کتاب بینوایان (جلد اول و دوم)
معرفی کتاب بینوایان (جلد اول و دوم)
کتاب بینوایان (جلد اول و دوم) نوشتهٔ ویکتور هوگو و ترجمهٔ نسرین تولایی و ناهید ملکوتی است. انتشارات نگاه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان مهم، مشهور و ارزشمند، داستان زندگی مردم فرانسه در دورهای از تاریخ پرفرازونشیب این کشور است.
درباره کتاب بینوایان (جلد اول و دوم)
کتاب بینوایان (جلد اول و دوم) شاید یکی از طولانیترین رمانها و شاهکارهای ادبی دنیا باشد. بینوایان داستان فقر و سختی در دورهای خاص در فرانسه است. شخصیت اصلی این کتاب «ژان والژان» نام دارد که بهدلیل سرقت نان برای سیرکردن خواهر گرسنه و فرزندانش، به ۱۹ سال حبس محکوم میشود. سالها حبس و سختیکشیدن او را به مردی تلخ تبدیل میکند. پس از این ماجرا و آزادی ژان والژان، او از اسقفی سرقت میکند. وقتی سرقتش فاش میشود، اسقف برای نجات او از زندان دروغ میگوید. همین موضوع باعث میشود ژان والژان متحول شود. از دیگر شخصیتهای این رمان بلند، «کوزت»، دختر «فانتین» است که ژان والژان به مادرش قول میدهد او را نجات دهد. کوزت با خانوادهٔ «تناردیه» زندگی میکند؛ درحالیکه آنها از او سوءاستفاده میکنند و بیگاری میکشند.
انتهای رمان بینوایان به شورش و اعتراضهای جوانان فرانسوی مربوط میشود؛ اعتراضاتی که سرانجام به انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ میلادی ختم میشوند. ویکتور هوگو در رمان بینوایان کوبندهترین نقدهای خود را به بیعدالتی، فقر و فساد اقتصادی، حکومتی و اجتماعی فرانسه کرده است. در این رمان، تاریخ دورهٔ مهمی از فرانسه در متن یک داستان عاشقانه و اخلاقی روایت میشود. ویکتور هوگو که بیش از ۳۰ سال درگیر خلق این شاهکار بود، تمام قریحهٔ شاعرانگی، هنر نویسندگی و برداشتهای اخلاقی خود را از جامعه و تاریخ در این اثر گنجاند و کتابی نوشت که برای بشریت از حالا تا همیشه راهنمای اخلاق و کنش است.
خواندن کتاب بینوایان (جلد اول و دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک فرانسه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ویکتور هوگو
ویکتور هوگو یکی از شاعران، داستاننویسان و نمایشنامهنویسان بزرگ پیرو سبک رمانتیسم فرانسوی است. هوگو بهعنوان یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی شهرت جهانی دارد و آثارش به بسیاری از اندیشههای سیاسی و هنری رایج در زمان خودش اشاره کرده و گویی بازگوکنندهٔ تاریخ معاصر فرانسه است.
ویکتور هوگو، سومین پسر کاپیتان «ژوزف لئوپولد سیگیسو هوگو» (که بعدها به مقام ژنرالی نائل آمد) و «سوفی فرانسوا تره بوشه»، در ۲۶ فوریهٔ ۱۸۰۲ در بزانسون به دنیا آمد. هوگو بهشدت تحتنفوذ و تأثیر مادرش بود. مادر او از شاهدوستان و از پیروان متعصب آزادی بهشیوهٔ «ولتر» بود و تنها پس از مرگ مادر بود که پدرش، آن سرباز شجاع، توانست ستایش و علاقهٔ فرزندش را نسبت به خود برانگیزد. سالهای کودکی ویکتور هوگو در کشورهای مختلفی سپری شد؛ مدت کوتاهی در کالج نجیبزادگان در مادرید کشور اسپانیا درس خواند و بعد در فرانسه تحتآموزش معلم خصوصی خود، «پدر ریوییو»، کشیشی بازنشسته قرار گرفت. هوگو در ۱۲سالگی، بهدستور پدرش، به پانسیون کوردیسیر وارد شد و بخش اعظم تحصیلات ابتداییاش را آنجا گذراند. تکالیف مدرسه، مانع مطالعه و نگارش تصنیفهای ادیبانهٔ ویکتور نشد؛ او سرودنِ شعر را با ترجمهٔ اشعار «ویرژیل» شروع کرد و همراه با این اشعار، قصیدهای بلندی در وصف سیل سرود. با انتشار شعر بلند «شادی» که تصویری از لحظهلحظهٔ زندگی بود، به جمع شاعران پیوست. ویکتور هوگو توانست پیش از ۲۰سالگی، اولین قصهٔ بلند خود، یعنی کتاب «بوگ ژارگال» را منتشر کند و با انتشار این کتاب، به جمع ادیبان هم راه یافت.
کتاب «بینوایان» یک رمان تاریخیِ فرانسوی است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد و از بزرگترین آثار قرن نوزدهم به شمار میآید. این رمان هر چند داستان زندگی «ژان والژان»، «کوزت» و «ماریوس» را بیان میکند، در مبارزه با بیعدالتی نوشته شده است و از فقر و فلاکت مردم سخن میگوید و فساد ریشهدار حکومتی را هم نقد میکند. هوگو در سال ۱۸۳۱ میلادی کتاب «گوژپشت نوتردام» را منتشر کرد، اما این اثر، بهلحاظ ادبی، جایگاهی پس از بینوایان دارد. «آخرین روزهای یک محکوم به اعدام» هم اثری دیگر از هوگو است که در سال ۱۸۲۹ منتشر شد.
ویکتور هوگو بهدلیل حمایتی که از طبقهٔ محروم جامعه میکرد، همیشه موردخشم سران دولت بود؛ به همین دلیل نیز سالهایی از زندگیاش را در تبعید در بروکسل و جزیرهای در دریای مانش گذراند. پس از سرنگونی امپراطور رم، در سال ۱۸۷۰، بهعنوان قهرمان ملی به فرانسه بازگشت. ویکتور هوگو پس از تحمل یک دوران طولانی بیماری در ۲۲ مهٔ ۱۸۸۵ در پاریس چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب بینوایان (جلد اول و دوم)
«در اولین روزهای اکتبر ۱۸۰۵، حدوداً ساعتی پیش از پسین، مردی که پیاده سفر میکرد. وارد دینی شد. چندنفر از اهالی شهر در آن دقایق درکنار پنجره یادر درگاه خانهها ایستاده و با نوعی دلواپسی به این مسافر بیگانه مینگریستند، کسی با سرووضع فقیرانهتر از او تاکنون ندیده بودند. میانه قامت. چهارشانه وتنومند بود. حدوداً میانه سال بود (چهل و هفت هشت ساله) لبه چرمی و پهن کلاه خود را پایین کشیده تا بخشی از صورت آفتاب سوخته وخیس از عرقش را بپوشاند. یخه پیراهن کتانی زرد و کلفتش با لنگر نقرهای دور گردن را گرفته وسینه پرمویش آشکارا بیرون بود. کراوات را چون طنابی گره زده، شلوارش از کرباس آبی وکهنه بود. سریک زانوی او نخ نما وسرزانوی دیگر سوراخ بود. نیم تنهای کهنه و پاره روی پیراهنش به تن داشت که به آرنجهای آستینش با ماهوتی سبز وصله شده بود. مسافر بیگانه توبره سربازی نویی بر پشت و یک چوبدست گره دار وبزرگ بردست، پاها بیجوراب در کفشهایی نعل دار، با سری تراشیده وریشی اصلاح نشده داشت.»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۰۱ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۷۰۱ صفحه
نظرات کاربران
لطفا در بینهایت قرار دهید
یادمه وقتی این کتاب را شروع کردم به شدت مجذوبش شدم طوری که صبح ها زود بیدار می شدم تا بخونمش.. در واقع نقطه آغازین ورود من به دنیای عشق به کتاب ها از اینجا شروع شد این کتاب واقعا شاهکاره..
بینوایان رو هممون اول از کارتونش شروع کردیم. من اول کارتون رو دیدم بعد تئاتر و بعد کتابش...
طاقچه ی عزیز لطفاً در بخش بی نهایت قرارش بده،سپاس.
کلمه ی گدا و فقیر و بدبخت فقط به لحاظ مادی و مالی اطلاق نمیشود، بلکه به افراد فاقد اخلاق و تقوا و دیگر فضایل انسانی هم میزرابل میگویند؛ و در زبان فارسی کلمهای بهتر از بینوایان برای آن نمیتوان
عالی هست