دانلود و خرید کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن اشتفان تسو ایگ ترجمه رضا سیدحسینی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن

کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ۲۴ ساعت از زندگی یک زن

اشتفن تسوایک در این رمان جذاب و گیرا، «۲۴ ساعت از زندگی یک زن» از طبقه بورژوای اروپایی را به تصویر کشیده است. او در این اثر، با نگاهی دقیق و قلمی توانا از پنهانی‌ترین انگیزه‌های زنان یعنی میل به حمایت و فرزندپروری، تمایل شدید به پذیرفته‌شدن و مهر پایان‌ناپذیر آنان به حفظ بقا سخن می‌گوید: «هجده ساله بودم که در مجمعی با شوهر آینده‌ام آشنا شدم. او پسر دوم خانوادهٔ بزرگ «آ...» بود و ده سال در نیروی هند خدمت کرده بود. ازدواج ما به زودی سر گرفت. زندگانی ما خوش و بی‌دردسر بود. سه ماه در لندن و سه ماه در مزارع به سر می‌بردیم و بقیهٔ ایام سال را در ایتالیا، اسپانیا و فرانسه از هتلی به هتل دیگر می‌رفتیم. در این مدت هیچگاه کوچک‌ترین اختلافی بر زندگانی زناشویی ما سایه نینداخت و دو پسری که در آن سال‌ها به دنیا آمدند، اکنون هر دو بزرگ شده‌اند. چهل ساله بودم که ناگهان شوهرم مرد... بیچاره در دوران اقامتش در هند دچار بیماری کبد شده و هنوز دو هفته از ناخوشی وحشت‌انگیز او نگذشته بود که او را از دست دادم. در این ایام پسر بزرگم به سربازی رفته و پسر کوچکم به مدرسه می‌رفت. به این ترتیب من ظرف یک شب در عرصهٔ زندگانی یکه و تنها ماندم و چون زندگانی من بیشتر در میان مردم و در مجامع گذشته بود، این تنهایی برای من عذاب الیمی بود. دیگر از آن پس در این خانه‌ای که هریک از اثاثهٔ آن مرگ فجیع و جانگداز شوهر محبوبم را به یاد می‌آورد، زندگانی برای من محال بود و من حتی نمی‌توانستم یک روز در آن اقامت کنم. از این رو تصمیم گرفتم تا وقتی که پسرانم ازدواج نکرده‌اند ایام عمر را به سیاحت و مسافرت بگذرانم.» اشتفن تسوایک که بی‌گمان یکی از بزرگان عالم ادب شمرده می‌شود، عقیده داشت که ادبیات وسیله‌ای است برای اینکه انسان درام حیات را بی‌پرده‌تر و بهتر تشریح کند و باید گفت که وی در آثار خود هرچه بهتر از این وسیله استفاده کرده و در تشریح درام زندگی قریحهٔ شگرفی از خود نشان داده است. از آثار دیگر این نویسنده می‌توان به «آموک» و «لپورلا» اشاره کرد.
نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۴/۲۹

حجم کتاب کم هست اما داستان هم به قدری روان پیش میره که آدم متوجه نمی شه کِی شروع و کِی تمام میشه و سرشار از احساسات زنانه هست. تصمیمی که یک زن در لحظه ای از زندگی می گیره و

- بیشتر
Mohammad
۱۴۰۱/۰۷/۲۱

(۷-۲۴-[۱۶۷]) داستان آموزنده ای داره؛ تصمیماتی که بر اساس غریزه در لحظه و به صورت آنی گرفته میشه، میتونه تمام زندگی انسان (گذشته، حال و آینده) رو تحت الشعاع قرار بده؛ قسمت هایی از داستان مروری بود بر کتاب "قمارباز" داستایفسکی.

مسیح
۱۳۹۸/۰۷/۲۵

داستانی دلنشین با ترجمه ای خوب❤

مهشید
۱۳۹۸/۱۰/۰۲

ترجمه کتاب خوب بود. داستان هم جالب بود. پیشنهاد میشه این کتاب رو بخونید.

daniel_2035
۱۳۹۹/۰۳/۱۶

کتاب جذاب و روانی بود داستان خوبی داشت و ترجمه قابل قبولی هم بود. توصیه می کنم این کتاب را یکبار بخونید.

elnaz22826
۱۳۹۹/۰۳/۰۳

عالی بود

Eli N
۱۳۹۹/۰۸/۰۵

کتاب بدی نبود متوسط بود ، راجب مردی که نگاه متفاوتی نسبت به بقیه راجب خیانت داشت و زنی که می خواهد بار گناهی که روی دوشش بود را با گفتن خاطره ا‌ش به این مرد خالی کنه من بشخصه چند

- بیشتر
مهسان
۱۳۹۸/۰۷/۳۰

بسیار کتاب خوبی بود. با ترجمه ای روان و دلنشین.

Mohsente
۱۴۰۳/۰۴/۱۳

این کتاب رو خیلی خیلی دوست داشتم.

Smnhgh
۱۴۰۳/۰۳/۲۲

اشتفان تْسوایگ واقعا تو توصیف حالات درونی تواناست، به حدی که حس میکنم خودم در حال تجربه اونام. قسمتی که به توصیف دستای قمارباز میپردازه و از این طریق پی میبره چی درون اون فرد میگذره جالب بود. کتاب شطرنج

- بیشتر
ناگهان فکرم متوجه یک چیز شد... رفتن...
Mohammad
باور کنید کاری سخت‌تر از این نمی‌توان یافت که انسان در سراسر عمر خود به یک روز و به یک نقطهٔ زندگانیش چشم بدوزد و به آن بیندیشد. این کار تحمل‌ناپذیر است.
Eli N
نتیجهٔ پیری این است که ترس از گذشته را خود به خود از میان می‌برد.
daniel_2035
منظرهٔ چیزها در شب و روز یکسان نیست.
daniel_2035
زنی که آزادانه و بی‌پروا از غریزهٔ خود متابعت می‌کند، هزار بار بر آن زنی شرف دارد که در کنار شوهرش او را فریب می‌دهد.
نسیم رحیمی
«زنی که سال‌های دراز زندگانی یکنواخت و خسته‌کننده‌ای داشته باشد، خود را آماده می‌کند تا شکار هر مرد جسوری گردد، چنین کاری از چنین زنی نباید مایهٔ تعجب شود...»
نسیم رحیمی
برخی اشخاص از لحاظ حدت فکر و نیروی تصور بسیار ضعیفند و هر حادثه‌ای، اگرچه مانند دشنهٔ تیزی بر مغزشان فرود آید، وقتی که خودشان شاهد آن نباشند، هرگز آنان را متأثر نمی‌سازد. اما اگر کوچک‌ترین حادثه‌ای در برابر چشمشان، به اندازه‌ای نزدیک‌تر که خودشان آن را احساس کنند، اتفاق بیفتد، همان دم هیجان سختی از خود بروز می‌دهند و درآن حال عدم علاقه‌ای را که به حوادث دنیای خارج نشان می‌دادند با شدت مبالغه‌آمیزی جبران می‌کنند.
نیلوفر معتبر
این حالتی که تشکر نام دارد چه اندازه کم در مردم دیده می‌شود و کسانی که بیشتر مایلند مراتب تشکر و امتنان خودشان را اظهار دارند، چگونه این حالت کمتر در قیافه‌شان جلوه‌گری می‌کند. این‌گونه اشخاص وقتی می‌خواهند اظهار تشکر و امتنان کنند، خاموش می‌شوند، نگران و دلواپس به نظر می‌رسند، خجالت می‌کشند و اغلب برای آنکه احساساتشان را نشان ندهند، چنان وانمود می‌کنند که دستخوش نگرانی و اضطرابند.
kimiya.kh
اما در آن هنگام که ناگهان همه چیز را از دست داده، می‌کوشیدم با چیزی که خاطره نام دارد و خودمان را به وسیلهٔ آن گول می‌زنیم، همهٔ آن گذشتهٔ پرهیجان را برای اینکه از دیدن آن لذت ببرم، صحنه به صحنه یک‌بار دیگر زنده و در برابر خود مجسم کنم. حقیقت مطلب این است که بیشتر مردم این چیزها را درک نمی‌کنند و کسی می‌تواند به این چیزها پی ببرد که قلب سوزانی داشته باشد.
Zohreh Deljoo
آرزو می‌کردم ای کاش می‌توانستم دور از جهانیان زندگانی آرامی در یکی از این گوشه‌ها داشته باشم!
پویا پانا
نظر من زنی که آزادانه و بی‌پروا از غریزهٔ خود متابعت می‌کند، هزار بار بر آن زنی شرف دارد که در کنار شوهرش او را فریب می‌دهد.
پویا پانا
آرزو می‌کردم از آن تنهایی و بیکاری تحمل‌ناپذیر، از آن دردی که انسان را دچار تهوع می‌سازد و حس احتیاج به کوچک‌ترین سرگرمی‌ها را در انسان بیدار می‌کند نجات یابم.
zahra
مرگ بر شاهراه زندگی سایه می‌افکند و بر اثر آن همه چیز رنگ خود را از دست می‌دهد و انسان... متوجه می‌شود که حوادث گذشته شدت خود را از دست داده و دیگر مانند سال‌های پیش در تاروپود وجود او تأثیر نمی‌کند.
فریبا
در آن حال که باید بمیریم و مانند درخت صاعقه‌زده‌ای بر زمین بیفتیم، به رغم همه چیز، خون به جریان خود ادامه می‌دهد و پس از چنان لحظاتی باز زنده می‌مانیم.
نسیم رحیمی
«سوگند یاد می‌کنم از این پس در هیچ قماری شرکت نکنم و حیات و شرافت خود را در معرض خطر قرار ندهم.»
نسیم رحیمی
آرزوی مرگ که می‌خواهد در قلب ما جایگزین شود، در برابر علاقهٔ ما به زندگی که بهتر و نیرومندتر از آرزوی مرگ وجودمان را در میان گرفته است، کاری از پیش نمی‌برد و اضطراب و هرگونه درد و رنجی عاقبت از میان می‌رود.
daniel_2035
می‌کوشیدم با چیزی که خاطره نام دارد و خودمان را به وسیلهٔ آن گول می‌زنیم، همهٔ آن گذشتهٔ پرهیجان را برای اینکه از دیدن آن لذت ببرم، صحنه به صحنه یک‌بار دیگر زنده و در برابر خود مجسم کنم.
daniel_2035
روحم، در آن حال که برای همیشه آزرده شده بود، از این توفان نجات یافته و جز دو کلمه، باید رفت،... باید رفت باید رفت که مانند ضربات خشکی پیاپی در گوشم صدا می‌کرد... چیزی نمی‌شنیدم. ضربان شقیقه‌های کلمهٔ فرار... فرار... فرار را مانند خنجری به مغزم فرو می‌کرد. می‌خواستم از این شهر دور شوم و به آغوش خانوادهٔ خود، به آغوش زندگانی دیرینم بازگردم و زندگانی آرام خود را بازیابم.
نازنین بنایی
بیچاره دل از هستی کنده بود. نه «میکل‌آنژ» و نه «دانته»... هیچ مجسمه‌ساز و هیچ نقاشی نمی‌تواند یأس و نومیدی را روی زمین به اندازهٔ این انسان زنده، این انسان خسته و کوفته که زیر باران سیل‌آسا خیس می‌شد و حرکتی برای نجات خود نمی‌کرد، برای من مجسم سازد.
نازنین بنایی
این حالتی که تشکر نام دارد چه اندازه کم در مردم دیده می‌شود و کسانی که بیشتر مایلند مراتب تشکر و امتنان خودشان را اظهار دارند، چگونه این حالت کمتر در قیافه‌شان جلوه‌گری می‌کند. این‌گونه اشخاص وقتی می‌خواهند اظهار تشکر و امتنان کنند، خاموش می‌شوند، نگران و دلواپس به نظر می‌رسند، خجالت می‌کشند و اغلب برای آنکه احساساتشان را نشان ندهند، چنان وانمود می‌کنند که دستخوش نگرانی و اضطرابند.
kimiya.kh

حجم

۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

حجم

۷۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان