کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم

کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم (How to master the art of decision) نوشته پانکاج گارگ و ترجمه مهدی گل وردی و محمدباقر طلوع جوینده و اثری در حوزه‌ی توسعه‌ی فردی و مهارت‌های زندگی است که انتشارات شمشاد آن را در سال ۱۴۰۴ منتشر کرده است. این کتاب به بررسی فرایند تصمیم‌گیری در زندگی شخصی پرداخته و کوشیده با ارائه‌ی راهکارها و مثال‌های ملموس، خواننده را با ابعاد مختلف تصمیم‌گیری آشنا کند. برخلاف بسیاری از آثار مشابه که تمرکز خود را بر تصمیم‌گیری سازمانی یا مدیریتی می‌گذارند، این کتاب دغدغه‌ی بهبود تصمیم‌گیری‌های فردی و روزمره را دارد و با رویکردی کاربردی به موضوعاتی مانند هوش هیجانی، مدیریت زمان، همدلی و شناسایی اهداف بلندمدت می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم اثر پانکاج گارگ

کتاب چگونه بر هنر تصمیم‌گیری مسلط شویم (از کشف خواسته‌ها تا تصمیم‌گیری اثربخش) نوشته‌ی پانکاج گارگ، اثری آموزشی است که به بررسی فرایند تصمیم‌گیری در زندگی شخصی می‌پردازد. نویسنده باتکیه‌بر تجربیات شخصی و روایت داستان‌های واقعی تلاش کرده است تا تصمیم‌گیری را از یک مهارت ذاتی و غریزی به فرایندی قابل‌یادگیری و بهبود تبدیل کند. ساختار کتاب بر پایه‌ی مراحل مختلف تصمیم‌گیری بنا شده و هر فصل به یکی از جنبه‌های کلیدی این فرایند می‌پردازد؛ از شناسایی اهداف بلندمدت و کشف خواسته‌های واقعی تا مدیریت احساسات و غلبه بر موانع ذهنی.

کتاب حاضر با مثال‌های متنوع، جدول‌های مقایسه‌ای و توصیه‌های عملی، خواننده را به بازنگری در عادات تصمیم‌گیری خود دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با اصلاح نگرش و رفتار، کیفیت تصمیمات را ارتقا داد. کتاب چگونه بر هنر تصمیم‌گیری مسلط شویم به‌ویژه بر اهمیت هوش هیجانی، همدلی، مشورت‌گرفتن و مدیریت زمان تأکید کرده است و با زبانی روشن و ساختاری منظم، راهنمایی برای کسانی است که می‌خواهند تصمیم‌گیری‌های آگاهانه‌تر و اثربخش‌تری داشته باشند.

خلاصه کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم

کتاب با تمرکز بر تصمیم‌گیری‌های شخصی، فرایندی چندمرحله‌ای را برای بهبود این مهارت معرفی کرده است. نویسنده ابتدا اهمیت شناسایی اهداف بلندمدت را برجسته می‌کند و با روایت تجربه‌ی شخصی خود در مواجهه با بحران نشان می‌دهد که کشف خواسته‌های واقعی زندگی تا چه اندازه می‌تواند مسیر تصمیم‌گیری را تغییر دهد. کتاب به نقش موانع ذهنی و ترس‌هایی که مانع تحقق اهداف می‌شود می‌پردازد و با مثال‌هایی از زندگی حرفه‌ای و شخصی، راهکارهایی برای عبور از این موانع ارائه می‌دهد. نویسنده بر اهمیت همسویی تصمیمات با اهداف بلندمدت تأکید کرده و نشان داده که چگونه برنامه‌ریزی و تعیین مقصد می‌تواند از سردرگمی و اتلاف وقت جلوگیری کند. موضوع اشتیاق و پیروی از علایق نیز به‌عنوان محرک‌های اصلی برای تعریف اهداف و افزایش رضایت از زندگی مطرح شده است. کتاب با بررسی روش‌های تولید زمان مانند واگذاری کارهای غیرضروری و تعیین مرز برای فعالیت‌ها، به خواننده کمک می‌کند تا منابع خود را بهتر مدیریت کند. در بخش دوم، فرایند تصمیم‌گیری به‌صورت گام‌به‌گام تشریح شده؛ ایجاد فاصله بین محرک و پاسخ، مشورت‌گرفتن از متخصصان، تحلیل گزینه‌ها و توجه به سوگیری‌های ذهنی. نویسنده با مثال‌هایی از زندگی روزمره و داستان‌های واقعی، اهمیت صبر، تحلیل و پرهیز از واکنش‌های عجولانه را نشان داده است. همچنین نقش هوش هیجانی و مدیریت احساسات در تصمیم‌گیری‌های موفق به‌تفصیل بررسی شده و راهکارهایی برای تقویت این مهارت‌ها ارائه شده است. کتاب بر ارزش مشورت‌گرفتن، یادگیری از تجربیات دیگران و بازنگری در تصمیمات گذشته تأکید کرده و خواننده را به تمرین و اصلاح مستمر فرایند تصمیم‌گیری دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم را بخوانیم؟

این کتاب با رویکردی متفاوت به تصمیم‌گیری، نه‌تنها به ارائه‌ی تکنیک‌های عملی پرداخته، بلکه با مثال‌های واقعی و ملموس، فرایند تصمیم‌گیری را برای خواننده قابل‌لمس کرده است. یکی از ویژگی‌های شاخص کتاب حاضر تمرکز بر تصمیم‌گیری‌های شخصی و روزمره است؛ موضوعی که در بسیاری از منابع مشابه کمتر به آن پرداخته شده است. همچنین ترکیب مباحثی مانند هوش هیجانی، مدیریت زمان و همدلی با موضوع تصمیم‌گیری، دیدی چندبعدی و کاربردی به خواننده می‌دهد. این اثر می‌تواند برای کسانی که به‌دنبال بهبود کیفیت انتخاب‌های خود هستند، راهگشا باشد و آن‌ها را به بازنگری در عادات و نگرش‌هایشان ترغیب کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که دغدغه‌ی بهبود تصمیم‌گیری‌های شخصی، مدیریت احساسات، افزایش رضایت از زندگی و دستیابی به اهداف بلندمدت دارند. همچنین این اثر برای علاقه‌مندان به توسعه‌ی فردی، دانشجویان، مدیران و افرادی که با انتخاب‌های مهم یا چالش‌های ذهنی روبه‌رو هستند، مناسب است.

درباره پانکاج گارگ

پانکاج گارگ (Pankaj Garg) دانشیار پزشکی قلب و عروق در دانشگاه ایست آنگلیا و متخصص قلب افتخاری در بیمارستان‌های دانشگاهی نورفولک و نوریچ در بریتانیا بوده است. در سال ۲۰۰۳ با درجه‌ی افتخار در رشته‌ی پزشکی از دانشگاه ای. ام. سچنوف فارغ‌التحصیل شد و در سال ۲۰۰۹ عضویت کالج سلطنتی پزشکان بریتانیا (MRCP) را به دست آورد. پس از دریافت مدرک دکترای خود از دانشگاه لیدز در سال ۲۰۱۷ با حمایت بنیاد قلب بریتانیا (BHF)، سه سال به‌عنوان پژوهشگر بالینی در دانشگاه شفیلد فعالیت کرد. تخصص و علاقه‌‌ی پژوهشی او بر توسعه و کاربرد روش‌های نوین تصویربرداری در پزشکی قلب و عروق به‌ویژه تصویربرداری تشدید مغناطیسی قلب (Cardiac MRI) متمرکز بوده است. هدف اصلی پژوهش‌های پانکاج گارگ درک بهتر ارتباط میان جریان خون قلبی و بازسازی عضله‌ی قلب است. او عضو فعال انجمن‌های ملی و بین‌المللی ازجمله انجمن قلب بریتانیا، انجمن اروپایی قلب و عروق و انجمن جهانی تصویربرداری تشدید مغناطیسی قلب بوده و در سال ۲۰۲۰ میلادی به‌عنوان همکار انجمن قلب و عروق اروپا (FESC) انتخاب شده است. کتاب چگونه بر هنر تصمیم‌گیری مسلط شویم (How to master the art of decision) نوشته‌ی پانکاج گارگ است.

این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟

پانکاج گارگ (Pankaj Garg) جوایز و فلوشیپ‌های متعددی در زمینه‌ی جراحی سرطان دریافت کرده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به دریافت فلوشیپ ESSO برای شرکت در دوره‌ی HIPEC در اتریش و فلوشیپ ESSO برای بازدید از دپارتمان جراحی عمومی، توراسیک و احشایی دانشگاه چاریت‌ی برلین اشاره کرد. همچنین او فلوشیپ IACA John N. Kapoor برای سفر و پژوهش در دپارتمان جراحی توراسیک و قلبی - عروقی مؤسسه‌ی سرطان Roswell Park در ایالات متحده را دریافت کرده است. فلوشیپ UICC از دپارتمان جراحی توراسیک و قلبی - عروقی مرکز سرطان MD Anderson در تگزاس و جایزه‌ی سفر UICC برای حضور در کنگره‌ی جهانی سرطان در پاریس در سال ۲۰۱۶ از دیگر افتخارات برجسته‌ی این نویسنده بوده است.

بخشی از کتاب چگونه بر هنر تصمیم گیری مسلط شویم

«راجش مَلیک پس از درگذشت نابهنگام پدرش، یک کسب‌وکار موفق را از او به ارث برد. در آن زمان، تجارت پوشاک پدرش گردش مالی بیش از 20 میلیون دلار داشت. راجش پیش از این به مدت پنج سال در کنار پدرش کار کرده و در اداره کسب‌وکار به او کمک می‌کرد. او به نظر می‌رسید که رموز و فنون این تجارت را به خوبی فرا گرفته است. در طول این پنج سال، تمامی مدیران ارشد از رفتار و نگرش او راضی بودند. بنابراین، زمانی که پدرش از صحنه خارج شد، اکثر کارکنان نگران نبودند. آن‌ها سبک کاری راجش را در این پنج سال دیده بودند. او فردی باهوش، سخت‌کوش و خوش‌رفتار بود. پس دلیل خاصی برای نگرانی وجود نداشت.

راجش مسئولیت را با شور و اشتیاق و به‌صورت جدی به عهده گرفت. اوضاع در ابتدا خوب به نظر می‌رسید. با این حال، به مرور زمان عملکرد و گردش مالی شرکت شروع به افت کرد. در عرض سه سال، خروجی سالانه شرکت به کمتر از 4 میلیون دلار رسید. این موضوع نتیجه مجموعه‌ای از تصمیمات اشتباه راجش بود. بسیاری از دوستان پدرش و اعضای باتجربه مدیریت تلاش کردند به او بفهمانند که تصمیماتش اشتباه هستند. مشکل اصلی گرفتن تصمیمات اشتباه نبود؛ مشکل این بود که او نمی‌دانست یا درک نمی‌کرد که دارد تصمیمات اشتباه می‌گیرد!»