دانلود و خرید کتاب عاشقانه ها: برگزیده‌ی اشعار و نامه‌ها، سرگذشت‌ها و سخنان کوتاه ویکتور هوگو ترجمه مهدی دهقان‌منشادی
تصویر جلد کتاب عاشقانه ها: برگزیده‌ی اشعار و نامه‌ها، سرگذشت‌ها و سخنان کوتاه

کتاب عاشقانه ها: برگزیده‌ی اشعار و نامه‌ها، سرگذشت‌ها و سخنان کوتاه

نویسنده:ویکتور هوگو
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عاشقانه ها: برگزیده‌ی اشعار و نامه‌ها، سرگذشت‌ها و سخنان کوتاه

ویکتور هوگو، شعر و شاعری را یک نوع تسلای شخصی یا وسیله‏‌ی تفریح و سرگرمی نمی‌‏دانست، بلکه ماموریت‏ها و رسالتی بزرگ برای شاعر قائل بود چنان که خود گفته است:

«به عقیده من هر شاعر حقیقی باید به وسیله‌‏ی افکاری که از حقایق ابدی در او الهام می‌‏گردد، بر تمام افکار عصر خود مشرف و مسلط باشد. افکار را همیشه افکار عموم می‏‌دانست و می‌‏گفت: «هنگامی که من از خود با شما سخن می‌‏گویم، چنان است که از شما با شما حرف می‏‌زنم. چگونه شما این مطلب را احساس نمی‌‏کنید؟ آه چقدر بی‌‏احساسی، تو که مرا از خود نمی‌‏دانی!» در اشعار و آثار او، صدای انسانی در کنار صدای طبیعت و صدای حوادث دیده می‌‏شود، چنانچه می‏‌گوید: «اگر انسان و طبیعت دارای صدایی هستند، حوادث نیز برای خود صدایی دارند، من همیشه شاعر را مأمور و موظّف می‏‌دانم که این سه صدای مختلف را یکباره در اشعار خود به کار برد.» به هر روی، ویکتور هوگو، شاعری را نور هدایت و چراغ ظلمت و مبشّر امید و سعادت نوع بشر می‏‌دانست.

معرفی نویسنده
عکس ویکتور هوگو
ویکتور هوگو
فرانسوی | تولد ۱۸۰۲ - درگذشت ۱۸۸۵

ویکتور هوگو یکی از شاعران، داستان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسان بزرگ پیرو سبک رومانتیسم فرانسوی است. هوگو به عنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد و آثارش به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خودش اشاره کرده و گویی بازگو کننده تاریخ معاصر فرانسه است.

m.a.m
۱۳۹۴/۰۴/۱۰

کتاب خوبی بود

Ashraf Banu
۱۳۹۷/۱۰/۲۷

خیلی خوب

ويکتور هوگو در صحبت و سخنوری، مخصوصاً در مواقع انس و خصوصيت، خيلی ساده و خودمانی بود. در مقابل زنان بی‌اندازه ادب و احترام را مراعات می‌کرد.
نوشیکا😉
من به سختی نيکبختی خود را باور می‌کنم. زيرا هر چه می‌انديشم کاری که شايسته‌ی اين همه شادکامی باشد انجام نداده‌ام.
YaSaMaN
با آنکه زندگی من بيشتر با سختی و تلخکامی گذشته است و هنوز هم می‌گذرد باز نمی‌خواهم به جای هيچ کس ديگر باشم.
YaSaMaN
سرانجام خزان عمر فرا می‌رسد. پير می‌شويم، مانند بوته‌ی گلی که گلبرگ‌های خشک شده‌اش را پيرامون خويش پراکنده می‌بيند ما نيز موهای سپيدمان را روی سر و سال‌های سپری شده را زير پايمان می‌بينيم.
YaSaMaN
شايد که آن وجود منفور نيز؛ خود را پاک و منزه می‌شمرد؛ زيرا که هيچ ذيروحی از نور الهی بی‌بهره نيست. هر بيننده‌ای گرچه پَست و پليد باشد با انوار مهر و قهر خدايی مأنوس است و ديده‌ی جانوران مسکين و زشت و ناپاک نيز با شوکت و جلال ستارگان سپهری آشناست.
YaSaMaN
«بلی حقيقت هولناکی است، ولی افول زندگی اين جهان طلوع زندگانی ديگری به شمار می‌رود. پس نگوييد: مردن: بگوييد: زندگی نوين!»
YaSaMaN
بهار به واسطه‌ی جوانی و جمال بر زمستان فرسوده حق تحکم دارد!
سعید نعمتی
حتی حزن و اندوه فطری «لامارتين» و حسيات شديد و پر هيجان «آلفرد دوموسه» را نيز دارا بود
سعید نعمتی
نقاشی‌های زيادی که ابتدا ساده و متوسط و بعدها به تدريج ظريف و مهارت‌آميز و جالب توجه شد از خود به يادگار گذاشته که بيشتر آن‌ها در «هوتويل هوس» و موزه‌های بزرگ موجود است
سعید نعمتی
چرا اين دم‌های شادمانی می‌گذرند؟ از چه رو بشر که دارای بازوان توانا و اراده‌ای استوار است می‌گذارد اين دم‌های خوش را از کنارش بربايند؟ از کجا معلوم که ديگر بار آن‌ها بازگردند؟ کدام يک از آدميان را توانايی آن است که نيکبختی گريخته را باز آورد.
YaSaMaN
می‌خواهم چون شارل هفتم با آوايی بلند و مردانه بگويم: «خدا او را به من داده است و اهريمن را توانايی ربودنش نيست»
YaSaMaN
خيز که تاپر زنيم خيز که تا وارهيم خيز که تاپرزنيم برخيز! تا پر و بال بگشاييم و از اين جهان تاريک دور شويم که آرزو تن مرا بسيار خسته و فرسوده ساخته است. برخيز تا بال بگشاييم و به دنياهای ديگر برويم، چه ظلمتکده‌ی جهان روح مرا زبون ساخته. برخيز تا بال بگشاييم، شايد صدايی که در اين جهان تاريک می‌شنويم در عالم بالا بهتر بشنويم. روح من مشتاق ديدن ستارگان ديگر است. برخيز تا بادبان بگشاييم و کشتی خود را بر فراز اقيانوس ديگری برانيم؛ باشد که کليد اين معما را در عالمی ديگر بيابيم و معما و اسرار اين جهان را جای ديگر حل کنيم؛ شايد به نوای ساز، راز نهفته را در صفحه ديگری از آسمان بخوانيم.
YaSaMaN
چه منظره‌ی زيبای مقدسی است، تماشای روحی که به ياری روحی ديگر برخيزد و جان تاريکی که جانی تيره را ياری کند
YaSaMaN
در جزيره‌ی «گرنزه» مبل و اثاثيه‌ی زيادی از وی بر جای مانده که هر کدام به طرز مختلفی ساخته شده، نمايش عجيبی دارد.
سعید نعمتی
مسافرت با امنيبوس را زياد دوست می‌داشت. ولی بيشتر مايل بود که در بالای امنيبوس بنشيند و بتواند بدون مانع بر آسمان و مناظر مختلف بنگرد
سعید نعمتی
از آب چاه ابوالقدا صورت خود را بشست،
سعید نعمتی
چهارم تئاتر (ماريول دولورم
سعید نعمتی

حجم

۱۹۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

حجم

۱۹۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۱ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۴,۳۰۰
۳۰%
تومان