دانلود و خرید کتاب اشک ها و لبخندها جبران خلیل جبران ترجمه وحید کیان
تصویر جلد کتاب اشک ها و لبخندها

کتاب اشک ها و لبخندها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اشک ها و لبخندها

«اشک‌ها و لبخندها» مجموعه‌ای از اشعار منثور، نویسنده نام‌دار لبنانی- آمریکایی، جبران خلیلی جبران با مضامینی همچون عشق، آفرینش، آرزو، مرگ و... است. اشعاری سرشار از انسان‌دوستی و مهربانی با نگاهی سرشار از مهر خداوندی به همه چیز که مرز ندارند و خود را از آنِ هر کس می‌دانند که دل بر انسانیت بسوزاند: ترانۀ خوشبختی من و انسان معشوق یکدیگریم. او در آرزوی من است و من در اشتیاق او، ولی زنهار! که در بین ما رقیبی است که بی‌نوایی ارمغان اوست. او بی‌رحم است و مغرور، پُر زِ نیرنگ و فریب. نام او جسم است. او که همواره در پی ماست و چونان نگهبانی بر ما می‌نگرد، و معشوق مرا پریشان می‌کند. محبوبم را در جنگل‌ها زیر درختان و در کنار دریاچه‌ها می‌جویم و او را نمی‌یابم، چرا که جسم او را به شهرِ پُرغوغا کشانده و بر تختی لرزان از ثروتِ دنیا نشانده است. من نامش را به آوای دانش و ترانۀ خِرَد بانگ می‌زنم...
معرفی نویسنده
عکس جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران
لبنانیی | تولد ۱۸۸۳ - درگذشت ۱۹۳۱

جبران خلیل جبران در ۶ ژانویه‌ی ۱۸۸۳ در شهر باستانی بشاری، در جبل لبنان واقع در شمال لبنان، در خانواده‌ای از مسیحیان مارونی متولد شد. در زمان تولد او، محل تولدش در نیمه‌ی خودمختار امپراتوری عثمانی قرار داشت. پدر خلیل، بدهی‌های هنگفتی از قمار انباشته کرده بود و شغل خود را از دست داده بود، اما بعدها توسط یک مدیر محلی به مقام و منصب دست یافت. مادر خلیل پیش از ازدواج با پدر خلیل، دو بار ازدواج کرده بود و از ازدواج اولش صاحب یک پسر شده بود. خلیل به غیر از برادر ناتنی خود، پیتر، دو خواهر کوچک‌تر نیز داشت. او هرگز به مکتب نرفت، اما توسط کشیشانی که به خانه‌ی آن‌ها رفت‌وآمد داشتند، زبان عربی و خواندن انجیل را آموخت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
اشک مریز محبوبم، همان عشقی که چشمان‌مان گشوده و قلب‌مان در بند می‌کشد به ما صبر و شکیبایی نیز ارزانی می‌دارد. از فراقِ طولانی‌مان، غمگین مباش
یك رهگذر
زندگی ناتوان‌تر از مرگ است و مرگ ناتوان‌تر از عشق.
یك رهگذر
تا هنگامی که قلبم در سینه می‌تپد تو را ترک نمی‌کنم
یك رهگذر
هیچ قدرتی را یارای جدایی من و تو نیست ... حتی مرگ نیز نمی‌تواند ما را از هم جدا کند
یك رهگذر
من دل‌باختۀ توام و نه هیچ کسِ دیگر، و تا پایان عمر عاشق تو خواهم ماند.
یك رهگذر
بدان فرزندم، انسان تنها از پسِ غم و فراقی آشکار، صبری تلخ و رنجی دهشتناک، به عشق دست می‌یابد.
یك رهگذر
گرمایم بخش ای محبوب من، که زمستان هیچ برایم نگذاشته جُز گرمای وجود تو. جاودانۀ من، در کنارم بمان.
یك رهگذر
ای روح من، بر من رحم آر. چنان باری از عشق بر قلبم نهاده‌ای که مرا تابِ تحمل آن نیست.
یك رهگذر
انسان‌ها به طوایف و قبایل تقسیم شده‌اند و از آنِ مُلک‌ها و سرزمین‌هایند ولی من خود را از آنِ هیچ قبیله‌ای نمی‌دانم و متعلق به جایی نیستم. کهکشان، سرزمین من است و خانوادۀ انسانی قبیله‌ام. انسان ناتوان است و چه ناگوار که خود را از دیگران جدا می‌کند. دنیا محقر است و نابخردانه آن است، که دنیا را به سرزمین‌ها و مُلک‌ها و قبایل تقسیم کنیم.
ستاره
تاریکی را توان درک ترانۀ ستارگان نیست.
یك رهگذر
خداوندا، او را به سلامت به سوی من بازگردان. ای خداوندِ سرشارِ از عشق و بخشش، دیگر اشکی در دیدگانم نمانده تا ارزانی‌ات کنم. دیگر صبر و شکیبایی ندارم. درد و پریشانی، آهنگ تسخیر قلب مرا کرده است. بار الها! نگهدارِ او باش
یك رهگذر
من در شتاب و ترسانم، او آرام، اندیشمند و صبور است. آغوش گشادۀ او آرامگهی است بر بی‌قراری من.
یك رهگذر
« خداوندا! بر مردمان سرزمین من رحم آر! »
یك رهگذر
ای روح من، از چه این چنین اصرار می‌ورزی؟ در پی راهی که تو مرا به رفتن در آن وا داشته‌ای، خوشی را بر خود حرام کرده‌ام و شادی زندگانی را ترک گفته‌ام. با من به عدالت رفتار کن، یا که مرگ را فرمان ده تا رهایی‌ام بخشد، که شهرتِ تو عدالت توست.
کاربر ۳۴۹۵۹۶۹

حجم

۷۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۷۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۴

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان