کتاب گنجینه معنوی
معرفی کتاب گنجینه معنوی
کتاب الکترونیکی گنجینه معنوی مجموعهای از آثار جبران خلیل جبران، نویسنده، شاعر و هنرمند لبنانی، توسط سهیل بوشروی ترجمه و توسط انتشارات اندیشه عالم منتشر شده است. جبران خلیل جبران به خاطر نوشتههای پرمغز و عمیق خود، به ویژه در کتاب معروفش "پیامبر"، به عنوان یکی از چهرههای برجسته ادبیات جهانی شناخته میشود.
درباره کتاب گنجینه معنوی
جبران خلیل جبران نویسندهای چندفرهنگی و نوآور بوده است که در آثارش به موضوعاتی همچون برادری انسانها، جهانی بودن، جاودانگی هستی، برابری، و احترام به سنتهای فرهنگی پرداخته است. جبران زندگی دشواری را به عنوان یک مهاجر تجربه کرد و این تجربیات او را به سوی نوشتن درباره مشکلات فرهنگی و اجتماعی سوق داد.
وی با قلمی هنرمندانه تلاش کرد تا اتحاد میان شرق و غرب را ترویج کند و همواره به دنبال راهحلهایی برای اختلافات فرهنگی و درگیریهای جهانی بود. آثار او هنوز هم به دلیل پیامهای انساندوستانه و تلاش برای همبستگی، مورد توجه و علاقه قرار دارند.
گنجینه معنوی مجموعهای از نوشتههای جبران است که با موضوعات گوناگون از جمله حقوق بشر، محیط زیست، صلح، هماهنگی میان مذاهب، و همبستگی جهانی دستهبندی شده است. این کتاب تلاش میکند تا به واسطه نظمدهی به نوشتههای جبران، جوهره افکار و ایدههای او را به شکلی جامع و منسجم ارائه دهد.
جبران خلیل جبران در آثارش از زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم استفاده میکند و سعی دارد خواننده را به ریشههای زندگی و هدف اصیل زیستن بازگرداند. این مجموعه برای خوانندگانی که به دنبال معنویت، صلح و درک عمیقتر از زندگی هستند، بسیار جذاب و آموزنده خواهد بود.
کتاب گنجینه معنوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران آثار جبران خلیل جبران پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب گنجینه معنوی
«آمدهام حرفی بزنم
روحم مانند دوستی میمانَد که در روزهای سخت به من آرامش میبخشد و هنگامی که زندگیام سرشار از درد و رنج میشود دلداریام میدهد.
هر کس که با روح خود دوست نباشد دشمن مردم است. مرگِ در نومیدی در انتظار کسی است که با خود در جنگ باشد، چه زندگی از درون آدمی میجوشد و نه از بیرون.
آمدهام حرفی بزنم و حرفم را خواهم زد. حتی اگر مرگ هم از گفتن بازم دارد، فردا آن را بیان خواهد کرد، چه فردا هیچ رازی را در دفتر خلقت ناگفته نخواهد گذاشت. آمدهام تا در شکوه عشق و نور زیبایی زندگی کنم.
بنگریدم که چه طور زندگی میکنم و کسی را یارای آن نیست تا از زندگانیام جدا کند. اگر نابینایم کنند به ترانه عشق و آهنگ زیبایی و شادمانی گوشِ دل خواهم سپرد. اگر ناشنوایم کنند شادمانی را در لطافتِ نسیمی خواهم جست که خود رایحه زیبایی است و نفس پاک عاشقان.
و اگر هوا را هم از من دریغ کنند با روح خود زندگی خواهم کرد، چه روح من دخترِ عشق است و زیبایی.
به خاطر مردم آمدهام و میخواهم در میانشان باشم. آنچه امروز من به تنهایی انجام میدهم، فردا در میان خیل مردمان بازگو خواهد شد.
و آنچه اکنون به تنهایی میگویم، فردا مردمان بسیاری خواهند گفت.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه