دانلود و خرید کتاب استاد و خدمتکار یوکو اوگاوا ترجمه آسیه عزیزی
تصویر جلد کتاب استاد و خدمتکار

کتاب استاد و خدمتکار

معرفی کتاب استاد و خدمتکار

«استاد و خدمتکار» نوشته یوکو اوگاوا (-۱۹۶۲ )، نویسنده ژاپنی برنده جایزه یومیوری است.‌

در «استاد و خدمتکار»، راوی زنی است با تحصیلات ابتدایی و خانه‌دار که پسر نوجوانی دارد. او می‌پذیرد که خدمتکار یک استاد ریاضی باشد؛ ریاضیدانی که ۱۷ سال پیش در حادثه رانندگی دچار آسیب مغزی شده و این آسیب، شرایط روحی و روانی عجیبی برای او به وجود آورده است. او قادر نیست هیچ چیز جدیدی را به خاطر بیاورد و حافظه‌اش فقط ۸۰ دقیقه دوام دارد.

این استاد از طریق حل معماهای ریاضی منتشر شده در نشریات، روزگار می‌گذارند. عشق او به زیبایی اعداد تا حدی است که حتی این خدمتکار ساده را وادار به کلنجار رفتن با اعداد و ریاضیات می‌کند.

اوگاوا در این رمان جهانی خالی از نام خلق می‌کند. راوی اول شخص داستان با ضمیر «من» شناخته می‌شود و ارتباط او با پسرش و شخصیتی که «پروفسور» خوانده می‌شود، داستان زندگی خانواده‌ای غیرسنتی را شکل می‌دهد که گویی اعداد هم بخشی از این خانواده هستند.

«استاد و خدمتکار» داستان عشق ورزیدن ریاضیدانی به اعداد است و در خلال همین گفت‌وگوی پرفسور با اعداد، بخشی از زندگی در ژاپن مدرن هم به مخاطب نشان داده می‌شود.

پل استر، نویسنده مشهور امریکایی، درباره این کتاب گفته است:‌« «استاد و خدمتکار» اثری است کاملاً خلاقانه، بی‌نهایت دلنشین و به شدت تکان‌دهنده».

بعد از موفقیت این رمان در ژاپن، در سال ۲۰۰۶ فیلمی سینمایی بر اساس آن ساخته شد.

farez
۱۳۹۷/۰۹/۰۹

این کتاب رو از نشر دیگری خوندم و برام لذت بخش بود... دوستش داشتم چون فکر میکنم ریاضی رو مثل یه بازی توصیف کرده بود، البته فکر میکنم ترجمه ی نشر آموت بهتره. چون در نشر آموت اسم پسر درست

- بیشتر
Dexter
۱۳۹۸/۰۶/۱۳

داستان خیلی خوب و جذابی داره. تا حالا هیچ کتابی از داستان نویسهای ژاپنی من رو به خودش جذب نکرده بود ولی روابط ساده و ملموس این داستان که هم آمیخته با کمی ناراحتیه و هم جالب به خاطر تغییراتی

- بیشتر
Golshan
۱۳۹۷/۰۹/۰۵

داستان کتاب، همانطور که در خلاصه آمده راجع به استاد ریاضی است که بر اثر حادثه ایی، حافظه اش تنها 80 دقیقه دوام دارد و تنها اتفاقات قبل حادثه را به یاد می آورد و خدمتکاری که با پسرش در

- بیشتر
Nasim
۱۳۹۶/۰۷/۳۰

من عاشق ریاضیم و این کتابو دوست داشتم

❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
۱۳۹۹/۱۰/۰۶

راوی داستان زنی هست که پسری نوجوان دارد و می پذیرد که خدمتکار یک پرفسور ریاضی شود که... خیلی دوست داشتم، ترجمه خیلی خوب بود.

さくら
۱۳۹۸/۰۴/۲۵

من از انتشارات دیگه ای کتابشو خوندم ساده، زیبا و قابل درک حتی برای اونایی که ریاضی رو دوست ندارن، یک احساس خیلی قشنگی به آدم دست میده وقتی صحبت های پروفسور در مورد ریاضیات رو میخونه

احسان
۱۳۹۷/۰۷/۱۴

شاید نه با یک رمان درخشان و شاهکار ولی با یک رمان کاملا قابل احترام و خواندنی طرف هستیم که نوع دوستی را در حد بالایی نمایش میده؛ احترام به انسانی که شما را ساعتی بعد فراموش میکند. علاوه بر

- بیشتر
pejmannavi
۱۳۹۸/۰۱/۰۴

من این کتاب رو از نشر آموت خوندم با ترجمه کیهان بهمنی. ضمنا فیلمی هم داره که بخاطر ژاپنی بودن زیاد معروف نیست و البته فیلم بدی هم نیست اما کتاب چیز دیگه ایه. داستانی درباره محبت و زندگی با

- بیشتر
Haj Sajjad
۱۳۹۷/۰۵/۱۶

داستان لطیف رویارویی انسان خبره‌ی منقطع از گذشته با انسان خدمت‌کار و نیز root (عملگری که از دنیای گنگ‌ها پرده‌برداشته). ذهن استاد، پاره‌خطی ۸۰ دقیقه‌ای ست منقطع از زندگی پیش از ۱۹۷۵‌ش، پیش از تصادف. روت و خدمتکار سعی می‌کنند

- بیشتر
Ss
۱۳۹۶/۱۱/۰۷

من عاشق ریاضیاتم و از خوندن سطر سطر کتاب لذت بردم عاااااااااالییییییییی بود اگه ریاضی رو دوست دارید اگر رابطه اعداد براتون جالبه توصیه میکنم بخونیید

«اگر n یک عدد طبیعی باشد، پس هر عدد اولی می‌‌تواند به صورت 4n+1 یا 4n-1 ظاهر شود. همیشه یا این است یا آن یک.»
HeliOs
اشتباه‌ها اغلب به اندازه‌ی ‌جواب‌های درست روشنگرند.
Mary gholami
در خیال‌ام خالق جهان را دیدم که در گوشه‌ای دور در آسمان نشسته، نقشی از تور ظریف می‌‌بافد، آن‌قدر ظریف که حتا ضعیف‌ترین نور هم از خلال‌اش تابیده می‌‌شد. تور در تمام جهات به‌طورنامحدود گسترده بود و به‌نرمی در نسیم کیهانی موج می‌‌زد. شدیداً دلت می‌‌خواست لمسش کنی، جلوی نور نگه‌اش داری و به گونه‌ات بمالی.
samira
یهو درختان شروع کردند به تکان‌خوردن و آسمان تیره شد. خط تپه‌ها در افق که همین یک لحظه قبل تاحدودی مشخص بود در تیرگی ناپدید شد. در دوردست‌ها غرش رعدوبرق بود. همین که باران با قطره‌های درشت شروع شد با هم گفتیم «رعدوبرق!» تق‌تقِ روی سقف در اتاق طنین انداخت، بلند شدم پنجره‌ها را ببندم ولی استاد متوقفم کرد. گفت «ولشان کن باز باشند، هوای مطبوعی است.» پرده‌ها در باد موج می‌خوردند و اجازه می‌دادند باران روی پاهای بدون جوراب ما بریزد. هوا خنک و نشاط‌آور بود
Dexter
وقتی سرِ حال بود، پشت میز آشپزخانه می‌‌نشست و مرا که شام درست می‌‌کردم تماشا می‌‌کرد؛ و اگر دلمه درست می‌‌کردم طوری نگاهم می‌‌کرد که حاکی از ناباوری بود. یک برگ دلمه کف دستم می‌‌گذاشتم، یک قاشق مواد داخلش می‌‌ریختم و لبه‌های آن را روی هم می‌‌گذاشتم و بعد در قابلمه می‌‌چیدم. کار ساده‌ای بود، اما او کاملاً مجذوب آن می‌‌شد، تا پُرشدن آخرین دلمه مرا تماشا می‌‌کرد. باید اعتراف کنم این صحنه آن‌قدر برایم بامزه بود که به‌سختی می‌‌توانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم.
Dexter
توضیحِ این که چرا یک فرمول زیباست مثل این است که بخواهی توضیح دهی چرا ستاره‌ها زیبایند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
برای موضوعاتی که هیچ دانشی درباره‌شان نداشت احترام فوق‌العاده‌ای قائل بود، و در چنین مواردی به فروتنیِ خودِ جذرِ منهای یک بود.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
حل‌کردن مسئله‌ای که می‌‌دانی جوابی برایش وجود دارد مثل بالا رفتن از کوه است با یک راهنما، دنبال‌کردن ردِ پای کسی دیگر. در ریاضیات حقیقت، آن بیرون در جایی است که هیچ‌کس نمی‌‌شناسد، فراسوی تمام راه‌های پاخورده. و همیشه هم در قله‌ی‌کوه نیست. ممکن است در شکافی روی هموارترین صخره یا جایی عمیق در یک دره باشد.»
Dexter
یک روز غروب گفت «تو باید بیشتر غذا بخوری. وظیفه‌ی‌یک بچه این است که رشد کند.» روت گفت «توی کلاس.. من قدکوتاه‌ترین بچه‌ام.» «نگذار این موضوع اذیتت کند. تو در حال ذخیره‌ی ‌انرژی هستی، خیلی زود جهشی در رشدت خواهی داشت. یکی از این روزها، حس می‌‌کنی استخوان‌هایت دارند کش می‌‌آیند و رشد می‌‌کنند.»
Dexter
«حقایق ازلی اساساً غیرقابل ‌رویت‌اند، و نمی‌‌توان آن‌ها را در چیزهای مادی یا پدیده‌های طبیعی پیدا کرد، یا حتا در احساسات بشری. ریاضیات، اما می‌‌تواند به آن‌ها وضوح و نمود ببخشد ــ درواقع هیچ‌چیز نمی‌‌تواند جلوی این کار را بگیرد.»
samira

حجم

۲۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان