مقابل خودش قرار داشت، جوان سرسخت و لجوجی به نام دیوید آیزنهاور. به طور غیرقابل توضیحی، آن‌ها عاشق یکدیگر شدند و تا آخر عمرشان در کنار هم ماندند. فرزندان آن‌ها هرگز مجادله یا جروبحث جدی‌ای میان آن دو به خاطر نیاوردند، حتی با این وجود که دیوید می‌توانست با توجه به شخصیتش می‌توانست بهانهٔ لازم برای چنین مجادله‌هایی را به دست آیدا بدهد.»

طه
۱۳۹۹/۰۱/۰۸

من متن انگلیسی کتاب را خواندم و استفاده بردم. یک جمله آن بسیار بر من تاثیر گذار بود: سعی کنید شخصیت خودتان را خودتان و نه جامعه ی مصرفی اطرافتان بسازد. شما با کتاب ها، افراد و اهدافی که برای

- بیشتر
ائمه
۱۳۹۷/۱۱/۰۳

دوستانی که از مطالعه این کتاب لذت بردن بهشان پیشنهاد می‌کنم که داستان نام من سرخ رو بخونن تو اون کتاب تفاوت نقاشی سبک نقاشی غربی با نقاشی شرقیه که در نقاشی غربی نقاش اثرش رو امضا میکنه که دور

- بیشتر
arezu
۱۳۹۷/۰۹/۱۶

من خلاصه ی این کتاب رو از طریق پادکست بی پلاس شنیدم و به نظرم خیلی کتاب جذابی اومد و تصمیم گرفتم بخونمش

سوفی پاتر
۱۳۹۹/۰۱/۲۲

من تا پایان داستان پرکینز کتاب رو خوندم و ادامه دادنش برام جذاب نیست. در واقع تمایزی که نویسنده بین آدم یک و آدم دو در ابتدای کتاب مطرح میکنه و رابطه ش با داستان پرکینز رو نمیفهمم. انگار شخصیت

- بیشتر
پیام
۱۳۹۹/۰۲/۰۲

کتاب خوبی است، برای کسانی که دغدغه خوب بودن دارند بسیار توصیه می‌شود. اما ترجمه خیلی خوبی ندارد، نه اینکه ترجمه بد باشد، اما جملات طولانی که منجر به برگشت دوباره و از نو خواندن می‌شود در کتاب زیاد است. ضمن

- بیشتر
Hamed Ahmadi
۱۳۹۹/۰۳/۰۲

کتاب بسیار آموزنده و ارزشمندی هستش. قطعا با خوندن این کتاب و درک کردنش، قدم بزرگی در رشد شخصیت و بینش تون به دنیا برداشتین. اما این ترجمه یکی از بدترین ترجمه هایی بود که تاحالا تو کتابام خوندم!!! ترجمه های دیگش

- بیشتر
Maryam
۱۳۹۹/۰۲/۲۳

کتابی است که بشر امروز را به اخلاقی زیستن و بازگشت به ارزشهای خوب قدیمی تشویق می کنه و کمکمون می کنه بین جاه طلبیهای شخصی و انسانیت و در نظر گرفتن منافع جمعی ، تعادل ایجاد کنیم تا علاوه

- بیشتر
deniro
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

چرا هر بار که میخواهیم ادامه کتاب را بخوانیم باید دوباره دانلود کنیم؟

کاربر 105044
۱۳۹۷/۱۰/۲۸

عالیه...

whale
۱۴۰۲/۰۶/۲۸

با تعریف هایی که از این کتاب میشد نسخه فیزیکیش رو خریدم اما درواقع انتظار نداشتم اینقدر برام حوصله سر بر باشه .بعضی قسمت های ترجمه رو درک نمی‌کردم و اینکه در واقع نویسنده باید جوری می‌نوشت که برای همه

- بیشتر
مانع اصلی بر سر راه رسیدن به سعادت، تمایل بی‌حدومرز به قرار گرفتن در مرکز توجه دیگران است.
حکیمی
«هیچ‌کس بهتر از من نیست، اما من هم بهتر از هیچ کس دیگری نیستم.»
Mohammad Ali Zareian
«ما می‌توانیم به واسطهٔ دانش دیگر مردمان دانشمند شویم، اما نمی‌توانیم به واسطه خرد و فرزانگی دیگران خردمند شویم.»
حکیمی
وظیفهٔ یک انسان خردمند این است که حس ناامیدی خود را فرو خورد و تلاش کند در زندگی خود سرمشقی از شفقت، تعمق و سخت‌کوشی بر جای بگذارد.
حکیمی
ما در ناآگاه بودن نسبت به ناآگاهی و جهالت خود، توانایی تقریباً بی‌حد و مرزی داریم
Shanti
«در چه نقطه‌ای استعدادهای من و خشنودی عمیقم با نیازهای مهم جهان، تلاقی می‌کند؟»
nani
در دیگر مواقع، نام فرد توهین‌کننده را روی یک تکه کاغذ می‌نوشت، مچاله‌اش می‌کرد و توی سطل آشغال می‌انداخت، شکل نمادین دیگری از تخلیهٔ احساسات.
yasaman
یک فرد فروتن و افتاده، تسکین‌بخش و دل‌پذیر جلوه می‌کند، درحالی‌که فرد خودبزرگ‌بین ضعیف و در عین حال نچسب است. فروتنی به مثابه آزادی از احساس نیاز به اثبات مدام به برتری خودتان است، اما خودپسندی یک عطش سیری‌ناپذیر و آزمندانه در یک فضای کوچک و محدودِ انباشته از توجه‌طلبی، رقابت بیهوده و برتری‌جویی بی‌پایان است. فروتنی محفظه‌ای است پر از احساسات دوست داشتنی همچون تحسین، شفقت و حق‌شناسی.
FerFerism
همهٔ ما این مسئولیت اخلاقی را بر دوش داریم که تلاش کنیم هر روز بیش از قبل اخلاق‌مدار باشیم
حکیمی
یک فرد فروتن و افتاده، تسکین‌بخش و دل‌پذیر جلوه می‌کند، درحالی‌که فرد خودبزرگ‌بین ضعیف و در عین حال نچسب است.
حکیمی
«زندگی در نهایت به معنی قبول مسئولیتِ یافتن پاسخ درست برای مشکلات و نیز به معنی برآمدن از عهدهٔ مسئولیت‌هایی است که به صورت مداوم پیش روی فرد قرار می‌گیرند
Shahab Hooshmand
تصویری که هر یک از ما سعی داریم از خود به باقی جهان مخابره کنیم، حتی در صورت درست بودنش، اساساً به بخشی از زندگی ما مربوط می‌شوند که فاقد اهمیت، فناپذیر و کم‌ارزش است، چرا که پس از ما کسی به خاطر نخواهد آورد که ما از خاور دور تا جنگل‌های آمازون را از نزدیک دیده‌ایم و دارای چند مدرک دانشگاهی هستیم و چقدر غذاهای خوشمزه در طول عمرمان خورده‌ایم (و گویا تصادفاً از بیشترشان هم عکس گرفته‌ایم).
کاربر ۱۰۵۰۴۴
«خطی که نیکی را از بدی جدا می‌کند، از میان کشورها، یا طبقات مختلف مردم یا احزاب سیاسی عبور نمی‌کند، بلکه دقیقاً از وسط قلب تمام آدمیان می‌گذرد.»
Mohammad Ali Zareian
«هر انسانی در آیندهٔ خویش به هر جایی سرک می‌کشد، چرا که هیچ انسانی هنوز نتوانسته به خودش برسد.
Shahab Hooshmand
ترزا می‌گفت زندگی مانند "گذراندن یک شب در یک مسافرخانهٔ نه چندان راحت" است پس باید هر کاری از دستت بر می‌آید انجام دهی تا آن را کمی خوشایندتر کنی.
zhale
«من دریافته‌ام که قانون سکوت یکی از زیباترین پدیده‌های دنیاست. این قانون از انسان در برابر وسوسه‌های دنیای فانی، به زبان آوردن حرفهای ناپخته و کنایه‌های نابجا و مجادلات خشمیگنانه، حفاظت می‌کند. فایدهٔ چنین پدیده‌ای برای انسان واقعا قابل توجه است.»
msadeq
شخصیت یک امر فطری نیست که خودبه‌خود در انسان‌ها ایجاد شود. باید خودتان آن را با صرف تلاش و ظرافت بسیار بسازید.
Nino
«آن که چرایی زندگی کردن را می‌داند، هر چگونگی‌ای را می‌تواند تاب آورد.»
shahrooz
هرگز کاری که حقیقتا ارزش انجام دادن داشته باشد، در طول عمر ما به نتیجه نمی‌رسد، پس باید به واسطهٔ امید نجات بیابیم
taravat
«واقعا مهم نبود که ما چه انتظاری از زندگی داشتیم، بلکه مهم این بود که زندگی چه انتظاری از ما داشت. ما باید پرسش در مورد معنای زندگی را فراموش می‌کردیم و در عوض خود رابعنوان افرادی می‌دیدیم هر روز و هر ساعت توسط زندگی مورد پرسش قرار می‌گرفتند.»
nani

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۷ صفحه

حجم

۴۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۱۷ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰
۵۰%
تومان