کتاب گیلهمرد
معرفی کتاب گیلهمرد
کتاب گیلهمرد نوشته بزرگ علوی است. این کتاب مجموعهای از داستانکوتاههای مشهور بزرگ علوی است.
درباره کتاب گیلهمرد
عموما بزرگ علوی با رمان چشمهایش شناخته میشود. اما او داستاننویس بسیار ماهری بود. این کتاب مجموعهای از داستان کوتاههای جذاب این نویسنده است که هرکدام روایتی مستقل دارند و نگاهی انتقادی به وضعیت جامعه مهمترین بخش آنها است.
این کتاب مجموعه داستانهای نامهها، گیله مرد، اجاره خانه، دزاشوب، یهرهنچکا، یک زن خوشبخت، رسوایی، خائن و پنج دقیقه پس از دوازده است.
خواندن کتاب گیله مرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
دربارهی بزرگ علوی
بزرگ علوی در ۱۳ بهمن ماه ۱۲۸۳ در تهران متولد شد. نام کامل او سیّد مجتبیٰ آقابزرگ علوی است. او نویسنده واقعگرا، سیاستمدار چپگرا، روزنامهنگار نوگرا و استاد زبان فارسی ایرانی است که به همراه صادق هدایت و صادق چوبک از پدران داستان نویسی نوین به شمار میرود. بزرگ علوی تحصیلاتش را در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی در دانشگاه آلمان به پایان برد و مدتی در مدرسه صنعتی شیراز زبان آلمانی تدریس میکرد. به دلیل پیروی از کمونیسم محاکمه شد و مدتی را در زندان به سر برد. او از اعضای حزب توده و بنیانگذاران آن است. بزرگ علوی دوستی و صمیمیتی با صادق هدایت داشت که با پیوستن مجتبی مینوی و مسعود فرزاد به جمعشان، جمع ربعه را تشکیل میداد. از آثار مشهور بزرگ علوی میتوان به چمدان، میرزا، سالاریها، گیله مرد و چشمهایش اشاره کرد. علوی در ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ چشم از دنیا فرو بست.
بخشی از کتاب گیله مرد
با دو دستش صورتش را پوشانده بود و در اتاق کوچکش، در اتاق گرم و مطبوعی که پردههای کلفت و خوشرنگ آن را از دنیای خارج جدا کرده بود، راه میرفت. بیرون سرد بود و برف میآمد. بوران غوغایی راه انداخته بود. اما پردهها و در و پیکر محکم نمیگذاشت که سرما به درون اتاق نفوذ کند. اصلاً این اتاق، تنها این اتاق که فقط دخترش حق ورود بدان را داشت، یکتا جای امنی بود که در زندگی برای او باقی مانده بود. هیچجا راحتی نداشت. همهجا دیگران با نظر بغض و کینه به او نگاه میکردند، از او بدشان میآمد. حتی کسانی که به آنها کمک کرده بود، کسانی که تملقشان را گفته بود، کسانی که باعث ترقی و ازدیاد اموالشان شده بود، آنها هم از دیدارش نفرت داشتند. سایر اتاقها مال کس و کار او بود. حاجی و ننه بگوم حق داشتند همهجا بیایند و بروند. در اتاق پذیرایی دوستان و همکاران را میپذیرفت، «دوستانی» که از ریخت زشت او تنفر داشتند. با آنها میخندید و صحبت میکرد. دروغ میگفت و دروغ میشنید. آنها سبزی او را پاک میکردند و او خوشرقصیهای زیردستان و ارباب رجوع را تحمل میکرد. اما در این اتاق تنها با دخترش مینشست. اینجا با دخترش یکرنگ بود. آخ، عمری خیال میکرد با خودش هم صاف و صادق است! با دخترش گفتگو میکرد، با هم درددل میکردند. اینجا قیافه انسانی او، قیافه حقیقی او، قیافهای که نقاب تملق و دروغ بیروحش نساخته بود، جلوهگر میشد.
وضع اثاثه اتاق مرتب و با سلیقه بود. معلوم بود که سلیقه دختر جوانی در تنظیم آن دخالت داشته است. قاضی روی صندلی گرد چرمی کنار میز مینشست و یک صندلی راحتی هم کنار میز تحریر مخصوص دخترش بود. گاهی او کار خودش را میکرد و شیرین کتاب میخواند. گاهی او روی تخت راحت دراز میکشید و پاهایش را دم بخاری دیواری میگذاشت که گرم باشد.
از کندههای نیمسوز شعله زرد و آبی برمیخاست و صدای چرق و ترق هیزم خشک سکوت را میشکست. دیوانهوار در اتاق راه میرفت، گویی عقب چیز گم کردهای میگشت. در این اتاق آینهای نبود. اصلاً در خانه او آینه کم وجود داشت. فقط برای دخترش آینهای تمام قد خریده بود. هرگز به آن اتاق پا نمیگذاشت. نمیخواست قیافه خودش را در آینه ببیند، فقط برای صورتتراشی آینه مقعری که موهای ریش را به اندازه یک سر قلم آهنی بزرگ میکرد، مورد استفادهاش بود. و در آن هرگز سعی نمیکرد تمام صورتش را ببیند. هرگز به دکان سلمانی نمیرفت
حجم
۱۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۷
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۳۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۷
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
نظرات کاربران
من جزء اون دسته از افرادی هستم که اصلا با داستان کوتاه نمیتونم ارتباط برقرار کنم و از این دسته کتابها لذتی نمیبرم، البته یه استثنا وجود داره، این کتاب و چند تا کتاب از محمدعلی جمالزاده خوندم و انقدر
آیا زندگی به اندازه دردی که آدم میکشد؛ ارزش دارد؟؟ کتاب بسیارعالی
یه شاهکار دیگه از بزرگ علوی❣️ میشه به وضوح عمق درد و رنج مردم رو تو زمان دیکتاتوری حس کرد. تاسف خوردم وقتی فهمیدم بزرگ علوی تو زمان پهلوی دوم به زندان میوفته و همه ی کتاب هایش هم توقیف میشن تا بعد
کلا یکی از نکات مثبت و البته نقطه قوت داستان های بزرگ علوی اینه که خفقان دوره حکومتی قبل رو به خوبی نشون میده بدون متوسل شدن به دروغ و تهمت و بزرگنمایی
من اصلا از داستان های کوتاه خوشم نمیاد و چندین داستان کوتاه خوندم که واقعا خیلی بد بود. اما از خواندن این کتاب هم مثل چشم هایش بی نهایت لذت بردم. قلم بزرگ علوی واقعا زیبا و گیراست و بیانی
کتاب گیله شامل چند داستان کوتاهه که یکیش همین داستان معروف گیله مرده. داستانها واقعگرایانه هستند و شرایط سیاسی و اجتماعی ایران قدیم رو به خوبی توصیف کرده.(مقایسشون با زمان حال و دیدن همون مشکلات خیلی جالبه). قلم بزرگ علوی
از بزرگ علوی چشمهایش رو خونده بودم و ته ذهنم احساس نارضایتی از نویسنده لانه کرده بود و دوست نداشتم سمت کتابهاش برم اما خواستم جای خالی عزاداران بیل رو با یک مجموعه داستان دیگه پر کنم که قرعه به
«مجتبی بزرگ علوی» نامی آشنا در ادبیات داستانی ایران دارد. وی مشهورترین نویسنده ی چپ گرای ایرانی در قرن بیستم به حساب می آید. بزرگ علوی در 1282 در تهران متولد شد و سال ها بعد دوست صمیمی صادق هدایت
میشه عمیقا توی روایتگری ها فرورفت ؛تمام جزئیات وقایع متناسب با فضای کتاب تصویرسازی شده .
یادش بخیر. ..خاطرات دبیرستان رو زنده کرد...یاد باد آن روزگاران