دانلود و خرید کتاب جایی به نام تاماساکو فلامک جنیدی
تصویر جلد کتاب جایی به نام تاماساکو

کتاب جایی به نام تاماساکو

معرفی کتاب جایی به نام تاماساکو

«جایی به نام تاماساکو» اولین مجموعه داستان فلامک جنیدی ( -۱۳۵۱)، نویسنده و بازیگر است که در جایزه بنیاد هوشنگ گلشیری مورد تقدیر قرار گرفت. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: « تاریک بود. همیشه اتاقم از هال تاریک‌تر است. هوا که ابری باشد تاریکی بیشتر هم می‌شود. پایم را که روی سرامیک گذاشتم مور‌مورم شد. تنم داشت بیدار می‌شد. شیر دست‌شویی را باز کردم و رفتم توالت. این کار را که بکنم، تا از توالت برگردم آب شیر حسابی خنک شده. از آموزه‌های مادرم است. می‌گوید آب سرد پوست را سفت می‌کند. خیلی نگران سفتی پوستم نیستم. بیشتر به عادت می‌ماند. تنها کاری که مشخصاً برای آن می‌کنم همین ورزش نصفه‌نیمه است. ظهر که از باشگاه زدم بیرون، رفتم شهر کتاب. روزهایی که می‌خواهم به خودم حال بدهم می‌روم شهر کتاب نیاوران. از خانه‌ام دور است. شاید هم همین عزیزترش کرده».
farez
۱۳۹۷/۰۴/۲۷

واقعا یک جور داستان های بی سر و ته بود که پایان باز بودنش بشدت توی ذوق میزد.بجز داستان گربه های شهر هرروز زیادتر میشود، بقیه اش جالب نبود اصلا. شرمنده اما ارزش جایزه گلشیری رو نداشت و حتی نتونستم

- بیشتر
Aysan
۱۳۹۷/۰۳/۲۷

"همیشه داشتنِ تکلیف احساس خوش آیندی بهم می دهد،باعث می شود روی تکلیفم تمرکز کنم و فکر هایی که مدام توی ذهنم تکرار می شوند،عقب تر بمانند."

mahsa
۱۳۹۷/۰۵/۲۲

سروته نداشت!

نازبانو
۱۳۹۷/۰۴/۱۲

داستانای ایرانی ( بجز طنز و تاریخی ) خوندنش برام سنگینه ، و متاسفانه جذبم نکرد و نتونستم تمومش کنم ( فکر کردم داستانش طنزه )

amir hosein amiriyan
۱۳۹۵/۱۱/۱۲

الان میفهمم که کتاب خوندن چه قدر لذت داره ......خدارو شکر که هنوز هم دیر نشده.....

marjan.m
۱۳۹۶/۰۸/۲۷

عالی بود . فوق العاده دوستش داشتم.

آلب
۱۳۹۶/۰۸/۱۸

راستش به جز داستانی که هم نام با عنوان کتاب هست بقیه ی داستان ها چنگی به دل نمیزدند اما جالب بودند.

هانا
۱۳۹۵/۰۴/۲۰

همه داستانها انگار در مورد یک شخصیت واحد بود، که در هر داستان یک اتفاق برایش می افتاد و نهایتا در داستان آخر به تاماساکو میرفت! ولی برای کار اول خانم جنیدی خوب و قابل تقدیر بود.داستان گربه های شهر

- بیشتر
mojtaba.bp
۱۴۰۳/۰۵/۱۲

مجموعا من داستانهای کوتاه‌ این کناب رو دوست نداشت. برای من گنگ بودن.

Moti
۱۴۰۲/۰۸/۱۳

به جز داستان آخر، بقیه بی سر و ته، تلخ و نامفهوم بودن.

با مدادتراش نوک مداد‌رنگی‌هایی که جلوم ریخته بود، تیز می‌کردم. از آن مدادتراش‌هایی بود که همیشه آرزویش را داشتم و هیچ‌وقت نداشتمش. از همان‌هایی که پیچ می‌شود به میز یا دسته‌ی صندلی. بزرگ و فلزی است و کمک می‌کند یادت نرود مداد از خودکار بیشتر مزه می‌دهد.
Sayeh Sh
چای کیسه‌ای را می‌اندازم داخل ماگ و آب کتری را جوشیده‌نجوشیده می‌ریزم رویش. برای خودم چای نمی‌ریزم. این‌طوری می‌فهمد قرار نیست معاشرت کنیم. چایش را زودتر می‌خورد و خلاص. دسته‌ی ماگ داغ شده، ولی نه آن‌قدر که نشود تا هال دستم بگیرمش. راه می‌افتم. کف پایم می‌سوزد. شیوا خرده‌شیشه‌های روی زمین را خوب جارو نکرده. دارد از پایم خون می‌آید. داغی خون را حس می‌کنم. اول باید چای را بدهم دستش بعد به پایم می‌رسم. سرم را می‌چرخانم. یک خط نازک از خون پشت سرم راه افتاده. درِ ورودی را رد می‌کنم. تنم می‌خورد به جالباسی کنار در. خودم عادت ندارم لباس‌هایم را این‌جا آویزان کنم. حتماً مال اوست. خم می‌شوم. کاپشن چرم مشکی خزدار. برش می‌دارم. بوی سیگار بهمن کوچک توی دماغم می‌پیچد. آن‌جاست. نشسته روی کاناپه‌ام. فندک می‌زند. سیگارش روشن می‌شود. کیسه‌نایلون شهر کتاب کنار‌دستش و کتاب‌هایم روی پاهایش. همه‌شان هستند. جومپا لاهیری، سام شپارد، رضا قاسمی و بقیه.
آلب
می‌دانست هیچ‌کس برایش مهدی نمی‌شود. او نگفت که حسام هم همین را می‌گوید، که همه همین را می‌گویند و همه چرت می‌گویند.
فرید دانش‌فر
خودش به‌تنهایی از پس ماجرا برنمی‌آید. کمک می‌خواست. کمک گرفتن. عادتی بود که خیلی وقت پیش از سرش افتاده بود. از همان روزها که او را ترک کرده بود. همان هفته‌های اول یک‌بار به رامین تلفن کرد. به کمکش احتیاج داشت. باور نمی‌کرد با دور شدن همه‌چیز تمام شود. باید اتفاق بزرگ‌تری می‌افتاد تا باور کند همه‌چیز تمام شده. رامین با چنان بی‌اعتنایی‌یی گفته بود دیگر زنگ نزند که بالاخره باور کرده بود. این آخرین‌بار بود که از کسی کمک می‌گرفت. فکر کرد همیشه در لحظه‌های مهم نیاز به کمک دارد.
malihe

حجم

۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

حجم

۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۵ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰
۵۰%
تومان