بریدههایی از کتاب دختر کشیش
۴٫۲
(۱۴)
زندگی و مرگ هر انسان فقط یک نت است از ارکستر ابدیت که برای سرگرمی خداوند نواخته میشود و تصور کن که اگر از این آهنگ لذت نبری چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
دکتر بی مریض
زمانیکه مغز انسان خیلی تحتفشار قرار میگیرد، جهت رها شدن به دنبال راهکارهای عجیب و غریبی میباشد.
پویا پانا
چیزیکه شما اسمش را پیشرفت فکری بچهها میگذارید، نه در اینجا و نه در هیچ جای انگلیس معنایی ندارد. من فقط به دنبال شهریه هستم، نه پیشرفت فکری آنها، چون این حرفها فقط شعار هستند، نه چیز دیگر.
دکتر بی مریض
خانم دوروتی، آیا بهترین راه رسیدن به بهشت این نیست که در این دنیا در فقر بهسر ببریم و در آن دنیا غنی از نعمتهای بهشتی شویم؟
دکتر بی مریض
دوروتی به سختی قادر بود درک کند که چگونه همهی این کارها اینقدر سریع انجام شد و درحالیکه نیمهی سال مدرسه رفتن بود برای آدم غریبهای مثل او که تجربهای هم نداشت، شغل معلمی مهیا شد. البته او نمیدانست که یک رشوه پنج پوندی بهعنوان پاداش میتواند همهی ضوابط و مقررات را دگرگون نماید.
دکتر بی مریض
آیا تو میگویی از اینکه ایمانت را از دست دادهای ناراحتی؟ امکان دارد کسی بهخاطر از دست دادن غدهی گواتر خود ناراحت شود؟
پویا پانا
دنیا از نظر او خیلی حقیر و پست بود. و به یاد آورد که همیشه در چنین روزی که بهار بود خداوند را چطور بهخاطر آسمان آبی و روئیدن اولین گلها سپاس میگفت و اکنون انگار خدایی نبود تا بخواهد شکرش را بهجا بیاورد و هیچچیز، نه گلها و نه سنگها و نه گیاهان جهان دیگر هرگز مثل گذشته در نظرش جلوهگر نبود.
farshaD
او به ماهیت زندگی فکر کرد. از رحم مادر متولد میشوی و به مدت شصت الی هفتاد سال در این دنیا زندگی میکنی و بعد هم از این دنیا میروی و پوسیده میشوی و نابود میگردی و در بخش بخش زندگیات اگر هدف مشخصی نباشد تاریکی و غم و اندوه زندگیات را فرا میگیرد که به هیچوجه نمیتوان آن را بیان نمود، ولی میتوانی آن را مثل یک درد جسمی که باعث بهدرد آمدن قلبت میشود حس کنی. زندگی اگر به گور ختم شود دردناک است. احتیاجی نیست که در اینباره بحث کنیم. فقط کافی است زندگی را همانگونه که هست ببینی و در موردش بیندیشی. با همهی ویژگیهایش و بعد تصور کن که در هستی هدفی نیست به جز مرگ. یقینا افرادی که به شکلی استثنایی سعادتمند هستند میتوانند بیآنکه خم به ابرو بیاورند با این تصویر وحشتناک مواجه شوند.
farshaD
وقتی دوروتی به سهلالوصولی شغل خود و سختیای که یک هفتهی کامل برای پیدا کردن شغل مستخدمی با فاصلهی سه هفته قبل فکر میکرد، حسابی بهتزده میشد. او حالا به قدرت پر رمز و راز پول پی برده بود. درواقع این جریان او را به یاد حرف آقای واربورتون میانداخت که میگفت: «اگر در فصل سیزدهم انجیل در هر آیه به جای نیکوکاری پول به کار میرفت آن فصلها ده برابر بیشتر از قبل معنی مییافت.»
دکتر بی مریض
"شهریه چیزی است که من آن را جستجو میکنم." این شعاری بود که در حقیقت باید بر سردر همهی مدرسههای خصوصی انگلستان حک گردد.
فرشید
اکنون چیزی حدود ده هزار مدرسهی خصوصی در انگلستان هست که از این تعداد کمتر از هزارتای آنها زیرنظر دولت میباشند. و گرچه بعضی از آنها از بقیه بهتر هستند و تعداد معینی از آنها به احتمال زیاد از مدارس دولتی هم بهتر میباشد و با آنها در رقابت هستند، ولی همهی آنها پیرو یک اصل شیطانی میباشند و هدفی جز کسب درآمد و پول ندارند و تقریبا هدفشان با هدف یک فاحشهخانه یا یک سطل فروشی یکسان است. تنها با این فرق که در آنها هیچگونه کار غیرقانونی صورت نمیگیرد.
فرشید
«اگر در فصل سیزدهم انجیل در هر آیه به جای نیکوکاری پول به کار میرفت آن فصلها ده برابر بیشتر از قبل معنی مییافت.»
sunnaz
دنیا سرشار از چیزهای جالب و سرگرم کننده است؛ کتابها، تابلوها، شراب، سفر، دوستان و سایر چیزهای دیگر. من در همهی این مسائل دنبال معنا و مفهوم نمیگردم، چون دوست ندارم به زندگی اینگونه بنگرم. چرا نمیخواهی زندگی را آنطور که هست بپذیری؟
پویا پانا
مانده. ایمان او محو شده، ولی نیاز به ایمان مثل گذشته همچنان در او باقی مانده است. با داشتن ایمان دیگر هرچیزی برایت مهم جلوه نمیکند. وقتی در این جهان هدفی داشته باشی و جهت رسیدن به آن کوشش نمایی و آن را درک کنی دیگر چگونه چیزی میتواند موجب نگرانی تو بشود؟ چرا که آن موقع زندگی تو هدفدار و معنیدار میشود و دیگر خستگی و اندوه باقی نمیماند و ترس و دلهره و شک و بیهودگی از میان میرود.
farshaD
دوروتی گفت: «امروز آقای بیلفیل گوردون خیلی گرم و صمیمی برخورد کرد.»
ـ «بله، درست است خانم، مطمئنم علت رفتار آنها بهخاطر انتخاباتی است که هفتهی آینده قرار است انجام شود. همهی گرم رفتار کردن آنها تا موقعی است که اطمینان یابند شما به آنها رأی میدهید و مطمئنم خیلی زود بعد از رأیگیری دوباره به شما بیاعتنا خواهند شد.»
دکتر بی مریض
خب با همهی اینها انتخابات تنها موقعی بود که مردم طبقهی پایین شهر میتوانستند با افراد ثروتمند و بالانشین جامعه لبخند ردوبدل نمایند.
دکتر بی مریض
هر سال رازکچینها با شور و شوق خود را به مزارع رازک میرساندند و وقتی تمام میشد، جهت برگشتن به خانه شوق بیشتری داشتند و اصلاً دوست نداشتند دوباره جهت رازک چیدن به مزارع بازگردند، ولی سال بعد ماه اوت که میشد و شبهای سرد و مزد کم و زخم دست خود را که فراموش میکردند و چیزی که در خاطرشان میماند، بعدازظهرهای آفتابی و عرق نوشیدن در دور آتشی که شبهای در اردوگاه برمیافروختند بود.
دکتر بی مریض
افراد پولپرست به دو دسته تقسیم میشوند؛ دستهای از آنها افراد باجسارت و طمعکاری هستند که اگر قادر باشند میکوشند تو را زمینگیر کنند، ولی به هیچوجه حاضر نمیشوند که دوباره به یک روسپی دو بار نگاه کنند و گروه دیگر موجودات حقیری که جرأت دست زدن به کارهای بزرگ را ندارند، ولی همیشه برای کمارزشترین پول، سفرهی گدایی پهن میکنند و خانم کریوی جزء گروه دوم محسوب میشد
دکتر بی مریض
اگر به دلیل این دو زار پولی که میگیرم نبود، هرگز خانهام را به یک مدرسه تبدیل نمیکردم تا بچهها مدرسه را روی سرشان بگذارند. باید بدانید شهریهی بچهها اولین و مهمترین هدف این مدرسه میباشد و چیزهای دیگر به دنبال این هدف در ردهی بعدی قرار میگیرند.
دکتر بی مریض
بهترین روش آموزش جغرافیا، آموزش مراکز ایالتهای انگلیسی میباشد. بهطریقی این مراکز را در ذهن آنها بگنجانید که بتوانند تند و سریع مانند جدول ضرب آنها را نام ببرند و از حفظ بگویند. آن زمان است که آنها چیزی دارند که به پدر و مادر خود نشان دهند و میتوانند مدعی باشند که آن را یاد گرفتهاند
دکتر بی مریض
«وقتی یک سری مسائل در ذهن تو دگرگون شود. آن موقع همهی دنیا برایت دگرگون میشود، چون نوع نگاه تو هم به دنیا فرق میکند
دکتر بی مریض
این کودکان از خانوادههایی بیفرهنگ و بدون کتاب آمده بودند، برای پدر و مادر آنها خندهدار بود که گذشته میتواند چراغی برای راه آینده باشد.
Ya Hasan
حال نسبت به احکام الهی جدید و باارزش و مهم به درکی بیشتر و عمیقتر رسیده بود که بر ده فرمان موسی فرمان جدیدی اضافه شده و آن یازدهمین فرمان عبارت بود از: "تو نباید شغل خودت را از دست بدهی."
فرشید
حالا نوبت به لیست افراد بدحساب میرسد. پدران آنها تا کنون هنوز شهریهی دوم ترم بچههای خود را نپرداختهاند و من نظرم این است که جهت گرفتن این پول از آنها باید نامهای برای وکیلم بفرستم و اصلاً برایم اهمیتی ندارد که رفتار شما با این گروه از بچهها در مورد تنبیه کردنشان چگونه است. فقط بهگونهای برخورد کنید که نیازی به مراجعه به پلیس نداشته باشیم.
sunnaz
وقتی دوروتی به سهلالوصولی شغل خود و سختیای که یک هفتهی کامل برای پیدا کردن شغل مستخدمی با فاصلهی سه هفته قبل فکر میکرد، حسابی بهتزده میشد. او حالا به قدرت پر رمز و راز پول پی برده بود. درواقع این جریان او را به یاد حرف آقای واربورتون میانداخت که میگفت: «اگر در فصل سیزدهم انجیل در هر آیه به جای نیکوکاری پول به کار میرفت آن فصلها ده برابر بیشتر از قبل معنی مییافت.»
Amireh
هرچه زمان میگذشت او با جایگاه خود بیشتر کنار میآمد و همهی اندیشههای خود را در مورد دیروز یا فردا که همان گذشته و آینده را شامل میشود، رها کرده بود. این تأثیری طبیعی بود که مزرعه رازک روی او گذاشته بود. این سبک زندگی میزان آگاهی افراد را نسبت به گذران زمان محدود میکرد.
دکتر بی مریض
«خیلی خوبه که آدم بعضی مواقع تنها باشه، چون همهی انسانها بعضیوقتها نیاز دارند که تنها باشند.»
بابایِ نهال
در بخش بخش زندگیات اگر هدف مشخصی نباشد تاریکی و غم و اندوه زندگیات را فرا میگیرد که به هیچوجه نمیتوان آن را بیان نمود، ولی میتوانی آن را مثل یک درد جسمی که باعث بهدرد آمدن قلبت میشود حس کنی.
مبین
ایمان و بیایمانی آنگاه که کسی کاری را انجام میدهد مفید و قابلقبول تشخیص میدهد، یکسان است.
مبین
حجم
۳۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۳۳۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۱۸,۰۰۰
۹,۰۰۰۵۰%
تومان