دانلود و خرید کتاب دختر کشیش جورج اورول ترجمه مهشید مرادی البرزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دختر کشیش اثر جورج اورول

کتاب دختر کشیش

معرفی کتاب دختر کشیش

این رمان متفاوت جرج اورول (۱۹۰۳-۱۹۵۰) اولین بار در سال ۱۹۳۵ میلادی به چاپ رسید. کتابی با دنیایی متفاوت و نگارشی ساده‌تر از هر چیز که اورول نوشته‌است؛ اما مانند دیگر آثارش داستانی انتقادی که ذهن خواننده را به چالش می‌کشاند. «دختر کشیش» زندگی «دوروتی»، تک‌دختر یک کشیش متحجر را به تصویر می‌کشد که هرچند تا حدودی روحیه‌ی منحصر به فردی دارد، از کودکی تحت تعلیمات خشک و تحجرگرایانه‌ی پدرش رشد کرده‌است. «اورول» در کاری بسیار خاص، حدود یک‌سوم از صفحات کتاب را صرف توصیف یک روز از زندگی «دوروتی» با تمام جزئیات و اعتقاداتش، برای مهیا ساختن زمینه‌های ادامه‌ی داستان نموده و بعد از آماده‌شدن ذهن مخاطب باقی ماجراها را به راحتی نگاشته؛ کاری بی‌نظیر که تندی و کندی آن را در جاهای مختلف خیلی خوب کنترل کرده‌است. «دوروتی» با آن‌که خود را فوق‌العاده انسان باایمانی پنداشته و البته هرگز سستی و تنبلی در کار عبادت و کلیسا نداشته و تمام سختی‌ها، فقر و بی‌مسئولیتی‌های پدرش را بر دوش کشیده و حتی به خیلی از مردم فقیر و... کمک می‌کند، زمانی‌که به علت دچارشدن به فراموشی مقطعی چند روزی به خانه نمی‌آید، از طرف پدر نیز همچون دیگر مردم دهکده طرد و به یک ولگرد بی‌خانمان تبدیل می‌شود: دوروتی از میان تصویرهای مختلف عابرینی که در آینه منعکس بود، تصویر خود را مشاهده نمود. سریع حس کرد این تصویر به خودش تعلق دارد، با این وجود نمی‌توانست بگوید که این تصویر خودش است. اصلاً یادش نمی‌آمد که در گذشته این تصویر را دیده است. در آینه تصویر یک زن جوان را می‌دید که لاغر بود و فوق‌العاده بور و در اطراف چشمانش چروک‌هایی افتاده بود و تا حدودی نامرتب و کثیف به‌نظر می‌آمد. یک کلاه مشکی کهنه‌ای روی سرش قرار داده بود، البته خیلی بی‌دقت و نامرتب و قست زیادی از موهایش را پوشانده بود. این چهره‌ی در آینه اصلاً برایش آشنا نبود، ولی تعجب هم نداشت. تا این لحظه می‌دانست که باید انتظار چه چهره‌ای در آینه را داشته باشد، ولی اکنون که آن را نگاه می‌کرد می‌دانست که این همان چهره‌ای است که می‌توانست با دوروتی مطابقت داشته باشد، درست خود او بود و با چیزی در درون دوروتی مطابقت داشت.
معرفی نویسنده
عکس جورج اورول
جورج اورول
انگلیسی | تولد ۱۹۰۳ - درگذشت ۱۹۵۰

جورج اورول داستان‌نویس، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است که غالباً با دو رمان معروف و پرفروش «مزرعه‌ی حیوانات» و «1984» شناخته می‌شود. اورول را می‌توان موفق‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی‌زبان قرن بیستم دانست که آثار او علاوه‌بر ارزشمندی در نگاه مخاطبان قرن جدید، به ابزار آموزش «چگونه نوشتن» برای نویسندگان امروز نیز بدل شده است.

نظرات کاربران

Amireh
۱۳۹۹/۰۱/۳۰

کتاب جذاب و دوست داشتنی بود ما همه فارغ از موقعیت جغرافیایی دوروتی هستیم یا مانند دوروتی رو در اطرافمان میبینیم پس نگاهی آگاهانه داشته باشیم بهتر است.

دکتر بی مریض
۱۴۰۱/۰۵/۱۸

جورج اورول منو با کلی سوال تنها گذاشت🙂 در مورد داستان و ترجمه: با مقایسه ای که بین این نشر و نشر جامی و یک نشر دیگه کردم،این ترجمه برای من روان تر بود(من دانشجوی زبان نیستم ولی این ترجمه

- بیشتر
فرشید
۱۳۹۸/۰۳/۲۶

ترجمه کتاب خوب بود. داستان هم جذاب بود، فقط بخش اول کتاب کمی حوصله سربر میشد. در کل فکر میکنم کتاب متوسطی بود، نه شاهکاری که از نخوندنش چیزی رو از دست بدین، نه کتاب بدی که فکر کنین وقتتونو

- بیشتر
کاربر ۸۴۴۴۴۶
۱۳۹۹/۰۷/۲۶

یه کتاب جذاب و دلنشین که میتونه خیلی به خواننده کمک کنه برای تغییر بهتر و تفکر بیشتر

سارا خانم
۱۴۰۰/۰۷/۲۵

موقعیت ها و احساسات را به خوبی توصیف میکند ، گویی من خودم دوروتی بودم و با او سختی ها را با تمام وجود لمس کردم . منتها بعضی قسمتها زیادی در ریزه کاری ها فرو رفته بود. و قسمت

- بیشتر
nora
۱۳۹۹/۱۱/۲۱

خیلی عالی بود من ک به شدت خوشم اومد و تحت تاثیر قرار گرفتم واقعا😍

M
۱۴۰۲/۰۷/۲۵

کتاب خوبی بود فقط غلط املایی و دستوری زیاد داشت.

سما
۱۳۹۸/۰۹/۱۴

بدک نبود فقط دلیل فراموشی مشخص نشد

مهدی ابراهیمی
۱۳۹۸/۰۲/۲۳

فوق العادست. پیشنهاد میکنم حتما بخونید.

Tabasom Omidi
۱۳۹۷/۰۳/۲۳

کتاب جالبی هست فقط کسل کننده هستش ولی موضوع جالبی داره

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۸)
زندگی و مرگ هر انسان فقط یک نت است از ارکستر ابدیت که برای سرگرمی خداوند نواخته می‌شود و تصور کن که اگر از این آهنگ لذت نبری چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
farshaD
زندگی و مرگ هر انسان فقط یک نت است از ارکستر ابدیت که برای سرگرمی خداوند نواخته می‌شود و تصور کن که اگر از این آهنگ لذت نبری چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
دکتر بی مریض
چیزی‌که شما اسمش را پیشرفت فکری بچه‌ها می‌گذارید، نه در اینجا و نه در هیچ جای انگلیس معنایی ندارد. من فقط به دنبال شهریه هستم، نه پیشرفت فکری آن‌ها، چون این حرف‌ها فقط شعار هستند، نه چیز دیگر.
دکتر بی مریض
زمانی‌که مغز انسان خیلی تحت‌فشار قرار می‌گیرد، جهت رها شدن به دنبال راهکارهای عجیب و غریبی می‌باشد.
پویا پانا
خانم دوروتی، آیا بهترین راه رسیدن به بهشت این نیست که در این دنیا در فقر به‌سر ببریم و در آن دنیا غنی از نعمت‌های بهشتی شویم؟
دکتر بی مریض
دوروتی به سختی قادر بود درک کند که چگونه همه‌ی این کارها این‌قدر سریع انجام شد و درحالی‌که نیمه‌ی سال مدرسه رفتن بود برای آدم غریبه‌ای مثل او که تجربه‌ای هم نداشت، شغل معلمی مهیا شد. البته او نمی‌دانست که یک رشوه پنج پوندی به‌عنوان پاداش می‌تواند همه‌ی ضوابط و مقررات را دگرگون نماید.
دکتر بی مریض
"شهریه چیزی است که من آن را جستجو می‌کنم." این شعاری بود که در حقیقت باید بر سردر همه‌ی مدرسه‌های خصوصی انگلستان حک گردد.
دکتر بی مریض
وقتی دوروتی به سهل‌الوصولی شغل خود و سختی‌ای که یک هفته‌ی کامل برای پیدا کردن شغل مستخدمی با فاصله‌ی سه هفته قبل فکر می‌کرد، حسابی بهت‌زده می‌شد. او حالا به قدرت پر رمز و راز پول پی برده بود. درواقع این جریان او را به یاد حرف آقای واربورتون می‌انداخت که می‌گفت: «اگر در فصل سیزدهم انجیل در هر آیه به جای نیکوکاری پول به کار می‌رفت آن فصل‌ها ده برابر بیشتر از قبل معنی می‌یافت.»
دکتر بی مریض
او به ماهیت زندگی فکر کرد. از رحم مادر متولد می‌شوی و به مدت شصت الی هفتاد سال در این دنیا زندگی می‌کنی و بعد هم از این دنیا می‌روی و پوسیده می‌شوی و نابود می‌گردی و در بخش بخش زندگی‌ات اگر هدف مشخصی نباشد تاریکی و غم و اندوه زندگی‌ات را فرا می‌گیرد که به هیچ‌وجه نمی‌توان آن را بیان نمود، ولی می‌توانی آن را مثل یک درد جسمی که باعث به‌درد آمدن قلبت می‌شود حس کنی. زندگی اگر به گور ختم شود دردناک است. احتیاجی نیست که در این‌باره بحث کنیم. فقط کافی است زندگی را همان‌گونه که هست ببینی و در موردش بیندیشی. با همه‌ی ویژگی‌هایش و بعد تصور کن که در هستی هدفی نیست به جز مرگ. یقینا افرادی که به شکلی استثنایی سعادتمند هستند می‌توانند بی‌آنکه خم به ابرو بیاورند با این تصویر وحشتناک مواجه شوند.
farshaD
دنیا از نظر او خیلی حقیر و پست بود. و به یاد آورد که همیشه در چنین روزی که بهار بود خداوند را چطور به‌خاطر آسمان آبی و روئیدن اولین گل‌ها سپاس می‌گفت و اکنون انگار خدایی نبود تا بخواهد شکرش را به‌جا بیاورد و هیچ‌چیز، نه گل‌ها و نه سنگ‌ها و نه گیاهان جهان دیگر هرگز مثل گذشته در نظرش جلوه‌گر نبود.
farshaD

حجم

۳۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۳۳۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان