کتاب عشق در سالهای وبا
معرفی کتاب عشق در سالهای وبا
«عشق در سالهای وبا» یکی از عاشقانههای معروف گابریل گارسیا مارکز، برنده نوبل ۱۹۸۴ است. این اثر اولین بار در ۱۹۸۵ منتشر شد و در سال ۲۰۰۷، فیلمی بر اساس آن ساختهشد. مارکز پیش از این هرگز اجازه ندادهبود که از روی کتابهایش فیلم ساخته شود اما برای این کتاب استثنا قایل شد.
سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی است و وبا شیوع پیدا کردهاست. فلورنتینو که با کار در اداره پست زندگی سختی را میگذراند به فرمینا دل باختهاست. فرمینا در کودکی مادرش را از دست داده و با پدر و عمه اش زندگی میکند. پدر دختر که از عشق میان دو جوان آگاه شده میکوشد جلوی ادامه یافتن این عشق را بگیرد؛ برای همین دختر را به شهری دیگر میبرد اما شعلههای عشق خاموش نمیشوند تا این که موضوع ازدواج فرمینا پیش میآید. ازدواجی ناخواسته و اجباری.
داستان لو نرفتهاست! مراقب دامهای مارکز باشید و در آنها گرفتار نشوید. این اثر شبیه لابیرنتهای تودرتویی است که با هر ماجرا به ماجرای تازهای میرسد. ماجرایی بزرگتر، زیباتر و تکاندهندهتر. شخصیتها هرکدام داستان خود را تعریف میکنند و در کنار داستانخویش با داستان دیگران رودرو می شوند.
گفتنی است این رمان را مترجمان مختلفی به فارسی برگرداندهاند و عنوانهای متفاوتی از جمله عشق در روزگار وبا، عشق در زمان وبا و عشق سالهای وبا را برای آن برگزیدهاند.
حجم
۵۲۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۵۲۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
نظرات کاربران
درباره کتاب عشق سالهای وبا تقریبا ۸ سال طول کشید تا خوندمش نه از تنبلی بو.د و نه از اینکه کتاب خوبی نبود یا کتابخونه خوبی نیستم تو این چن. ۸ سال یک عالمه کتاب دیگه خوندم کلی عشق سالهای وبا
کتاب عالی با توصیفات خوب. داستانی که میتونه دیدگاهتون نسبت عشق رو کاملتر کنه.
چند سال قبل خوندمش.واقعا عالیه.توصیفهاش بسیار دقیق و جذابن
با قلم مارکز کبیر در این کتاب درد و رنج و عشق و انتظارو تجربه کردم . این کتاب یک شاهکاره همه باید بخونن.
صدسال تنهایی از نظرمن شاهکار بود که هنوزم فکرم درگیر شخصیتهاشه.اما اصلا با این کتاب ارتباط برقرارنکردم و درکش نکردم.بیش از اونکه داستانی عاشقانه باشه داستان هوا و هوس مردی بیماربود ...
خیلی جذاب و دوست داشتنی بود، جوری توصیف میکنه انگار داری فیلم میبینی، عالی بود
مزخرف بود نه داستان هیجان داشت نه قلم قلم شیوایی بود فقط نویسنده خوش اسم و رسم ما با این کتاب انگاری عقده های درونی اش رو ارضا کرد این یه ستاره هم برا همون دوران نوجوانی پسر و دختره دادم بنظرم اون رد و
اولین کتابی که از طاقچه می خرم
به نظر من که افتضاح بود. داستان سبک و بی معنی. با طول دادن های بی دلیل. انگار قلم رو دستش گرفته و هرچی به ذهنش رسیده نوشته. مملو از بی بند و باری و هوس درحالیکه به یه زن
واقعا زیباست،برای آشنایی با مارکز خوندن همین ی کتاب کافیه،،اشنایی ای که منجر به شناخت های بیشتری خواهد شد.