دانلود و خرید کتاب پیامبر جبران خلیل جبران ترجمه محمد شریفی نعمت‌آباد
تصویر جلد کتاب پیامبر

کتاب پیامبر

انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پیامبر

کتاب پیامبر مشهورترین اثر جبران خلیل جبران، نویسنده لبنانی آمریکایی است. این کتاب پیرامون شخصیت کلیدی پیامبر (المصطفی) می‌گردد که پس از سال‌ها دوری از سرزمین مادری، به شهر خود اورفالیز بازمی‌گردد. او در گفت‌وگو با مردمان گوناگون، پیرامون مفاهیم کلیدی اخلاق و زندگی مانند کار، شادی و اندوه، داد و ستد، بخشش و ... سخن می‌گوید.

این کتاب کتاب با ترجمه محمد شریفی نعمت‌آبادی منتشر شده است. جِبران خلیل جِبران (در زبان عربی جُبران خلیل جُبران) شاعر، نویسنده، فیلسوف و نقاش لبنانی در ۶ ژانویه ۱۸۸۳ در دهکده البَشَری در شمال لبنان به دنیا آمد و در ۱۰ آوریل ۱۹۳۰ در شهر نیویورک از دنیا رفت. او در طول حیات کوتاه خود آثار متعددی را بوجود آورد که مشهورترین آنها کتاب پیامبر است. پیامبر تا کنون به بیش از پنجاه زبان دنیا ترجمه شده است.

خواندن کتاب پیامبر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به آثار جبران خلیل جبران پیشنهاد می‌کنیم.

کتاب‌های مشابه

اگر این کتاب را دوست داشتید یا به‌دنبال کتاب‌هایی با حال‌وهوای مشابه می‌گردید، از مطالعه این عناوین نیز لذت خواهید برد: کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو، زندگی پی اثر یان مارتل، جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ، سیدارتها اثر هرمان هسه و راهبی که فراری‌اش را فروخت اثر رابین شارما.

بخشی از کتاب پیامبر

درباره خانه

آنگاه بنّایی پیش آمد و گفت: با ما از خانه بگو.

و او به پاسخ گفت:

پیش از آنکه خانه‌ای میانِ شهر بنا کنید،

برجی از خیالاتِ خود در بیابان بر آورید.

زیرا همان‌گونه که شما را در گرگ و میشِ غروب

بازگشتی به خانه است، آواره درون شما، این همیشه دور و تنها، را نیز بازگشتی‌ست.

خانه شما تنِ فراخترِ شماست.

که در آفتاب می‌بالد، و در آرامش شب به خواب می‌رود؛

و بی‌رؤیا نیست.

آیا خانه شما خواب نمی‌بیند؟ و آیا خواب نمی‌بیند که شهر را به سوی بیشه یا تپه‌سار رها کرده است؟

کاش می‌توانستم خانه‌های شما را در مشت گیرم،

و چون دهقانی آنها را در جنگل و مرغزار بپاشم.

کاش دره‌ها خیابان‌های شما بودند، و راه‌کوره‌های

سبزْ کوچه‌هاتان، و شما در تاکستان‌ها به دنبال هم می‌گشتید،

و با رایحه خاک در جامه‌هاتان می‌آمدید.

اما این چیزها را هنوز قرارِ بودن نیست.

نیاکان شما از ترس شان شما را بسیار کنارِ هم نهادند.

و آن ترسْ لَختی دیگر خواهد پایید. لَختی دیگر دیوارهای شهرتان اجاق‌های شما را از کشتزارهای شما جدا خواهند کرد.

و به من بگویید، ای مردم اُرفالِس، شما در این خانه‌ها چه دارید؟ و آن چیست که آن را با درهای بسته نگهبانی می‌کنید؟

آیا شما صلح دارید، آن تمنای آرام که توانِ شما را آشکار می‌کند؟

آیا شما یادهایی دارید، که چون طاق‌هایی نورانی

قله‌های رؤیایتان را به هم رسانند؟

آیا شما زیبایی دارید، که دل را از چیزهای چوبی و

سنگی به کوهستان مقدس راه نماید؟

به من بگویید، این چیزها را در خانه‌های خود دارید؟

یا آیا تنها آسایش دارید، و کششِ به آسایش، آن چیزِ دزدانه که چون مهمانی به خانه می‌آید، و سپس میزبانی می‌شود، و سپس آقایی؟

آری، و آن رام‌کننده‌ای می‌شود، و با چنگک و تازیانه از آرزوهای بزرگ‌ترِ شما عروسکانی دست‌نشانده می‌سازد.

اگر چه دستان او ابریشمین اند، قلبش از آهن است.

او با لالایی خوابتان می‌کند، تا مگر کنار بسترتان بایستد،

و وقار اندام‌تان را به ریشخند بگیرد.

او حواس ژرف شما را به سُخره می‌گیرد، و آنها را

مانندِ ظروفی شکستنی بر پوشال می‌نهد.

به راستی تمنّای آسایش اشتیاقِ روح را می‌کشد،

و آنگاه نیشخند زنان از پی جنازه‌اش روان می‌شود.

اما شما، ای کودکان آسمان، شما که در قرارْ بی‌قرارید،

به دام نخواهید افتاد، و رام نخواهید شد.

معرفی نویسنده
عکس جبران خلیل جبران
جبران خلیل جبران
لبنانیی | تولد ۱۸۸۳ - درگذشت ۱۹۳۱

جبران خلیل جبران در ۶ ژانویه‌ی ۱۸۸۳ در شهر باستانی بشاری، در جبل لبنان واقع در شمال لبنان، در خانواده‌ای از مسیحیان مارونی متولد شد. در زمان تولد او، محل تولدش در نیمه‌ی خودمختار امپراتوری عثمانی قرار داشت. پدر خلیل، بدهی‌های هنگفتی از قمار انباشته کرده بود و شغل خود را از دست داده بود، اما بعدها توسط یک مدیر محلی به مقام و منصب دست یافت. مادر خلیل پیش از ازدواج با پدر خلیل، دو بار ازدواج کرده بود و از ازدواج اولش صاحب یک پسر شده بود. خلیل به غیر از برادر ناتنی خود، پیتر، دو خواهر کوچک‌تر نیز داشت. او هرگز به مکتب نرفت، اما توسط کشیشانی که به خانه‌ی آن‌ها رفت‌وآمد داشتند، زبان عربی و خواندن انجیل را آموخت.

ghazal
۱۴۰۰/۰۶/۲۷

متاسفم بخاطر نظری ک راجب این کتاب گفته شد ، نظر بنده حقیر اینه ک شده مثل یک کتاب درسی باید این کتاب و خوند، این کتاب حرفهایی میزنه که آدمو میخکوب میکنه ، اصلا خاصیت این نویسنده میخکوب کردنه،

- بیشتر
alireza
۱۴۰۱/۰۵/۱۸

این کتاب بسیار مفید و محتوا بسیار جذابه. اما هیچ ترجمه‌ای به جذابیت ترجمه دکتر مهدی مقصودی نیست. شاید اگه ترجمه دکتر مقصودی رو نخونده بودم این کتاب رو مطالعه نمیکردم.

کاربر ۲۲۹۶۶۴۶
۱۴۰۱/۱۱/۱۰

در سنین مختلف از ۱۴ سالگی تا ۳۵ سالگی مطالعه کردم اما همیشه برایم فاقد محتوای با ارزش بود

و فردا چه خواهد داشت برای سگِ بسیار دوراندیشی که از پی زائرانِ راهی شهر مقدس می‌رود وَ استخوان‌ها را در ریگِ بی‌نشان خاک می‌کند؟ و ترسِ از نیاز آیا خودِ نیاز نیست؟ ترسِ از تشنگی آنگاه که چاهِتان پُر آب است، آیا تشنگی بی‌پایان نیست؟ کسانی هستند که از بسیارِ خود اندک می‌دهند، و آنها آن را برای آوازه می‌دهند، و این تمنای نهانْ دهشِ آنها را ناگوار می‌کند. و کسانی هستند که اندک دارند، و آن
کاربر ۱۹۰۷۳۱۷
و استواری ستاندن، و نه در دادن، نهفته است؟ و کیستید شما که آدمیان در برابرتان سینه چاک دهند، و غرورشان را به تماشا بگذارند، تا سزاواری آنها را عریان و سربلندی‌شان را بی‌حیا ببینید؟ نخست وارسید که خود آیا سزاوارید که بخشنده‌ای، و واسطه‌ای برای بخشندگی باشید؟ زیرا به راستی این حیات است که به حیات می‌بخشد، و شما که خود را گشاده‌دست می‌پندارید، جز شاهدی بر آن نیستید. و شما ای سِتانندگان ـ و شما همه ستاننده‌اید ـ هیچ بارِ منّتی را نپذیرید، مبادا که یوغی بر گردنِ خود، و بر گردنِ آن که می‌دهد بگذارید. بلکه پا به پای دهنده با بال‌های دهش‌های او بلند شوید؛ زیرا اندیشناک ستانده بودن، تردید در گشاده‌دستی کسی‌ست که زمینِ دل‌آسودهْ او را مادر، و خداوندْ او را پدر است.
کاربر ۱۹۰۷۳۱۷
اگر در بیمِ خود تنها جویای آرامش عشق و لذت آن هستید، آن بِه که عریانی خود بپوشید، و از حریمِ خرمنْکوبی عشق پا به جهانی بی‌فصل بگذارید، که در آن شما می‌خندید، اما نه با تمام خنده خود، و در آن شما می‌گریید، اما نه با تمام اشک‌هاتان. عشق چیزی جز خود نمی‌بخشد، و چیزی جز خود نمی‌گیرد.
کاربر ۷۲۸۵۱۸۰
مردی دارا گفت: با ما از دادن بگو. و او به پاسخ گفت: آنگاه که از دارایی خود می‌دهید، جز چیزکی نمی‌دهید. تنها زمانی به راستی می‌دهید، که از وجودتان می‌دهید. زیرا دارایی شما جز چیزی‌ست که آن را از ترسِ نیازِ فردا می‌اندوزید، و نگهبانی می‌کنید؟
کاربر ۱۹۰۷۳۱۷

حجم

۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۸۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۴۰,۵۰۰
۲۸,۳۵۰
۳۰%
تومان